به گزارش جامجم آنلاین، روز 23 مهر در پی تماس ساکنان خیابان شهید کاظمی حوالی خیابان قزوین بامرکز فوریتهای پلیسی 110 ماموران در جریان یک جنایت قرار گرفتند و در ادامه ماموران کلانتری 111 هفت چنار و کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی همراه بازپرس ویژه قتل تهران در محل حاضر شدند.
کارآگاهان پس از ورود به خانه با جسد زنی به نام «زهرا» (47 ساله) و پسر پانزده ساله اش «محمدرضا» رو به رو شدند که بر اثر اصابت جسم سخت به سرشان کشته شده بودند.
در بازرسی خانه جسد دختر بیست و پنج ساله این خانواده به نام «پریسا» نیز در اتاق خوابش کشف و مشخص شد وی نیز بر اثر خفگی به قتل رسیده است.
بررسی محل جنایت نشان داد عامل این قتلها با قربانیان آشنایی داشته و براحتی وارد خانه شده است.
همچنین سرقت نشدن لوازم خانه نیز حکایت از قتل با انگیزه انتقام داشت. از سوی دیگر بررسی صحنه قتل نشان میداد، قاتل ابتدا مادر و پسرش را به قتل رسانده و سپس سراغ دختر خانواده رفته و او را خفه کرده است.
عامل جنایت برای منحرف کردن مسیر تحقیقات، صحنه جرم را به هم ریخته بود.
کارآگاهان در ادامه به تحقیق از اهالی محل پرداختند که آنها مدعی شدند با صدای فریادهای پدر خانواده، متوجه این جنایت شده و موضوع را به پلیس اطلاع دادهاند.
در پی این تحقیقات، از پدر خانواده بازجویی و مدعی شد قرار بود، همسر و فرزندانم به خانه دختر بزرگم در یکی از شهرهای اطراف تهران بروند اما به طور ناگهانی تماس آنها قطع شده بود و با تماس دختر دیگرم که عنوان میکرد کسی پاسخگوی تماسهای تلفنی نیست به همین دلیل خود را به خانه رسانده و با جسد آنها رو به رو شدم.
با تحقیق از مرد خانواده به نام «حمیدرضا»، ماموران از پشت بام ساختمان نیز یک چوبدستی خون آلود کشف شد که معلوم شد زهرا و محمد رضا با ضربات این چوبدستی به قتل رسیدهاند.
تحقیقات ویژه
با دستور انتقال اجساد به پزشکی قانونی بازپرس جمشیدی دستور ادامه تحقیق در پلیس آگاهی را صادر کرد و پس از گذشت 14 روز ز زمان وقوع این سه جنایت پدر خانواده ــ حمید رضا ــ روز گذشته به قتل سه عضو خانواده اش اعتراف کرد.
متهم گفت: روز حادثه وقتی به اتفاق همسرم در خانه خودروی خود را تمیز میکردیم زن غریبهای مقابل خانه ام آمد و سراغ همسرم را گرفت.همسرم با دیدن این زن دستپاچه شد و از او خواست به اتفاق به درون خانه بروند.
متهم افزود: به رفتارهای همسرم و زن غریبه مشکوک شده بودم به همین دلیل خود را به پشت در آپارتمان رسانده و متوجه شدم زن غریبه همسرم را تهدید میکند که همه چیز را به من خواهد گفت.
متهم اضافه کرد: از مدتها پیش به همسرم سوء ظن داشتم به همین دلیل وارد خانه شده و از زن غریبه خواستم تا موضوع را به من بگوید واو نیز مواردی را مطرح کرد که انگیزه جنایت را در من ایجاد کرد.
آغاز جنایت
متهم گفت: با رفتن زن غریبه همسرم به التماس افتاد و من نیز او را کتک زده و با چوبدستی او را کشتم.
متهم تصریح کرد: پس از قتل میدانستم به آخر زندگی ام رسیده ام به همین دلیل تصمیم به قتل دختر و پسرم گرفتم و زمانی که پسرم از مدرسه به خانه آمد با دیدن جسد مادرش کنار او نشست و من او را نیز کشتم و چند ساعت بعد و قتی دخترم به خانه آمد او را نیز در پاگرد راه پلههای طبقه چهارم خفه کردم و سپس از خانه خارج شده و به محل کار رفتم و و قتی با تماس دیگر دخترم به خانه آمدم شروع به فریاد کرده و از همسایهها کمک خواستم.
در پی این اعتراف بازپرس جنایی دستور ادامه تحقیقات و بررسی سلامت عقلی متهم را در پزشکی قانونی صادر کرد.
گفتوگو با متهم
چند سال داری؟
متولد سال 1346 هستم و تا سوم راهنمایی درس خوانده ام
اعتیاد و سابقه کیفری داری؟
خیر به هیچ موادی اعتیاد ندارم و تا به حال هیچ سابقهای نداشته ام.
چه زمانی تصمیم به قتل اعضای خانواده ات گرفتی؟
در یکی از روزهای خرداد وقتی از محل کارم به خانه بازمی گشتم در حوالی 30 متری جی در ترافیک متوجه شدم، یک خودروی مدل بالا کنار سرویس کارخانه ایستاده و دختر و پسرم در صندلی عقب نشسته اند و همسرم پشت فرمان است و یک مرد حدودا شصت ساله نیز درصندلی جلو نشسته بود و با صدای موزیکی که از خودرو به گوش میرسید دختر و پسرم شادی میکردند. از آن روز این سوء ظن در من قوت گرفت و آرامش را از من سلب کرده بود.
چرا فرزندانت را کشتی؟
با قتل همسرم دیگر زندگی برای من به پایان رسیده بود، نمی خواستم بعد از من فرزندانم به فساد کشیده شوند.
چرا پس از سوء ظن همسرت را طلاق ندادی؟
من فقط در آتش انتقام میسوختم
مشکل شما با همسرت چه بود؟
من هیچ مشکلی نداشتم با آن که کارگر بودم برای او خانه و یک خودروی پراید خریدم، اما او زیاده خواه بود.
وقتی فرزندانت را کشتی چه کردی؟
فقط گریه میکردم.
پشیمان شده بودی؟
بله، اما دیر شده بود
چوبدستی را از کجا آوردی؟
پشت بام را به تازگی ایزو گام کرده بودند و من نیز این چوب را روی بام دیده بودم.
الان پشیمان هستی؟
فقط به خاطر قتل فرزندانم ؛ اما از قتل همسرم پشیمان نیستم.
هنگام جنایت همسر و فرزندانت چه گفتند؟
همسرم میخواست به او فرصت دهم، پسرم چیزی نگفت و به دخترم هم فرصت ندادم.
الان به چه نتیجهای رسیده ای؟
هیچ! من دیگر این زندگی را نمیخواهم، من با کارگری و دو شیفت کار هزینه زندگی ام را تامین میکردم و حتی شب عید برای آن که فرزندانم راحت باشند برای خود هیچ چیز نمیخریدم.
همسرت پدر و مادر دارد؟
مادرش دچار بیماری الزایمر شدید است و یک پدر پیر دارد که او نیز بیمار است.
پس از قتل چرا در محل جنایت صحنه سازی کردی؟
من چیزی به یاد نمیآورم نمیخواستم اعتراف کنم.
حرف آخر
دیگر حرفی برایم باقی نمانده، من به آخر خط رسیدم و فقط امید وارم فرزندانم مرا ببخشند.
ناصر صبوری - دبیر گروه حوادث
دانشیار حقوق بینالملل دانشگاه تهران در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
یک پژوهشگر روابط بینالملل در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد