جام جم سرا: راضیه که در زندان سپیدار اهواز به سر میبرد، روز گذشته در گفتوگویی تلفنی با شرق، ضمن درخواست از رییس قوهقضاییه برای نجات جانش جزییاتی از زندگیاش را توضیح داده که «جام جم سرا» به منظور اطلاعرسانی به خوانندگان، آن را بازنشر میکند:
***
وقتی ازدواج کردی نوجوان بودی. رابطهات با شوهرت چطور بود؟
وقتی 14ساله بودم ازدواج کردم. شوهرم با من بدرفتاری میکرد. من هم بچه بودم و نمیتوانستم او را درک کنم همین هم علت اصلی اختلاف ما بود. خیلی اذیت میشدم حتی چندینبار از او کتک خوردم چون میدانستم کسی کمکم نمیکند و گفتن اینکه چقدر با شوهرم اختلاف دارم فقط خودم را جلوی دیگران خراب میکند. به همین خاطر سکوت میکردم و تلاشم این بود که خودم اختلافات را حل کنم. او هیچوقت جلو دیگران آنطور که در خانه تنها بودیم با من رفتار نمیکرد. همیشه جلو دیگران من را مقصر نشان میداد.
چرا از هم جدا نشدید؟
مدتی بعد از ازدواج بچهدار شدیم وجود بچه وضعیت را سختتر کرد. طلاق هم سخت شده بود البته بهخاطر مشکلاتی که داشتم یکبار تصمیم به جدایی گرفتم اما مساله با وساطت خانواده حل شد و من دوباره به زندگی با شوهرم برگشتم. رفتار شوهرم طوری بود که همیشه تحقیر میشدم هر وقت سر مسالهای با هم بحث میکردیم دعوا راه میافتاد و او با فحاشی سعی میکرد من را ساکت کند. این رفتارها خستهام کرده بود تا اینکه روز حادثه به میهمانی رفتیم و برگشتیم و دوباره با هم بحث کردیم. او دو سیلی به صورتم زد و بعد خوابید آنقدر ناراحت شدم که تا صبح نتوانستم بخوابم. خیلی ناراحت بودم. اصلا متوجه کاری که میکردم نبودم اگر میفهمیدم چه ضربهای به خودم و فرزندم و اطرافیانم میزنم این کار را نمیکردم نمیدانستم اگر شوهرم را بکشم چه عاقبتی در انتظارم است. به سمتش شلیک و بعد هم جسد را دفن کردم. آنقدر بچگانه فکر میکردم که دروغ گفتم و مدعی شدم شوهرم گم شده است.
در عالم بچگی خودم فکر میکردم اگر این حرف را بزنم کسی متوجه نمیشود. حتی با یکی از برادرشوهرهایم به دانشگاه شوهرم رفتیم تا مثلا دنبال او بگردیم پدر و برادرشوهرم از بویی که در خانه من بود متوجه شده و جسد را پیدا کرده بودند. بعد که با برادرشوهرم به آگاهی رفتیم آنها به من گفتند جسد پیدا شده و من هم خیلی راحت موضوع را تعریف کردم.
میدانستی اگر شوهرت را بکشی قصاص میشوی؟
هیچ درکی از کاری که کردهام نداشتم. میدانم اشتباههای زیادی انجام دادم ضربه بزرگی به خانواده شوهرم و فرزندم زدم و با هیچ چیز نمیتوان آن را جبران کرد اما در آن زمان واقعا بچه بودم. فکر میکردم بعد از اینکه شوهرم را بکشم وقتی علتش را بگویم من را آزاد میکنند نمیدانستم چه کار زشتی مرتکب میشوم.
پیش از این یکبار پای چوبهدار رفتی. درباره آن روز توضیح بده.
اول اردیبهشت بود ساعت 12ظهر به من گفتند قرار است حکم اجرا شود. خانوادهام را خبر کرده بودند. آنها آمدند و ملاقات آخر انجام شد فقط خدا میداند من تا صبح چه زجری کشیدم. ساعت 9 صبح بود که من و زنی دیگر را برای اجرای حکم بردند. بعد از اینکه حکم آن زن اجرا شد نوبت به من رسید. مادرشوهرم آمده بود به دست و پایش افتادم به او گفتم فکر میکنی اگر خوشبخت بودم و زجر نمیکشیدم دست به چنین کاری میزدم؟ فکر میکنی اگر میتوانستم کاری را که میکنم، درک کنم خودم را اینطور بدبخت میکردم؟ مادرشوهرم خیلی ناراحت بود گریه میکرد و میگفت این حکم باید اجرا شود تا تو عبرتی باشی برای کسانی که شوهرشان را میکشند.
گفتم زمانی که این اتفاق افتاد من 17ساله بودم شما که میدانید چقدر بچه بودم خواهش میکنم من را اینطور تنبیه نکنید. واقعا نادان بودم. مادرشوهرم رضایت نداد گفت باید حکم اجرا شود. پایم را روی صندلی گذاشتم تا برای اجرای حکم بالا بروم همانجا گفتم من فقط 17سالم بود در این موقع خانم محمدی (قاضی اجرای حکم) که در محل حضور داشت گفت صبر کنید. او با چند مسوول هماهنگی کرد و بعد گفت حکم فعلا اجرا نمیشود او گفت دستور آمده تا درباره پرونده با توجه به نوجوانبودن من در زمان وقوع جرم یکبار دیگر استعلام گرفته شود.
حال بدی داشتم تا چند روز کاملا گیج بودم. واقعا مردم. تحمل آن لحظات خودش مثل اعدامشدن است، هم برای من که داشتم بالای چوبهدار میرفتم و هم برای مادرشوهرم که اشک میریخت و گریه میکرد. او داغدار فرزندش است چهارسال است بچهام را ندیدم و میدانم ممکن است تا آخر عمرم هم او را نبینم درد مادرشوهرم را میفهمم اما از او خواهش میکنم به جوانیام رحم کند. اشتباهاتم را میپذیرم و درخواست دارم من را زن 17سالهای ببینند که قدرت تصمیمگیری درستی نداشت.
دقیقا چه خواستهای از مسوولان قضایی داری؟
آن طور که وکیلم گفته درخواست اعاده دادرسی رد شده و حالا فقط رییس قوهقضاییه میتواند به من کمک کند. از آیتالله لاریجانی خواهش میکنم داستان زندگیام را بخواند و برای بررسی وضعیتم فرصتی دوباره بدهد.
*انتشار مطالب خبری و تحلیلی رسانههای داخلی و خارجی در «جام جم سرا» لزوما به معنای تایید یا رد محتوای آن نیست و صرفاً به قصد اطلاع کاربران بازنشر میشود.
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در استودیوی «جامپلاس» میزبان دکتر اسفندیار معتمدی، استاد نامدار فیزیک و مولف کتب درسی بودیم
سیر تا پیاز حواشی کشتی در گفتوگوی اختصاصی «جامجم» با عباس جدیدی مطرح شد
حسن فضلا...، نماینده پارلمان لبنان در گفتوگو با جامجم:
دختر خانواده: اگر مادر نبود، پدرم فرهنگ جولایی نمیشد
آقا یا خانم محترم جرم این خانم مشخص است و حتما هم قانون احساسی برخورد نخواهد كرد
اما - حتی برای همدردی از خانمی كه از 14 سالگی تحقیر شده و كتك خورده كمی در مقابل مردی بی رحم كه به صورت همسرش سیلی میزده
كاش خانم همون موقع جواب سیلی را با سیلی محكم تر میداد تا اشخاصی مثل عدالت در موردت قضاوت نكنند
طرف حتی حق طلاق هم نداره
سوق داده میشه به سمت جنایت
بعد ملت میشن پاك و معصوم
اون دختر هم شمر !
خجالت داره این حرف ها
امیدوارم روزی قوانین ما درست بشن تا كسی به این دلایل دست به جنایت نزنه.
به خوانواده ها هم باید گفت كه فرزندتان را مجبور كاری نكید در سن كم نفرستید دم بخت . این كار رو نكید
چه اشكالی دارد چه اسراری كه با لباس عروسی سفید رفتی با كفن سفیدبرو گورستان
امید وارم آینده نگری برای پدر ومادر ها بیشتر باشد به امید آنروز..
صدور حكم اعدام با توجه به وضعیت ایشون درست نیست.
تموم دنیای یه زن اونم یهزن 17 ساله شوهرشه.. اگه شوهرش هم اینطوری باهاش رفتار كنه و خانوادشم سنتی و مخالف طلاق باشن كه مطططمعنم همینجوری هستن... دو راه بیشتر نداره یا خودكشی یا قتل...
این همینجوری ام هر روز داره با عذاب زندگی میكنه شاید بهتر باشه ببخشنش