سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
ـ دارم فکر میکنم.
ـ به جای فکر کردن عمل کن
ـ نه خانم تا برنامهریزی نکنی که نمیتوانی عمل کنی.
ـ تا عمل نکنی، برنامهریزی هم به درد نمیخورد.
خانم این را میگوید و مثل همیشه با سگرمههای در هم خیلی پر سر و صدا کیسه زباله را میبرد پایین.
از استادی شنیدم که میگفت: بیل گیتس یکی از رموز موفقیت خود را استفاده از آدمهای تنبل، اما خلاق و وارد به کار میدانست، زیرا برخی از تنبلها برای این که کار را زود تمام کند از خلاقیت و مهارتش بهره میبرد.
بعضیها همیشه تنبل هستند و برخی دیگر گاهی تنبل میشوند. به هر حال گاه و بیگاه تنبلی سراغ هر یک از ما میآید.
اما اگر تنبلی به یک رویه تبدیل شود امکان رشد و ارتقای شخصی و اجتماعی را از دست میدهیم.
شاید زمین و زمان را در عقبماندن خود مقصر بدانید، اما تنبلی در پیگیری امور شخصیتان یکی از مهمترین دلایل عقبماندن است.
دکتر ادوانس بلس در کتاب «روانشناسی تنبلی » راهکارهایی را به این افراد توصیه میکند که از طریق آن میتوانند زندگیشان را تغییر دهند.
رد پای خیلی از این راهکارها در ضربالمثلهای ما نیز دیده میشود:
«کار امروز را به فردا نیفکن.»
سهیلا وقتی حوصله شستن ظرفها را ندارد، میگوید: فردا هم روز خداست.
اکبر که کارمند یک اداره دولتی است وقتی نامههای زیادی روی میزش انبار میشود همه را در یکی از کشوهای میز انبار میکند و میگوید: در طول هفته به آن رسیدگی میکنم. بعد آن روز را به سیگار کشیدن و گپزدن با دوستانش میگذراند.
اگر شما هم در زمره کسانی هستید که کار امروز را به فردا میافکنید خوب است بدانید به تعویقانداختن کارها آن را سادهتر نمیکند.
فهرست زندگی
دکتر بلس توصیه میکند قبل از هر چیز چهار فهرست تهیه کنید: اول حاوی کارهای شغلی که عقب انداختهاید، دوم فهرست کارهای خانه که به تعویق انداختهاید،سوم فهرست روابط شخصی و خانوادگی که برای یک روز تعطیل بایگانی شده است چهارم فهرست کارهایی که قرار است یک روز برای دل خودتان انجام دهید.
حالا که فهرستها را دارید قدم اول را برداشتهاید. روی یکی از این کارها متمرکز شوید تا همه چیز راحتتر جلوه کند و یک دفعه نخواهید همه چیز درست شود.
سمیرا یکی از تنبلهایی است که داوطلب شرکت در یک آزمون ضد تنبلی شده است که طبق توصیههای دکتر بلس طراحیاش کردیم.
او این فهرست را تهیه و از آن، این جمله را انتخاب کرد: یک روز به مادر شوهرم میگویم که چقدر دوستش دارم و از او ممنونم که شوهرم را چنین که هست تربیت کرده است.
او گفت: هرگز فکرش را نمیکردم که بتوانم چنین چیزی را به او بگویم، اما بالاخره یک روز ویژه را بهانه کردم و بایک دسته گل و یک هدیه به مناسبت یکی از اعیاد به خانهاش رفتم. همسرم با من نبود و اتفاقا مادر شوهرم هم در خانه تنها بود.
یک دفعه دل را به دریا زدم و او را خالصانه در آغوش گرفتم و از او تشکر کردم. اشک در چشم هر دوی ما حلقه زده بود و مادر شوهرم مرا غرق بوسه کرد. از آن زمان رابطهمان خیلی خوب شده است.
حسین اما بلندپروازتر بود. او میخواست خانه خود را عوض کند و این کار هزینه زیادی میبرد. به همین دلیل باید برنامهریزی میکرد و تمام جوانب کار را در نظر میگرفت.
در چنین مواردی به طرح زمانبندیشده و اهداف بلندمدت و کوتاهمدت نیاز است تا بتوانید با خردکردن هدف، کمر غول دستنیافتنی آرزو را بشکنید.
برای راحتترشدن کار تعهد زمانی خاصی در هر روز برای پیگیری امور اولویت داری که برنامهاش را دارید در نظر بگیرید تا یک روز به مقصود خود برسید، اما نه یک روزی که هرگز نمیرسد. روزی که از الان دارید به سمت آن حرکت میکنید.ما هم امیدواریم حسین با تغییری که در خود داده است به نتیجه برسد.
حذف یا اولویت
گاهی در فهرست کارهای خود به مواردی برمیخورید که نمیدانید باید به تعویق بیفتد یا با تمام سختی در اولویت باشد. در این موارد از دلایل به تعویق انداختن و اولویت دادن به آن کار فهرستی تهیه کنید. در صورتی که دلایل به تعویقانداختن منطقیتر و فهرستش طولانیتر بود تا زمان رفع موانع از عقب افتادن آن کار نگران نشوید.
چند راهکار ساده
هر روز در دفتر روزانه خود پیشرفت برنامهها و موانع را بنویسید. سعی کنید هر روز حداقل یک حرکت را ثبت کنید.
اگر دست به قلم نیستید به مکان خلوتی بروید و به خود نهیب بزنید که چرا کار را به تعویق انداختهاید و در مورد کاری که میخواهید انجام دهید (نه کاری که باید بکنید) صحبت کنید. پژوهشگران دریافتهاند که صحبت با خود میتواند روی طرز فکر، کنترل خود و مرتبکردن اولویتها اثر بگذارد. ذهن فرامین کلامی را میپذیرد. میگویند راکفلر و اوسیس میلیونرهای معروف از این روش برای پیشبرد کارهایشان استفاده میکردهاند. حتی میتوانید وقتی کارتان خوب پیش میرود احساسات مثبت خود را ضبط کنید و آن را مواقع غلبه تنبلی برای خود پخش کنید.
ترس از حرکت
قدیمیها در مورد تنبلها میگفتند میترسد حرکت کند برکتش برود!
این همان ترس از شکست است که برخی را سر جایشان میخکوب میکند. روانشناسان تفاوت میان مردم موفق و تنبل را در این میدانند که گروه اول در مقابل شکست با کار بیشتر، با توجه به جنبههای مثبت حادثه، توسل به دوستان و عبادت دوباره برمیخیزند، اما تنبلها با رویآوری به افیون و الکل، پاک کردن صورت مسأله، علائم ناخوشی و پناهبردن به خیال و توهم، راهی برای تنبلی مییابند.
چرا ترس؟
حسین کارمند است. او میگوید: در یک جلسه مشورتی در مقام یک کارشناس، فکر خوبی به ذهنم رسید که اگر گفته بودم در نگرش مدیر نسبت به من خیلی تاثیر داشت، اما از این که مورد پذیرش قرار نگیرم و شکست بخورم، ترسیدم و آن را عنوان نکردم.
از او پرسیدم: دقیقا از چه چیزی ترسیدی؟
گفت: در جلسه، کارشناسان و مدیران دیگری هم بودند و اگر حرفم آنها را جذب نمیکرد، مسخرهام میکردند و خجالت میکشیدم.
قرار شد او فهرستی از مزایا و معایب خجالت کشیدنش در مورد طرح موضوع بنویسد و نتیجه را جمعبندی کند.
جالب است بدانید با وجود تمام نکات منفیای که نوشته بود باز هم طرح مسأله برایش بسیار مفیدتر و موثرتر بود. او به خودش قبولاند که بار دیگر خجالت را کنار بگذارد و از مطرحشدن نترسد.
زهره زیارتی
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
علی اصغر هادیزاده، رئیس انجمن دوومیدانی فدراسیون جانبازان و توانیابان در گفتوگو با «جامجم» مطرح کرد