گفت‌وگو با یک بانوی موفق

زندگی با الفبای کارآفرینی

بانوی اول خانه​​ کیست

می‌گویند دختری ازدواج کرد و به خانه شوهر رفت، ولی با مادرشوهرش کنار نمی‌آمد و هر روز با هم جر و بحث می‌کردند. عاقبت دختر سمی تهیه کرد تا به او بدهد.
کد خبر: ۶۸۰۳۶۳
بانوی اول خانه​​ کیست

جام جم سرا:

دختر باید هر روز طبق سفارش داروساز مقداری از آن را در غذای مادرشوهر می‌ریخت تا سم کم‌کم در وی اثر کند و در این مدت با او مهربان بود تا کسی شک نکند.

هفته‌ها گذشت و با مهر و محبت عروس، اخلاق مادرشوهر هم بهتر شد تا آنجا که یک روز دختر نزد داروساز رفت و به او گفت: آقای دکتر عزیز، دیگر از مادرشوهرم متنفر نیستم. حالا او را مانند مادرم دوست دارم و دیگر دلم نمی‌خواهد ​ بمیرد. خواهش می‌کنم داروی دیگری به من بدهید تا سم را از بدنش خارج کند.

داروساز لبخندی زد و گفت: دخترم، نگران نباش.

آن معجونی که به تو دادم سم نبود، بلکه سم در ذهن خود تو بود که حالا با عشق به مادرشوهرت از بین رفته است.

شیوه دیرینه

اختلاف با مادرشوهر در فرهنگ‌های بسیاری از مردم جهان به یک کلیشه اجتناب‌ناپذیر بدل شده ​ که عروس‌ها را از همان ابتدا از مادرشوهر می‌ترساند. حقیقت این است که نه مادرشوهر‌ها به آن غیرقابل تحملی مادرشوهر داستانی هستند که خواندید و نه عروس‌ها آنقدر سنگدل، اما نکته مهم آن است که با هرکسی مهربانی و مدارا کنید، شک نداشته باشید که جواب می‌گیرید.

این فکر ترسناک که بزودی دچار انتقام​جویی مادرشوهر می‌شویم، آنقدر در دختران جوان ریشه دوانده ​ که گاه دچار پیشداوری می‌شوند.

سهیلا که یک زن سی و پنج ساله است، در این باره می‌گوید: دختر بیست ساله‌ای بودم که یکی از هم​دانشگاهیانم به خواستگاری‌ام آمد. وقتی مادرش شروع کرد به سوال کردن، خیس عرق شده بودم ​. آنقدر سرخ شده بودم که دلم می‌خواست هر لحظه از نزد مهمان‌ها بروم. فکر نکنید سرخی من از خجالت بود، من عصبانی بودم. فکر می‌کردم او می‌خواهد همه چیز را به هم بزند. او می‌گفت: دختر دانشجو چطور می‌خواهد شوهرداری کند؟ کاش می‌گفتم خدا بزرگ است، اما بعد از همه سوالاتش وقتی این را شنیدم، از کوره در رفتم و گفتم: تا حالا که توی خانه دانشجویی از شما دور بود، چه کسی از او مراقبت می‌کرد؟ اگر ازدواج کند که یکباره بی‌دست و پا نمی‌شود.

بعد هم از عصبانیت از اتاق رفتم و گفتم اصلا نمی‌خواهم ازدواج کنم. آنها هم ناراحت شدند و رفتند. بعد‌ها من عذرخواهی کردم و به او گفتم: از شما ترسیده بودم.

اما حالا با مادرشوهرم رابطه خوبی دارم و بدون مشکل و البته دور از هم زندگی می‌کنیم.

او همیشه هست

تینا بقایی، مشاور خانواده می‌گوید: مادرشوهر تنها زنی است که همیشه در زندگی شما هست. چه قبل از شما و چه بعد از شما، چه در قید حیات باشد چه نباشد، به هر حال تاثیر مستقیم و غیرمستقیم او زندگی شما را تحت تاثیر قرار خواهد داد. بنابراین بهتر است یاد بگیرید چطور با او کنار بیایید.

وی می‌افزاید: بعضی مادرشوهرها دوست داشتنی و شیرین هستند. این دسته از مادر شوهر‌ها زندگی خود را با همه تلخ و شیرین‌هایش پشت سر گذاشته‌اند و تصمیم گرفته‌اند سختی‌هایی را که خود متحمل شده‌اند، بر زن دیگری روا ندارند. اگر چنین مادرشوهری دارید، به نیابت از بقیه عروس‌ها ​ باوی حق شناسانه رفتار کنید و از خلق خوش وی سوءاستفاده نکنید. این مشاور می‌گوید: ​ گروه دیگری هستند که یا خاطرات بدی از دوران عروس بودن خود دارند و می‌خواهند تلافی آن را سر عروس‌شان در آورند یا فکر می‌کنند عروس‌شان دارد پسرشان را که ​ مهم‌ترین دارایی‌ آنها به حساب می‌آید، از چنگشان در​​‌آورد و سعی دارند از حقشان دفاع کنند.

آنها ممکن است عروس شان را زنی بی‌دست و پا و بی‌کفایت فرض کنند که نمی‌تواند همسرش را بدون رهنمود‌های او خوشبخت کند یا اصلا فکر کنند عروس جدید در شان خانواده آنان نیست.

این پنبه سر می‌برد

تنها پنبه‌ای که واقعا سر می‌برد، زبان نرم است. بقایی، روان‌شناس می‌گوید: مادر شوهرتان احتمالا می‌ترسد پسرش را از دست بدهد، قبل از این‌که او بخواهد مداخله کند، شما پیش​قدم شده و همسرتان را با او شریک شوید مثلا بگویید: مادرجان! بی‌تردید هیچ کس مثل شما ذائقه همسرم را نمی‌داند چه چیزی درست کنم که دوست داشته باشد؟

غذای مورد نظر را زیر نظر او یک بار درست کنید یا به عنوان وردست در آشپزخانه‌اش اصولی را که حتی ممکن است بلد باشید، دوباره بیاموزید. بگذارید او هم پز بدهد که عروسم از من آشپزی یاد گرفت. قبل از این‌که بخواهد از دستپخت شما ایراد بگیرد، گاهگاه نمونه‌ای به تعارف برایش بیاورید و بگویید: شاگرد خوبی بوده‌ام؟ لطفا ایرادش را بگیرید. قطعا در زندگی شما امکانات بیشتری هم برای این نوع رفتار وجود دارد که به ابتکار شما بستگی دارد. هیچ وقت نزد مادرشوهر با همسرتان بحث نکنید و با شوهر و مادر شوهرتان محترمانه برخورد کنید و بدانید حتی اگر مقابل او به شوهرتان اعتراض کنید، به او برمی‌خورد. از مادرشوهر خود نیز نزد همسرتان گله نکنید. می‌خواهید با او چه کند؟ نامش را از شناسنامه‌اش خط بزند؟

فقط اگر متوجه شده‌اید هیچ شیوه‌ای کارساز نیست، روابط خود را محدود کنید. هرگز عصبانیت خود را از همسرتان جلوی مادرشوهر نشان ندهید زیرا او را با خود دشمن خواهید کرد.

به مادرشوهرتان با مناسبت یا بی‌مناسبت هدیه بدهید و اگر فرصت ملاقاتش را ندارید، در فواصل معین بدون این‌که همسرتان حضور داشته باشد به او زنگ بزنید و گپی دوستانه داشته باشید بی‌‌‌آن‌که اسرار زندگی‌تان را بر ملا کنید.

پیش از این‌که داوطلب شود، او را دعوت کنید به خانه‌تان بیاید و حتی گاهی همسرتان را تشویق کنید زمانی را فقط خودش برای ملاقات با خانواده‌اش برود تا مادر و فرزند اوقات خوشی را با هم سپری کنند.

از نکات مثبت مادر شوهرتان تعریف کنید و حتی پشت سرش نزد همسرتان از او خوب بگویید.

سعی کنید خود را جای او بگذارید و رفتار‌های او را بهتر درک کنید.(ماندانا ملاعلی/ضمیمه چاردیواری/جام جم)

Share

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها