تبهکاران - قسمت دوم

ایران، قفل سکوت را شکست

تبهکاران

زنی‌که ایران را ترساند

ششم مهر 1349 روزنامه‌های عصر تهران در خبری اعلام کردند؛ «یک نامادری چهل و پنج ساله با ربودن دو دختر پنج و ده ساله هوویش فرار کرده است.»
کد خبر: ۷۴۸۱۴۹

انتشار این خبر در عصر پاییزی باعث شد اهالی پایتخت درباره این ماجرا صحبت کنند و همه نگران سرنوشت دو کودک ربوده شده باشند.

رمضان بختیاری، پدر دو دختر با شکایت از همسرش خواستار رسیدگی به این پرونده شد. در این شکایت نام دو دختر فاطمه و زهره اعلام شده بود. روزها می‌گذشت و هیچ اثری از این زن نبود. بازار شایعات هم داغ بود و شهربانی برای دستگیری «ایران» تحت فشار قرار داشت.

یکی از خبرنگاران پیش از این ماجرا به‌طور اتفاقی از زن فراری عکس گرفته بود و این عکس برای شناسایی ایران در روزنامه‌ها چاپ شد. 12 روز پس از ربودن این دو کودک، پلیس تازه به عمق این ماجرا پی برد. جسد فاطمه پنج ساله در کرج کشف شد. این خبر در صفحه یک روزنامه‌ها چاپ شد و هر روز اخباری جدید درباره سرنوشت زهره منتشر می‌شد. مردم تا عصر منتظر می‌ماندند تا روزنامه‌ها چاپ شود و تازه‌ترین اطلاعات این پرونده را پیگیری کنند. از سوی دیگر، مصاحبه یکی از روزنامه‌ها با حاجیه ـ مادر دو کودک ـ بر موج عاطفی ایجاد شده برای این پرونده افزود.

دوم آذر 1349 در حالی که 46 روز از کشف جسد فاطمه پنج ساله در کرج می‌گذشت، مردی با شهربانی تماس گرفت و مدعی شد ایران شریفی در خانه یکی از بستگانش مخفی شده و امروز او را در حال ورود به این خانه دیده است.

همین تماس کافی بود تا ماموران شهربانی خیابان خراسان را به محاصره خود درآورند و یک گروه ویژه نیز کوچه لاریجانی را زیرنظر گرفت. خانه‌ای که «ایران» در آن پنهان شده بود از هر طرف تحت محاصره قرار گرفت. چند مامور از طریق خانه‌های همسایه خود را به پشت بام رسانده و از این طـــریق وارد حیاط این خانه شدند. ساعت 9 شب، ایران غافل از محاصره خانه تصمیم ‌گرفت آنجا را ترک کند که دستگیر شد.

ایران شریفی پس از دستگیری در کلانتری ۱۴ بازجویی شد و در نخستین اعترافاتش گفت: حسادت‌ها و بدرفتاری‌های شوهر سابقم رمضان بختیاری باعث شد من اقدام به ربودن دو دخترش و قتل آنان بکنم. انگیزه من از این قتل‌ها انتقامجویی بود. ایران سپس دو بیت شعر خواند و گفت:

غرض نقشی است کز من بازماند

که هستی را نمی‌بینم بقایی

فرق من و پروانه همین بود

او بال و پرش سوخت ولی من جگرم سوخت

«اطمینان دارم که اگر سرنوشت مرا را در کتابی می‌نوشتند بسیاری از خانواده‌ها از خواندن آن عبرت می‌گرفتند. انتظار دارم زنان بخصوص مادران فکر نکنند که من زن پست فطرتی بودم، زیرا برای این‌که دیگران انگیزه مرا بفهمند، برای اینکه تبرئه شوم و دیگران بفهمند انگیزه من چه بود حقایق را فاش می‌کنم. شایعه کرده‌اند که من هشت بار شوهر کرده ام ولی این دروغ است من در تمام عمرم یعنی تا الان تنها دوبار شوهر کرده‌ام. اولین شوهرم ماشاءالله خان بود، من زندگی خوبی داشتم، ولی فریب خوردم. رمضان بختیاری با شوهرم دوست بود. او زیاد به خانه ما رفت و آمد می‌کرد بعد از مدتی از رفت و آمدهایش، گفت به من علاقه پیدا کرده. از آن روز به بعد شروع به تهدید شوهرم کرد. او به شوهرم گفت باید مرا طلاق دهد.

بعد از مدتی بالاخره شوهرم که احساس می‌کرد از جانب رمضان تحت فشار است و من هم دیگر مثل قبل به زندگی با او دلگرم نبودم، ناچار شد و مرا طلاق داد. این طلاق در حالی انجام شد که من و ماشاءالله خان صاحب هفت بچه بودیم. بعد از طلاق از شوهر اولم، مدتی صبرکردم و بالاخره رمضان با من ازدواج کرد. او قبل از ازدواج به من وعده‌های بسیاری داد. او گفت همسر اولش را به‌خاطر عشقی که به من دارد طلاق می‌دهد و کاری می‌کند که من خوشبخت باشم و احساس آرامش کنم. ولی او مرا فریب داد. او با من ازدواج کرد بدون این‌که به وعده‌هایش عمل کند. او در تمام این مدت مرا بشدت آزار داد و من برای این‌که از او انتقام بگیرم، دو دخترش را دزدیدم و به قتل رساندم.

پس از بازجویی از ایران کلانتر بخش ۱۴ تهران در مصاحبه‌ای اعلام کرد؛ «ایران زن عجیبی است، مانند یک هنرپیشه مرتب نقش بازی می‌کند. او بخوبی می‌داند که چگونه در مواقعی که بازجویی به مرحله حساسی می‌رسد از شاخه‌ای به شاخه دیگر بپرد. از دیشب تاکنون چندبار حرف زده و تمام حرف‌هایش با دفعه قبل ضد و نقیض است. ما تحقیقات مقدماتی را از او انجام داده‌ایم. ولی هنوز برای ما روشن نیست که او برسر زهره چه آورده است و زهره به چه سرنوشتی مبتلا شده است.

در حال حاضر تحقیقات از متهم ادامه دارد و باید منتظر ماند تا او واقعیت‌ها را بازگو کند.

پس از تحقیقات مقدماتی ایران به بازداشتگاه منتقل شد تا تحقیقات او با حضور قاضی جنایی انجام شود.

برای آن‌که بدانید زهره به چه سرنوشتی دچار شده و ایران شریفی در جریان محاکمه‌اش چه دفاعی از خود کرده، در شماره بعدی تپش همراه ما باشید.

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها