این زندگی پر زرق و برق چند تا لایک داره؟

ما نسل روی پرده‌ایم. درست است. یک عالمه آدم ریز و درشت که پشت میز توالتمان یا روی مبل توی خانه‌مان مجانی وایبر می‌کنیم و از گوشه و کنار زندگی خصوصی مان عکس می‌گیریم و آنها را به اشتراک می‌گذاریم. ما حتی نسلی هستیم که از دوربین جلوی گوشی‌های صفحه بزرگمان هم استفاده می‌کنیم.
کد خبر: ۷۶۷۵۷۸

ما حتی می‌توانیم خودمان یکهویی از خودمان عکس بگیریم و توی همه شرایط عکس‌مان را شیر کنیم. بعد خودمان را، عکس‌مان را، لباس‌هایمان را، راه رفتن و کفش هایمان را شیر می‌کنیم. بعد شیرهای دوستانمان را لایک می‌کنیم و آنها هم به جبران پسندیدن عکس‌های خودشان عکس‌های ما را لایک می‌کنند. اصلا ما اولین نسلی بودیم که بعد از یک عمر توی صف زدن و هول و تعرض، توی صف ایستادیم و با تربیت هر چه تمام با کارت‌های کوچکی که داشتیم پولمان را، خودمان را و قبض‌هایمان را شارژ کردیم. هیچ‌کس هم به هیچ‌کس تعرضی نکرد. ما حتی لبخندی هم به هم نزدیم. ما با تربیت هر چه تمام نوبت را رعایت کردیم و تا مدت‌ها ایستادیم اما خیلی با تربیت و منظم. ما شاید توی گوشی‌های هم را نیز نگاه کردیم و اگر چشم‌هامان می‌دید اس‌ام‌اس‌های هم را خواندیم. اما نه برای ارضای کنجکاوی و حس فضولی. گوشی‌ها با درشتی‌شان وسوسه می‌کردند آدم را، برای تنوع هم که شده توی زندگی دیگران سرک بکشد. ما حتی برای غذا خوردن هم خیلی با تربیت توی صف ایستادیم و خیلی به نوبت سیر شدیم. ما حتی بالای سر چند نفر که داشتند با اشتها غذا می‌خوردند هم ایستادیم تا غذایشان تمام شود، بعد میزشان را تصاحب کردیم اما اصلا به آنها تعرضی نکردیم. ایستادیم تا غذایشان تمام شود و به نوبت سرجایشان بنشینیم. ما حتی به بشقاب‌ها و دهانشان هم نگاه کردیم، اما اصلا بی‌تربیتی نکردیم. آنها هم آرام آرام غذایشان را خوردند. تازه عکس هم از خودشان و غذاشان گرفتند و شیر هم کردند. بعد بلند شدند خنده کنان و البته با تربیت از رستوران رفتند. اصلا؛ ما حتی می‌توانیم بگوییم ما اولین نسلی بودیم که عکس خودمان را توی آینه و آسانسور و پشت میز کافه‌ها توی فیسبوک و اینستاگرام شیر کردیم و کلی هم لایک خورد. ما دوربین‌های موبایل‌های صفحه بزرگ لمسی‌مان را آوردیم توی خانه‌مان. توی اتاقمان. توی آینه دستشویی حتی. موقع مسواک زدن وایبر کردیم. بعد لابد باید با لحنی غرور‌آمیز از آنها بپرسیم شما اصلا می‌دانید وایبر کردن مجانی آن هم در زمانی که قبض‌های مخابرات خیلی بود، چه حالی می‌دهد؟ تازه. ما رفتیم توی رستوران‌های آنچنانی ـ که همه یکهو از آنجا عکس می‌گذارند ـ خودمان را پشت میزهای رستوران هم آپدیت کردیم. غذاهامان را آپدیت کردیم. پست گذاشتیم. ما توی پست گذاشتن پیشی هم گرفتیم از هم. لابد متهممان می‌کنند به نسل شوآف‌های پرزرق و برق. خب بکنند. اتفاقا شوآف خیلی هم خوب است. حداقل این‌طوری می‌توانیم سندیات به جا مانده از نسل مان را زیباتر جلوه دهیم و ویترینش را زیبا‌تر بچینیم. چه اشکال دارد؟ این‌طوری دیگر مثل نسل‌های پیش از ما یک عمر از ترس پیدا کردن عکس‌های یک شکل دسته جمعی و خانوادگی سفید و سیاه خجالتی و کم رویمان یا شلوار‌های دم پا گشاد و موهایی با فرق کج و عینک‌های کائوچویی به پهنای صورت، آنها را توی پستوی کشوها و دراورهای آهنی، پنهان نمی‌کنیم. نمی‌ترسیم از خود توی عکس‌مان. از کسی که تاریخ مصرفش مال همان زمان توی عکس است. از کسی که چهره بی‌حرکتش لبخند مصنوعی‌شان را توی صورتمان می‌زند. از چیزهای زیادی که توی عکس دیده نمی‌شود. از جور دیگری ژست گرفتن مقابل دوربین. از پنهان کردن آنچه هستی. قبل‌تر هایمان از سند و مدرک و هر چه آنها را ثبت می‌کرد می‌ترسیدند. حق هم داشتند. آنها یک عمر با این حس مبهم بزرگ شده‌اند که تو و بیرون باید یکی باشد. بعد این‌طور نمی‌شد. یعنی امکان شدنش نبود، آن وقت نتیجه‌اش می‌شد یک تناقض ناشیانه سند شده از همه آن چیزی که تو را آن‌طور که هستی نمایش نمی‌دهد و... پاره کردن و دور انداختن یا پنهان کردن. ما پنهان نمی‌کنیم اما. یعنی چیزی هم برای پنهان کردن نداریم. ما نسل روی پرده‌ایم. همه چیزمان را نمایش می‌دهیم. خوب و بد را. زشت و زیبا را.

مهراوه فردوسی

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها