باز هم گوجه‌فرنگی عزیز شد

فی‌المثل شما همین قضیه گرانی را ملاحظه بفرمایید. در نگاه اول اصلا خوب نیست و باید از بین برود؛ اما در یک نگاه عمیق‌تر و دقیق‌تر، گاهی همین گرانی لعنتی باعث می‌شود که توجه شما به چیزهایی جلب شود و قدر و قیمت گرانشان را بدانید که تا دیروز، از بس که جلوی چشم شما بودند، به چشم نمی‌آمدند. مثل همین سلامت و عافیت که گفتند قدر آن را کسی داند که به مصیبتی گرفتار آید.

مثال بارزتر و به روزترش همین گوجه‌فرنگی خودمان!.... هیچ کس آن را حتی داخل میوه‌ها به حساب نمی‌آورد؛ اما الان چند وقتی است که نگاه‌ها به آن عوض شده و روی چشم ما جا دارد.

همین چند روز پیش به دیدار یکی از بزرگان اهل فرهنگ و ادب رفته بودیم؛ در کنار دیگر میوه‌های پذیرایی، دیدیم که گوجه‌فرنگی هم هست. البته از آن نوع کوچکش که اندازه گوجه‌سبز است.

خب، چرا گوجه این شکلی مثل چند سال پیش، مجددا عزیز شده؟ چون اینور سال یک مقداری قیمت آن گران شده (حتی در میوه‌فروشی سر کوچه ما)؛ یعنی دقیقا از همان روزهای تعطیلات عیدنوروز که حواس ما به دید و بازدیدهای معمول مشغول بود و البته خیالمان نیز از هر جهت راحت که دولت و ستاد تنظیم بازار، هوش و حواسشان به بازار هست، نگو که ظاهرا دولت و دولتیان نیز به دید و بازدید مشغول بودند.

خبر گوجه‌ای: «معاون بازرسی و رسیدگی به تخلفات سازمان حمایت مصرف‌کنندگان و تولیدکنندگان، با بیان این که اکنون، گوجه‌فرنگی در بازار با کمبود مواجه است و نمی‌توان قیمت ثابتی برای آن تعیین کرد، از عرضه گوجه‌فرنگی مناطق گرمسیری طی دو هفته آینده و ایضا تشدید برخورد با دلالان خبر داد.»ــ جراید شفاف

بسته پیشنهادی: بنده نیز مثل همه ایرانیان عزیز به گوجه‌فرنگی که با نمک شور می‌شود، علاقه بسیار دارم. از این‌رو در این راستا نیز عرایضی موجود است:

1ـ املت گریزی: فعلا تا اطلاع ثانوی (جوری که مسئول فوق‌الاشاره فرموده، تا دو هفته دیگر) از درست کردن املت و به سیخ کشیدن گوجه و برخی از غذاهای دیگر که ارتباط تنگاتنگ با وجود گوجه‌فرنگی دارند، اکیدا اجتناب شود. این قدر املت خوردیم، کجا را گرفتیم؟

2ـ طرح ژنریک: اگر با ذائقه‌مان به زبان‌خوش رفتار کنیم؛ رب نیز همان کارکرد گوجه را دارد. پس چرا در سالاد هیچ کسی این رب نیست؟ رب چه چیزی مگر از گوجه ما کم دارد؟.... برای دور زدن گرانی گوجه و ضایع کردن دلالان، عجالتا از رب بیشتر استفاده کنیم. اسمش را بگذاریم گوجه فرهنگی! (همان گوجه‌فرنگی که خودمان سابقا لهش کردیم، اما این قضیه را فراموش کردیم.)

3ـ تغییر جهت: مگر نه که در کارخانجات تبدیل گوجه‌فرنگی به رب، براساس فرمول خاصی این کار انجام می‌شد؛ خب همین فرمول را مدتی برعکس کنیم. همین رب‌های موجود در انبارها را وارد دستگاه کنیم و از سوی دیگر گوجه‌فرنگی تحویل بگیریم. نگویید نمی‌شود، ما هم می‌دانیم نمی‌شود، اما امتحان کردنش که ضرری ندارد. فوقش این هم مثل چیزهای دیگری که در این سال‌ها امتحان کردیم و نشد!

رضا رفیع