ادبیات فارسی قدمتی دارد به بلندای انسانیت و هر گوشه این خاک، شاهکاری دارد به شکوه و صلابت زندگی سراسر آموزش، سراسر عشق، سراسر جاودانگی و در هر کدام رد و نشانی از معبود هستی، نشانی از معرفت و ردی از مهر دارد.
کد خبر: ۵۰۶۹۵۲

اما در این میان، چند نمونه بارز است از جاودانه‌های ادب پارسی که زیر بیرق فردوسی، نظامی، عطار، سعدی، حافظ ، مولانا و بزرگانی از این دست رشد کردند و به ظهور رسیدند.

وقتی می‌گوییم جاودانه و شاهکار، نوعی تقدس و ارزش برایشان قائل می‌شویم و برخی اوقات در همین هاله ارزشمند رهایشان می‌کنیم؛ نه خبری، نه سراغی، نه خطی و...

شاید در این همه شلوغی یادمان می‌رود عطار و سیمرغ همیشه زنده هستند و نبض تپنده هفت شهر عشق، هنوز هم در بطن این زندگی جریان دارد؛ شاید با اندکی تغییر در شکل و شمایل، اما هست و وجود دارد.

منطق‌الطیر عطار و هفت وادیش، شیخ صنعان و دختر ترسا، مرغان در جستجوی سیمرغ، هدهد شانه به سر، حکایت‌های مرزبان نامه و کلیله و دمنه، داستان‌هایی که هر کدام با اندکی امروزی‌سازی می‌توان در قالب انیمیشن در این رسانه عظیم سراغشان رفت. داستان‌های کهن از فرهنگ ناب ایرانی...

گفتیم فرهنگ ناب ایرانی ومگر جز این است رسالت رسانه؛ آگاهی دادن، امید بخشیدن. روی خط اخلاق زیر سایه خانواده که تمام ادبیات اصیل فارسی در راستای همین ارزش قدم برداشته است و بس.

چرا خیلی وقت‌ها برای سوژه‌یابی برنامه‌های فرهنگی معطل موضوع مانده‌ایم؟

سراسیمه به دنبال رنگ و لعابی تازه‌تر، سوژه‌ها را یک به یک بررسی کرده‌ایم غافل از قصه‌های هزارویک شب.

ما شبکه پویا را داریم و چه چیزی بهتر از این. شاید بشود با کار گروهی تازه‌نفس و دوستدار ادبیات ایران کلیله و دمنه را جاودان کرد، طوطی و بازرگان را به یادها آورد، لیلی را به مجنون سپرد... و سیمرغ را دوباره به تماشا نشست.

رسانه بارها در این حوزه گام‌هایی برداشته است. همیشه و هنوز، اما جای کار بسیار است و کارهای نکرده و بر زمین مانده فراوان.

خیلی وقت‌ها رسانه و رسانه‌ای‌ها دلشان خواسته با ادبیات فارسی رنگ و بوی رسانه را عوض کنند، اما گاه شیرینی این رنگ و بو را از یاد برده‌اند. شاید بهتر باشد ادبیات را از شبکه آموزش و شبکه چهار به همه شبکه‌ها برد، به سریال‌ها رساند و به لحن و سخنوری مجریان‌مان، به ادبیات خاله‌ها و عموها و آیتم‌های کوتاه مدت برنامه‌هایمان. ادبیات جریان همیشه جاری ایران است و ایران بخش عظیمی از ما.

دل نسل جدید می‌خواهد دوباره با این ادبیات زندگی کند و چشم دوخته به دهه 70 و نسلی که پیش روست...

می‌توان قصه دل سپردن مجنون را در سریالی به تصویر کشید. می‌شود داستان زندگی پر کشمکش فردوسی را دراماتیزه کرد.

قصه سفرهای سعدی، داستان زندگی مولانا، شرح دلدادگی و شیفتگی عطار و سنایی، قصه خسرو و شیرین و فرهاد عاشق همه جای کار بسیار دارد.

می‌توان در قالب برنامه‌های ترکیبی، نمایشی، آموزشی و... سراغ اینها رفت و آثاری ماندگار خلق کرد.

این راه دشوار فقط از یک طریق آسان می‌شود، جمع ادیبان صاحب نظر و برنامه‌سازان خلاق و آشنا به ادبیات، بعد هم کار گروهی، تحقیق و... .

چه خوب خواهد شد. ادبیات، میراث افتخارآفرین و هویت ماست و به آن می‌بالیم. پس بیاییم برای مانایی‌اش بکوشیم. (جام جم - ضمیمه قاب کوچک)

فرزانه ناظری

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها