گفت‌وگو با یک جامعه‌شناس درباره آسیب‌های فردگرایی

شیوع آرام سندرم «آشیانه خالی» در خانواده و جامعه

تصویری متفاوت از خانواده: نشانگان کاشانه خالی

جدایی و استقلال نهایی فرزندان از والدین خود اوج فرآیند فرزندپروری و به نوعی نشان‌دهنده نتیجه کیفی آن است. به طور طبیعی این دوره که مرحله‌ای پساوالدی محسوب می‌شود با خروج فرزند از خانه پدری و جدایی فیزیکی از والدین همراه است.
کد خبر: ۷۳۳۵۱۰

جام جم سرا به نقل از شرق: ادامه تحصیل در شهری دیگر، ازدواج، اشتغال به کار، توانایی گذران زندگی به تنهایی و استقلال‌طلبی، عوامل و انگیزه‌های این جدایی را تشکیل می‌دهد.
دستیابی فرزند به خودکفایی و استقلال طبعا موجب شادی، رضایت و احساس غرور می‌شود، ولی به‌هرحال جدایی از فرزندی که سال‌ها وابسته به والدین و در کنار آنها بوده به‌طور همزمان احساس غمزدگی و اندوه را به‌همراه خواهد داشت. در مواردی که این احساسات منفی، شدت یا مدت بیش‌ از حد داشته باشد با حالتی به نام نشانگان کاشانه خالی (empty nest syndrome) روبه‌رو می‌شویم که یک شرایط بالینی و کلینیکی محسوب نمی‌شود ولی تمام والدین در معرض آن قرار دارند. حالت‌هایی مانند احساس فقدان، غمگینی، بی‌هدفی، احساس طردشدگی، تهی‌بودگی، اضطراب و نگرانی در مورد آینده فرزند تجربه می‌شود.
در افراد سالم و در یک زمینه ارتباطی بهنجار تجربه این حالت‌ها، زودگذر و سطحی خواهد بود. ولی در موارد شدید یا طولانی‌مدت می‌تواند منجر به افسردگی تمام‌عیار شود و مداخله حرفه‌ای را طلب کند. وجود سوابقی از اختلالات رفتاری و شخصیتی، تعارضات زناشویی و رابطه، ازدواجی ناپایدار و ناراضی‌کننده، اعتیاد به الکل و مواد، احساس سرزنش بنیادی خود به‌عنوان والد یا همانندسازی بیش‌ از حد با هویت والد و مشکل عدم پذیرش هرگونه تغییر به‌طور کلی از عواملی هستند که در بروز حالت‌های بیمارگونه نقش بازی می‌کنند.
این نشانگان در مادران شیوع بیشتری دارد. نباید فراموش کرد که مشکلات همزمانی مانند یائسگی، مرگ همسر، مراقبت از والدین سالخورده و بازنشستگی در تشدید آن موثر است.
در مقابله با این وضعیت، چالش اصلی استقرار رابطه‌ای جدید و متفاوت با فرزند است. بهترین راه برخورد با این چالش استمرار تماس با آنهاست. خوشبختانه امروزه امکانات فناوری ارتباطی پیشرفته برای تماس با فرزندان وجود دارد.
با نگاه مثبت به این مرحله‌ گذار می‌توان آن را فرصت مناسبی برای تجدید و تعمیق رابطه با همسر، پیگیری علایق شخصی نادیده‌گرفته، روابط دوستانه جدید، گسترش روابط قبلی و استفاده مفید از اوقات فراغت دانست.
پژوهش‌های اخیر تصویر تیره قبلی این وضعیت را تغییر داده است. یافته‌ها نشان می‌دهد که با تولد فرزندان شادی و رضایت ازدواج کاهش می‌یابد. حضور فرزندان علاوه بر فشار مالی موجب محدودیت‌های زمانی و افزایش وظایف خانه‌داری والدین، به‌خصوص مادران می‌شود. اوقاتی که همسران می‌توانند با هم صرف کنند یک‌سوم زمانی است که قبل از تولد و حضور فرزندان داشته‌اند، بنابراین تغییر می‌تواند مثبت باشد.
نتایج یک تحقیق انجام‌شده در آمریکا در سال2010 روی دو هزار زوج که فرزندانشان به‌تازگی خانه را ترک کرده بودند نشان داد که اکثر آنها احساس می‌کردند 10سال جوان‌تر شده‌اند. وضع مالی مناسب‌تر، افزایش تعداد دوستان، سرگرمی‌های بیشتر و روابط بهتر با همسر نیز توسط این زوج‌ها گزارش شد. این امر در جوامعی مانند کشور ما که الگوهای خانوادگی فرزندمحور به نحو مبالغه‌آمیزی دنبال می‌شود، می‌تواند بامعناتر باشد.
از سوی دیگر برخی واقعیت‌های اجتماعی روند خروج فرزندان از خانواده را برعکس کرده و تصویر نشانگان کاشانه خالی را تغییر داده است.
در دهه اخیر از گروهی از فرزندان با عنوان نسل بومرنگ (boomerang generation) نام برده می‌شود. بومرنگ آلت پرنده بومیان استرالیایی است که پس از پرواز به جای قبلی خود بازمی‌گردد. نسل بومرنگ به بالغین جوانی گفته می‌شود که بر اثر عواملی مانند آمار بالای بیکاری، محدودیت‌های شغلی، مسایل مالی، طلاق و سوءمصرف الکل و مواد به خانه پدری خود بازمی‌گردند. عاری از طنز نیست که در برخی از واژه‌نامه‌ها معادل فارسی «تف سربالا» در برابر لغت بومرنگ به کار رفته است.
در مواردی هم بعضی از فرزندان اصلا راضی به ترک خانه پدری نمی‌شوند. ظاهرا این افراد می‌خواهند با مسوولیت‌های محدود فرزندی سرکنند و از طرف دیگر به‌طور همزمان از حقوق ویژه بزرگسالی بهره‌مند شوند.
برخی آمارها در آمریکا نشان می‌دهد که در گروه سنی 18 تا 34سال، 34درصد فرزندان هنوز در منزل والدین خود زندگی می‌کنند در حالی که در یک‌دهه قبل از آن این نسبت برای مردان 15درصد و برای زنان هشت‌درصد بود. در برخی از کشورها مانند ایران از سویی الگوهای ارتباطی قبیله‌ای مربوط به خانواده گسترده هنوز در شهرها دنبال می‌شود و از سوی دیگر تفکیک فردی و شخصیتی اعضای خانواده که لازمه رشد و استقلال فردی است با مشکل روبه‌روست. طبیعی است در چنین جوامعی واقعیت‌های فوق رنگ بومی و محلی گرفته و در مواردی با شدت بیشتری ظاهر می‌شود.(دکتر غلامحسین معتمدی - روانپزشک)

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها