جام جم سرا: صبا ۲۷ ساله و مجرد است و معتقد است مهمترین حسی که هر کس باید در زندگی تجربه کند، عشق است: «من معمولاً به راحتی وارد هر رابطهای نمیشوم و با هر کسی دوست نمیشوم، اما وقتی هم از کسی واقعاً خوشم میآید، عاشقانه وارد رابطه میشوم و به شدت دلبسته میشوم. به عشق در یک نگاه اعتقاد دارم و وقتی در یک رابطه، عاشق طرف مقابلم میشوم، دیگر به سختی میتوانم از او دل بکنم. فکر نمیکنم عشق تنها یکبار در زندگی آدم خلاصه شود؛ بلکه بارها و بارها میتواند اتفاق بیفتد. عشق مهمترین اتفاقی است که میتواند در زندگی هر کسی رخ دهد. کلاً جز رابطه عاشقانه و زمانهایی که واقعاً دلبسته طرف مقابل میشوم، علاقهای به وارد شدن در هر رابطهای را ندارم.»
این روزها و میان نسل جوان و نوجوان مفهوم عشق و تجربه آن بسیار ارزش و اهمیت پیدا کرده است. ضرورت وجود عشق در روابط بین دو جنس، موضوع جدیدی است که قابل تأمل و تعمق است. عشقهای امروزی نه از جنس عشق لیلی و مجنون است نه از نوع عشقهای افلاطونی (روابط عاطفی منهای روابط جنسی)؛ دیگر نه عاشق حال و حوصله مجاهدت در راه معشوق دارد و نه معشوق سالها میتواند چشم انتظار عاشق بماند.
عشقهای امروزی نه تنها فارغ از جنبههای قدسی و آسمانی هستند که با نام عشق عجین شده است، بلکه به سرعت به روابط جنسی کشیده میشوند و اتفاقاً نسل جدید، بر همین زمینیشدن و جسمانیبودن این عشقها تأکید فراوانی دارند؛ جسمانی شدنی که از تعهد هم خالی است.
تجربه عشقهای پی در پی و موازی و متقاطع، آنچنان روزمره و عادی شدهاست که اگر در این میان کسی حرف از تعهد و پایبندی به رابطای عاشقانه بزند، بعضاً عقبافتاده محسوب میشود. با این دیدگاه میتوان بارها و بارها عاشق شد و فارغ شد. البته که این مسئله همچنان جای سؤال است که آیا این روابط متعدد با نام عشق، اندکی به تعاریفی که از عشق وجود دارد، نزدیک است؟
الهام ۲۶ ساله و مجرد است. میگوید اعتقادی به عشق افلاطونی ندارد و هرگز هم حاضر نیست بدون عشق ازدواج کند «دوره این حرفها گذشته است. الان مهمترین چیز آن است که از رابطه واقعاً لذت ببری و طرفت را دوست داشته باشی. عشق، یک حس است که ممکن است تحت هر شرایطی به سراغ آدم بیاید. فکر نمیکنم زندگی ارزش این را داشته باشد که آدم خودش را محدود کند. اگر کسی عشق را در زندگی تجربه نکند، قطعاً زندگی نکرده است. تا به حال تنها وارد رابطههایی شدم که واقعاً عاشق طرف مقابلم بودم؛ گرچه هیچکدام به دلایلی منجر به ازدواج نشدهاست، اما حداقل آنطور که دوست داشتهام، زندگی کردهام. البته مشکلی که وجود دارد، این است که وقتی هم متوجه میشوم طرف مقابل مناسبم نیست، بهخاطر عشقی که دارم به سادگی نمیتوانم دل بکنم و این خیلی مشکل برایم ایجاد میکند.»
ازدواج به شرط عشق
مریم رفعتجاه، جامعهشناس، در این باره اظهار داشت: قبلاً اگر ازدواجها بر اساس الزامها و ضرورتهای اقتصادی اجتماعی بود، الان دیگر اینطور نیست. یک دختر قبلاً به لحاظ اجتماعی ملزم بود ازدواج کند، اما امروزه چون دختران در جامعه تحصیلات عالی و فعالیتهای اجتماعی و شغلی دارند و از هویت و استقلال شخصی برخوردار میشوند، دیگر نیازی به ازدواج احساس نمیکنند.
عضو هیئت علمی دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران در ادامه افزود: همچنین الزام دیگر ازدواج در گذشته، الزامهای بیولوژیک و اقتصادی بود که برای مردان پررنگتر بود؛ مرد برای اینکه به نیاز جنسی خود پاسخ بدهد و بتواند بیرون از خانه راحت و بیدغدغه کار کند، لازم بود ازدواج کند و زنی بگیرد که هم نیاز جنسی او را رفع کند و هم برایش فرزندآوری داشته باشد. ضمن اینکه فرزندان نیز در آینده نیروی کارش بودند و این زن عرصه خانه را نگه میداشت و همه چیز را برای نانآوری مرد فراهم میکرد.
وی در ادامه تصریح کرد: اما امروزه میبینیم دیگر آن نیاز اولیه که زنان یا مردان را به طرف ازدواج میکشاند، صرفاً نیاز اقتصادی یا اجتماعی و یا حتی بیولوژیک نیست. مثلاً دختران دیگر صرفاً برای اینکه هویت اجتماعی یا وضعیت اقتصادی بهتر داشته باشد، ازدواج نمیکنند. این وضعیت در اثر تغییرات ساختاری ناشی از مدرنیته در جامعه ما ایجاد شده است که گسترش آموزش عالی، افزایش نرخ اشتغال و حضور اجتماعی زنان از نمودها و پیامدهای بارز آن است.
عشق بر مبنای لذتجویی
رفعتجاه ادامه داد: تغییری دیگر که بیشتر فرهنگی است، این است که فردگرایی، مادیگرایی و لذتجویی در بین نسل جدید خیلی بیشتر است تا نسلهای میانسال و سالمند. در گذشته افراد، سعادت و خوشبختی خود را منفک از افراد دیگر و بستگان و آشنایان خود نمیدانستند. و در واقع فردیت افراطی وجود نداشت؛ فردیتی که امروزهگاه تا مرز خودشیفتگی پیش میرود. اینکه فرد تنها خودش را میببیند و دایم در پی این است که چه کنم که بهم خوش بگذرد و خواستههایم بیشتر تحقق پیدا کند و در نهایت فراموش میکند که اگر فقط و فقط خودش باشد و تنها باشد، هیچوقت به آن سعادتی که مدنظرش است، نمیرسد.
عضو گروه انسانشناسی دانشگاه تهران افزود: در دنیای امروز ایران و در شرایطی که ما هنوز نه صد در صد مدرن شدهایم و نه کاملاً سنتی ماندهایم؛ جوانان هم مزایای زندگی سنتی را میخواهند و هم مزایای زندگی مدرن را؛ اما حاضر نیستند به الزامات آنها تن بدهند.. این منفعتگرایی و عقلانیت محاسبهگرایانه، اینجا هم در قالب دیگری خود را نشان میدهد. در واقع این جوانان دلشان میخواهد خانوادهها خیلی کاری به کارشان نداشته باشند و با هر که میخواهند دوست شوند. این تجربه روابط آزاد و تحمیل خواستههایشان به خانوادهها، جوانان را به سمتی میکشاند که برخی از نیازهایشان در خارج از چارچوب خانواده رفع شود.
عشق بر مبنای هیجانات جنسی
وی همچنین ادامه داد: مشکلات اقتصادی نیز مزید بر علت شده و همین جوانی که روابط دوستانه و صمیمانهای را آغاز کرده است، میبیند خارج از چارجوب ازدواج هم میتواند نیازهایش را رفع کند و وقتی بجای عقلانیت و شناخت کامل، علائق مبتنی بر هیجانات جنسی و جسمانی را در روابط با جنس مخالف تجربه کرده است، در نهایت به این نتیجه میرسد که تا وقتی که کسی را پیدا نکردهام که همه چیزش مطابق میل «من» باشد و تا وقتی که به شرایطی که دلم میخواهد نرسیدهام، ازدواج نمیکنم؛ موضوعی که باعث شده میزان ازدواج هم در جامعه کاهش یابد.
عشق بر مبنای ثروت و زیبایی
این استاد دانشگاه عنوان کرد: از طرف دیگر انتظارات افراد هم بالا رفته که ناشی از آن گرایشات مادیگرایانه است. افراد نسل جوان میخواهند همه چیز را تمام و کمال خیلی زود داشته باشند. کسی را میخواهند که هم خیلی دوستشان داشته باشد، هم همه چیز مطابق میل آنها باشد و از وضعیت مالی و ظاهری خوبی برخوردار باشد. بنابراین ملاحظه میکنید که چنین علاقهای را نمیتوان به نام عشق مقدس مورد خطاب قرار داد؛ چون خیلی از پایههایش ناشی از نیازهای جنسی، جاذبههای جسمی، مادیت و منفعتگرایی است؛ گرچه افراد همیشه تمایل دارند رفتارهای خود را به نوعی موجه جلوه دهند و در نتیجه میبینیم که چنین روابطی بیشتر از آنکه نمایانگر عشق واقعی باشد، بازنمایی و تظاهر به عشق است. آغشته به خودخواهی و منفعتطلبی است. خصوصاً در جامعه ما که همیشه روابط خانوادگی احترامآمیز است و معنویت مهم و عامل منزلت اجتماعی بوده است، آدمها برای اینکه نشان دهند ما دنبال لذتجوییها و هوسهای آنی خود نیستیم، برای توجیه روابط اینچنینی خود میگویند عشق است دیگر؛ عاشق شدهایم!
روابطی که دوام پیدا نمیکنند
رفعتجاه خاطرنشان کرد: اما همین روابط خارج از ازدواج توأم با چنین عشقهایی، اگر هم منتهی به ازدواج شود، بر طبق تحقیقات، ادامه و دوام هم پیدا نمیکند. چون متوجه میشوند که آن چیزی که فکر میکردند عشق است، عشق نبوده و بیشتر غلیان هیجانات بوده و حاصل یک شناخت زودگذر؛ که نتیجهاش هم ازدواجهایی است که عمر کوتاهی دارد.
عشق جایگزین روابط عاطفی خانوادگی
عضو هیئت علمی دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران اظهار داشت: علاوه بر همه اینها، در گذشته افراد غیر از همسرشان؛ با توجه به اینکه بسیاری از روابط با همسر ممکن بود خیلی هم محبتآمیز نباشد و افراد فقط با هم کنار میآمدند، با دیگر اعضای خانواده مانند پدر و مادر و بستگان خود روابط عاطفی و صمیمی بیشتری داشتند، اما امروزه شاهدیم که بهخاطر مسائل و مشغلههای مختلف و بخصوص فردگرایی و تفاوتهای نسلی، این روابط خیلی کمرنگتر شده است. بنابراین در این خلأ عاطفی و تنهایی، افراد برایشان مهمتر میشود که کسی را پیدا کرده و به او دل ببندند تا بتواند به نیازهای عاطفیشان پاسخ دهد؛ کسی که دلسوز و غمخوار آنها باشد و بتوانند به او اعتماد کنند.
این جامعهشناس در ادامه افزود: وقتی که روابط نزدیک خانوادگی و پیوندها و حمایتهای سنتی کم میشود، فرد دنبال کسی میرود که بتواند به او تکیه کند و نیازهای عاطفیاش را پاسخ دهد. اما این روابط معمولاً به درستی مدیریت نمیشود و به نقطه مطلوبی نمیرسد. با روحیات جوانان امروز به ندرت چنین روابط و دلبستگیهای پایدار و وفاداریهایی پیدا میشود. چون جاذبههای جسمانی، فردگرایی، لذتجوییها و خوشباشیها باعث میشود آن عشق و علاقه واقعی که حاصل شناخت کامل باشد، ایجاد نگردد و کم شدن روحیه گذشت و فداکاری و دیگرخواهی هم آفت همچین روابطی شده است.
عشق منهای تعهد
وی ضمن ارائه تعریفی از عشق به نظریههای جامعهشناسان در این زمینه اشاره کرد و گفت: در این نوع عشقها آن تعریف روانشناسانه از عشق که مثلث شور و صمیمیت و تعهد بود، تکمیل نمیشود و معمولاً قسمت تعهد آن برآورده نمیگردد. در گذشته ممکن بود شور نباشد، اما صمیمیت و تعهد وجود داشت و ممکن بود در طول زمان هم شور و علاقه ایجاد شود، اما نسل جدید ما معمولاً به تعهد خیلی پایبند نیستند و مسئولیت و تعهدشان خیلی زود رنگ میبازد. به محض اینکه ببینند شخص مقابل آنچه را که اینها میخواهند به ایشان نمیدهد و یا با دیدن جاذبههای ظاهری و منفعت بیشتر، به راحتی تعهدات خود را زیر پا میگذارند.
تقلیل عشق به رابطه جنسی
این استاد دانشگاه ادامه داد: گیدنز معتقد است امروزه روابط بین دو جنس به رابطه ناب تقلیل پیدا کرده است. رابطه ناب رابطهای است که در آن هیچ الزام اقتصادی و اجتماعی و... مطرح نباشد، اما خود او هم میگوید این رابطه ناب هم که لازمه زندگیهای نوین است که آدمها در آن خیلی تنها شدهاند، بهخاطر ارزشها و نگرشهای مبتنی بر خودشیفتگی و لذتجویی، مخدوش شده است. در واقع آن عشق رمانتیکی که ما قبلاً در اسطورههای عاشقانه میدیدیم، جای خود را به روابط جنسی خام داده است؛ جاذبههای جنسیای که امروز هست و فردا نیست.
وی افزود: جالبتر از همه، روابطی است که بعضاً به صورت روابط موازی و همزمان ایجاد میشوند و نام عشق هم بر آن مینهند. این نوع از روابط تنها همان رابطه جنسی مبتنی بر جاذبههای جسمانی و ظاهری است که برای موجه جلوه دادن، نام عشق برآنها نهاده میشود.
عشق منهای اخلاقیات
رفعتجاه همچنین به نظریه هابرماس در این رابطه اشاره کرد و گفت: هابرماس هم در بحث «پروژه ناتمام مدرنتیه» آنچه را که در غرب با نام مدرنیته اتفاق افتاده است، نقد میکند و متأسفانه ما همان مشکلات و ناملایمات را در کشور و فرهنگ خود میبینیم. وی میگوید در مدرنیته زیباییشناختی و آرمانی اولیه، قرار بود علم و هنر و اخلاق با هم پیوند یافته و در خدمت بهروزی و سعادت قرار گیرد و به پیشرفت انسان منتهی شود؛ اما در عمل آنچه اتفاق افتاد، بزرگ شدن و مهم شدن علم و جدا شدن آن از اخلاقیات بود. وقتی که انسان را در محور عالم گذاشتیم و گفتیم خدا مرده است، اخلاق را در واقع کنار گذاشتهایم. از طرف دیگر ما علم و محاسبهگرایی عقلانی را آنقدر بزرگ کردیم که انگار علم مجوزدهنده هر رفتاری به ما بود و اخلاق جامعه شد. از آن بدتر اینکه هنر که باید به علم و اخلاق پیوند میخورد و در خدمت بازنمایی زندگی روزمره و مسائل و مشکلات مردم و تحکیم پایههای اخلاقی قرار میگرفت، تبدیل شد به اندیشه هنر برای هنر یعنی زیباییشناسی و زیباییگرایی بدون هیچ تعهد، تخصص و هدفی و به دوری مردم مدرن از اخلاق و معنویت دامن زد. از اینرو هابرماس معتقد است که مدرنیته غربی پروژهای ناتمام است که به سعادت انسان منتهی نشده و بهروزی انسان مدرن تنها با بازگرداندن اخلاقیات به جامعه امکانپذیر است.
وی با اشاره به راهکار هابرماس در این زمینه، گفت: راهکار هابرماس در این عرصه این است که معرفت علمی را از جایگاه خدایی و راهنمایی، پایین بیاوریم و با پیوند زدن آن به اخلاقیات و هنر، سامان جدیدی برای جامعه مدرن ایجاد کنیم و در نهایت هر سه اینها باید در زندگی روزمره و در راستای حل مشکلات مردم در جامعه جدید قرار گیرند.
عضو گروه انسانشناسی دانشگاه تهران ادامه داد: جامعهشناسان معتقدند مدرنیتهای که الان در غرب وجود دارد، بیشتر خودشیفتگی برای انسان به ارمغان آورده است که منجر به سعادت و خوشبختی او نمیشود. دو محور مهمی که امروزه برای انسانها از همه چیز مهمتر شده است، ثروت و جذابیتهای ظاهری است که خصوصاً در تجربه ناقصی که در فرهنگ ما از مدرنیته وجود دارد، به شکل بیمارگونهتری بروز کرده است؛ از جمله اهمیت دادن به ایجاد و برخورداری از روابط موسوم به عاشقانه.
رفعتجاه در نهایت خاطرنشان کرد: از طرف دیگر افراط و تفریطی (سختگیری یا عدم نظارت کامل) که در فرهنگ ما در رابطه با تربیت فرزندان وجود دارد، در نهایت منجر به داشتن روابطی میان جوانان شده که وقتی تجربهاش میکنند، دیگر حاضر نیستند به این راحتیها زیر بار تعهد رفته و به زندگی خانوادگی، عشق واقعی و ازدواج روی آورند.
عشقهای فستفودی، عشقهای امروزی
اگر عشقهای گذشته را به مثابه غذاهای سنتی در نظر بگیریم که احتیاج به مقدماتی داشته و زمان میخواهد تا ذره ذره جا بیفتد و در نهایت خورشتی خوش آب و رنگ شود، عشقهای امروزی بیشتر شبیه فستفود هستند؛ غذاهایی که به سرعت آماده میشوند و از کیفیت چندانی هم برخوردار نیستند. روابطی که با یک نگاه آغاز شده و مبنایشان پول و منزلت و ظاهر است و با کوچکترین وزش باد مخالف، رنگ میبازند و به اسم عشق آغاز میگردند؛ اما درونمایههای دیگری دارند و اکثراً به ازدواج ختم نمیشوند.
در واقع وقتی این روابط ظاهراً عاشقانه مورد بررسی و تأمل قرار میگیرند، مشاهده میشود که این روابط مبادله میان پول و زیبایی و مدرک تحصیلی است که امروزه برای مدرن و متمدن نشان داده شدن، بیشتر به نام عشق شناخته میشوند؛ عشقهای سیالی که امروز هستند و فردا نیستند و از شخصی به شخص دیگر به سرعت و سهولت درحال حرکتند|مهرخانه
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتوگوی «جامجم» با حسن کاظمی قمی دیپلمات نزدیک به حاجقاسم بررسی شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد