کیفیت بالای تعداد زیادی از فیلم‌های هفتمین جشنواره «سینما حقیقت» گواه این ادعاست که سینمای مستند ایران در سال‌های اخیر در آینه‌داری زمان و انعکاس روح زمانه، پیشروتر و جسورتر از سینمای داستانی عمل کرده؛ هر چند محصولاتش به چشم نیامده و امکان نمایش گسترده پیدا نکرده است.
کد خبر: ۶۶۲۲۲۴
کشف رازهای جهان با مستندهای تلویزیونی

واقعیت این است که بخش عمده‌ای از محصولات سینمای داستانی با در انحصار داشتن حجم کامل سیستم پخش و اکران و شانس داشتن مخاطب انبوه بالقوه، نشان اندکی از زمان و مکان ساخته شدنشان دارند و بعدها کمتر کسی است که در یک پژوهش فرضی مردم‌شناختی، جامعه‌شناختی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی برای شناخت ایران این سال‌ها، در مراجعه به این آثار چیز دندانگیری به دست آورد اما به جرات می‌توان گفت سینمای مستند در این عرصه بسیار موفق‌تر عمل کرده و مستندسازهای ما، چه در تنگنا و چه در آزادی عمل بیشتر و موقعیت‌های فراخ‌تر، اغلب در ایفای نقش تاریخی خود موفق بوده‌اند.

مستند، هنر مغفول

ثبت وقایع و رخدادها و و سرک کشیدن به زوایا و گوشه‌های مغفول زندگی در این سرزمین، یافتن سوژه‌هایی فی‌نفسه سرشار از جذابیت‌های دراماتیک، محدود نماندن فیلم‌ها به یک اقلیم و جغرافیای خاص و تنفس در هوایی بجز پایتخت به‌عنوان یکی از آفت‌های سینمای داستانی، درام‌پردازی مقید به استناد و مبتنی بر پژوهش ازجمله مواردی است که سینمای مستند امروز ایران را بارها پیشروتر و جسورتر از سینمای داستانی جلوه‌گر ساخته‌ است. این درست که سینمای مستند در نفس و ماهیت خود مخاطبان و علاقه‌مندانی خاص و محدود دارد، اما انصاف نیست که سهم این سینمای باطراوت و پیشرو در اکران و نمایش چنین حقیر و نزدیک به هیچ باشد. جشنواره سینما حقیقت، یک بخش جنبی در جشنواره فجر و نمایش‌های گاه‌به‌گاه در فرهنگسراها و سینماتک‌ها، تنها سهم این مستندسازهای علاقه‌مند برای قرار دادن فیلم‌هایشان در معرض دید و داوری مخاطبان بالقوه‌شان است و این در حالی است که اختصاص چند سالن در پردیس‌ها و مجتمع‌های سینمایی می‌تواند اندک اندک برای این سینما، ساز و کار اقتصادی تعریف کند و فیلمسازهای مستند را برای ادامه این مسیر مشتاق‌تر و مصمم‌تر کند. همچنان که فیلم‌های کوتاه و فیلم‌های مستند هم جشنواره مستقل خود را دارند و باید اذعان کرد که آخرین دوره جشنواره سینما حقیقت به لحاظ شیوه برگزاری، کیفیت آثار نمایش داده شده، حضور مهمانان خارجی و شرکت‌کنندگان داخلی، برگزاری کارگاه‌هایی با حضور استادان این شاخه از سینما، نمایش فیلم‌هایی که برخوردهای سلیقه‌ای در دوره‌های قبل شانس نمایش را از آنها سلب کرده بود و... بهترین دوره این جشنواره بود. در صورت ادامه این روند رو به ‌رشد و صعود و کمی سعه‌صدر در برخورد با فیلمسازانی که به‌دلیل مواجهه مستقیم و رودررو با واقعیات اجتماع و ماهیت انتقادی این سینما در معرض سوءتفاهم‌های مضاعف قرار دارند، همین یک جشنواره برای سینمای مستند کافی به نظر می‌رسد. واقعیت این است که جشنواره فجر، جشنواره سینمای داستانی است و بخش‌های جنبی همواره در سایه این بخش قرار گرفته و نادیده گرفته شده‌اند. سینمای مستند جسور و پیشروی ایران مستحق این حاشیه‌نشینی نیست و بهتر است مدیران و مسئولان سینما با بسنده کردن به همان یک جشنواره تخصصی، تلاششان را برای خدمت و توجه به سینمای مستند معطوف به حوزه اکران و نمایش این سینما کنند.

اما در این بین سهم و وظیفه مدیران تلویزیون نه‌ تنها کمتر از دیگران نیست که شاید وظیفه و مسئولیت‌شان در قبال سینمای مستند خطیرتر و سنگین‌تر باشد. در بسیاری از کشورهای دنیا، تلویزیون مهم‌ترین و اصلی‌ترین امکان نمایش فیلم مستند است و بسیاری از آثار برجسته و بزرگ سینمای مستند با پخش در شبکه‌های تلویزیونی معرفی و دیده می‌شوند. این در حالی است که تلویزیون کشورمان توجه اندکی به مستندهای داخلی و ایرانی دارد و حتی شبکه تخصصی مستند هم بیش از آن که با فیلمسازهای مستقل سینمای مستند وارد قرارداد شود و آثار آنها را پخش کند، اغلب تولیدات خود را به نمایش می‌گذارد و تقریبا خبری از تولیدات مستقل و پیشروی سینمای مستند ایران در تلویزیون نیست. تلویزیون در عرصه فیلم‌های مستند خارجی عملکرد بسیار درخشان و قابل‌توجهی دارد که در ادامه به آن خواهیم پرداخت؛ اما حیف است که این عملکرد با توجه نکردن به فیلم‌های مستند ایرانی تکمیل و کامل نشود و تنها از یک بعد شکوفا شده و به بار بنشیند.

دست پر تلویزیون در ایام نوروز

اما تلویزیون در ایام تعطیلات نوروز یکی از پربارترین و درخشان‌ترین دوران خود را به لحاظ کمیت و کیفیت فیلم‌های مستند خارجی پشت‌ سر گذاشت. بخش عمده‌ای از این آثار را مستندهای مردم‌شناختی، زمین‌شناختی، طبیعی و حیات‌وحش تشکیل می‌دادند که برای نخستین‌بار از تلویزیون به نمایش درآمدند و اغلب با دوبله‌های خوب و قابل قبول و صداگذاری و افکت مناسب همراه بودند که بهترین آنها را در مجموعه‌هایی مثل «فرمول 4» و «مستند چهار» شاهد بودیم. می‌توان بتدریج و در هفته‌های آینده به جنبه‌های مختلف این مستندها در ژانرهای مختلف پرداخت و از منظرهای گوناگون آنها را بررسی کرد؛ اما نکته‌ای که در همین آغاز باید گفت، این است که بخش زیادی از این مستندها تنها به ارائه اطلاعات صرف به شیوه مجموعه مستندهای راز بقا اکتفا نمی‌کردند و از جنبه‌های تحلیلی و تفسیری نیرومندی برخوردار بودند. مثلا بخش عمده‌ای از مستندهای طبیعی نمایش داده شده در برنامه فرمول 4، در عین حال که مخاطب را با زندگی فیل‌ها یا ببر تاسمانی یا خرس گریزلی آشنا می‌کردند، بیش از آن، بیننده را به سیر و تعمق در رازهای اصلی و بنیادین طبیعت و زندگی دعوت می‌کردند و بزرگ‌ترین و موفق‌ترین مستندها معمولا از این قرارند. مهم است که مخاطبی که با نوع زندگی و چگونگی و دلایل انقراض گونه خاصی از یک جانور آشنا می‌شود، در کنار آن، آن جانور را گونه و جانداری جدا از خود و بیگانه‌ای در زمین فرض نکند؛ مهم است که او بداند همه جانداران در این جهان خاکی با هم خویشاوندند و از بین رفتن نوع خاصی از یک جاندار، به مثابه ضربه به پیکره کل هستی و آفرینش و زنجیره حیات است. در نمونه‌های پیشرو و مستندهایی از این دست که در ایام نوروز کم نبودند، مخاطب درمی‌یابد که زندگی گونه خاصی از یک جاندار در خطر نابودی و انقراض است، اما فراتر از آن به فکر فرو می‌رود، به چگونگی و چرایی چنین فاجعه‌ای می‌اندیشد، حس شفقت در او تحریک می‌شود، و خود را همچون تافته‌ای جدا بافته در این جهان و فرمانروای مطلق و بلامنازع زمین فرض نمی‌کند. گیرنده‌های حسی و عاطفی او در قبال مرگ و حتی درد و رنج دیگر موجودات حساسیت نشان می‌دهد و شفقتی در او انگیخته می‌شود که خصوصیت و ویژگی بارز هر اثر هنری است؛ پس بیراه نیست اگر چنین مستندهایی را در پرداخت آثاری هنری فرض کنیم که موضوع خود را بهانه‌ای برای گفتن از انسانیت و مهر و شفقت قرار داده‌اند؛ آثاری که نمونه‌هایش را در مستندهای نمایش داده شده در تلویزیون در ایام نوروز کم نداشتیم. در شماره‌های آینده، این مستند‌ها را از زوایای گوناگون مورد بررسی قرار خواهیم داد./ ضمیمه قاب کوچک

مسعود ثابتی

newsQrCode
برچسب ها: مستند
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها