![خطر پرتوهای فرابنفش، آلاینده ازون و گرمای بیسابقه | چرا کمیته اضطرار تشکیل نمیشود؟](/files/fa/news/1403/5/5/1236632_213.jpg)
رئیس مرکز تحقیقات آلودگی هوای دانشگاه علوم پزشکی تهران در گفتوگو با جام جم آنلاین:
سردرگمی و واماندگی غرب در برخورد با مساله منع یا تحریم حجاب به حدی است که گاهی به نظر میرسد برخورد با این مساله بازتابی ناخودآگاه از میل و رغبت غربیها برای کمرنگ کردن هر آن چیزی است که نشانه یا سمبلی از فرهنگ عربی و اسلامی در آن مشاهده شود. به همین دلیل میتوان گفت ممنوعیت حجاب در جوامع غربی از آنجا نشات نمیگیرد که حجاب پوششی اسلامی است با این که واقعیتی است که سیاستمداران غرب بخوبی از آن آگاهند، بلکه این ممنوعیتها از این حیث وضع میشوند که حجاب نماد فرهنگی است که برخی از غربیها آن را عاملی تلقی میکنند که با ورود آن به جوامع آنها هویت و فرهنگ ملتشان تهدید میشود و این حساسیتها فقط حجاب اسلامی را دربرمیگیرد، زیرا اگر زنان هندی یا بودایی از پوشش و حجاب خود استفاده میکردند، هیچگاه پارلمانهای اروپا به مقابله با آنها برنمیخواستند و جلساتی را به مناقشه برای چگونگی ممنوع کردن استفاده از آن پوشش برگزار نمیکردند.
صرفنظر از بحث و جدلهای فقهی در این باره، انقلاب غرب علیه حجاب را باید جدیدترین بازتاب اسلام فوبیا (یا پدیده ترس و هراس بسیار از هر آنچه اسلامی است) برشمرد که نشانههای آن روزبهروز افزایش مییابد و خود را به اشکال مختلف مانند حجاب فوبیا، مساجد فوبیا و مناره فوبیا نمایان میسازد، بنابراین اگر این وضعیت بر همین منوال ادامه یابد، بیشک به مرحلهای خواهیم رسید که در آن پارلمانهای اروپا برای تحریم (و چهبسا مجازات) هر کس که محاسن و شارب بر صورت دارد نیز تشکیل جلسه خواهند داد و در آن صورت مجبور خواهیم شد این ممنوعیت را به جرگه فوبیاهای دیگر بیفزاییم.
چنین به نظر میآید که، وجدان غرب اکنون با بحرانی حقیقی میان خود و دیگران مواجه است و اگر ترس و واهمه از ایراد اتهامات نژادپرستانه و نادیده گرفتن تاریخ اجداد و نیاکان بنیانگذار تمدن نوین اروپایی نبود که اصولی چون آزادیها و مساوات و برابری را بنیان نهادند، بیشک اوضاع اروپا بسیار وخیمتر و اسفبارتر از حال حاضر بود. واقعا حجاب چه تهدیدی میتواند برای 65 میلیون فرانسوی و بیش از 22 میلیون استرالیایی و حدود 10 میلیون بلژیکی و همانند آنها و شاید هم بیشتر هلندی، داشته باشد که اینگونه خود را برای مقابله با آن آماده میکنند، پوششی که شاید صدها یا هزاران زن مسلمان از آن استفاده میکنند و بیانگر عقیده یا سبک و سیاق مذهبی آنهاست؟
معیارهای دوگانه
دوگانگی غرب در برابر این قضیه هنگامی است که ملاحظه میکنیم نخبگان غربی از حقوق همجنسبازان و ازدواج آنها با یکدیگر و از منتقدان اسلام و مسلمانان به بهانه آزادی بیان دفاع میکنند، اما در برابر ممنوعیت حجاب سکوت اختیار مینمایند. این دوگانگی زمانی به اوج خود میرسد که شاهد سکوت خجالتآور این نخبگان در برابر اقدام پارلمان فرانسه در تصویب قانون ممنوعیت حجاب هستیم. آن هم به این بهانه که حجاب ماهیت و ساختار سکولار کشور فرانسه را تهدید میکند، در حالی که همه میدانند. سکولاریسم در طول حیات خویش هیچگاه چنین تصمیماتی اتخاذ نکرده و بارها از حقوق تمام افراد جامعه و بویژه اقلیتها و ادای مناسک و آداب و رسوم و حفظ هویت آنها در چارچوب اصل تساهل و تسامح مذهبی و کثرتگرایی حمایت کرده است. به همین دلیل پیشنهاد میشود به 3 شعار مشهور کشور فرانسه یعنی «آزادی و مساوات و برادری» عبارت «فقط برای غیرمسلمانان» افزوده شود.
اما از بعد امنیتی، مساله ممنوعیت حجاب و داشتن پوشش اسلامی برای وجدان غربی، یک رسوایی اخلاقی و نقطه تاریک بهشمار میآید، چون آنها تصور میکنند هرکس حجاب و پوشش اسلامی و چهبسا محاسن دارد، به مثابه یک بمب ساعتی است که باید آن را خنثی کرد. جالب این که آنها هیچ تمایزی میان افراد تندرو و میانهرو قائل نمیشوند، در حالی که این تقسیمبندی در تمام جوامع و ادیان وجود دارد، (و در اینجا کافی است فقط به آنچه سال گذشته بر سر مروه شربینی در آلمان آمد اشاره کنیم)، مساله دیگر این که آنها هیچ ادله مستندی در اختیار ندارند که ثابت کند میان حجاب و تروریسم رابطهای وجود دارد، چون تمام عملیاتهای تروریستی که در اروپا به اجرا گذاشته شدند، چه در لندن و چه در مادرید، مجریان آنها افراد محجبهای نبودند، همچنان که عملیاتهایی که زنان محجبه (و همچنین مردان با پوشش) در جهان عرب و اسلام دست به آن زدند نیز در مقایسه با عملیاتهایی که زنان غیرمحجبه مجری آن بودند، قابل قیاس نیست. به همین دلیل میتوان نتیجه گرفت که تروریستها هنگام عملیاتهای انتحاری ترجیح میدهند بیش از آن که خود را بپوشانند، آشکار سازند.
غیر از آن بسیار جای تاسف و تاثر است وقتی آدمی میراث فکری و فلسفی کهن بر جای مانده از آبا و اجداد فرانسوی مانند جان لاک، مونتسکیو، کانت و.. که سمبل روشنفکری و روشنگری در اروپا بودند و دیدگاههای آنها هدف تحقیقات و پژوهشهای بسیاری از محققان و اندیشمندان شرقی است را با رفتارهای نوادگان آنها در برابر هر آنچه و هر آن که غیراروپایی است، مقایسه میکند و بیشک سراسر وجودآدمی را نفرت فرامیگیرد وقتی ملاحظه میکند سقوط اخلاق و ارزشها در جامعه تعددگرایی چون انگلیس که به کثرتگرایی مذهبی و تساهل و تسامح بشری معروف است به جایی رسیده که بیش از 30 قبر از قبور مسلمانان در منطقه لیدز تخریب یا به محلههای مسلماننشین انگلیس تعدی میشود که نمونه بارز آن چند ماه گذشته در شهر بیرمنگام روی داد، چه احساسی به او دست میدهد؟
مشکل مسلمانان
در کنار این واماندگی غربی باید از واماندگی مذهبی و هویتی مسلمان اروپا نیز سخن گفت. بسیاری از این مسلمانان معتقدند آینده و بقای اسلام در گروی داشتن پوشش و بلند کردن محاسن و برافراشتن منارههاست، در حالی که برخی دیگر از همین مسلمانان بویژه مسلمانان آسیایی چنان با فرهنگ غرب و جوامع میزبانشان درآمیخته و بده بستان دارند، گویی اصلا تا چند دهه پیش آنها نبودند که در پیشاور و اسلامآباد زندگی میکردند، با این که اسلام بیش از هر آیین دیگری در اروپا منتشر شده است، اما این انتشار نتیجه تشدید یا افزایش نشانهها یا سمبلهای شکلی و ظاهری اسلام نبوده، بلکه این پذیرش به دلیل مضامین و مفاهیم روحی و معنوی این آیین صورت گرفته و فقط انسانهای بیزار از استیلا و حاکمیت جهان مادی را جذب خود کرده است. به نظر میرسد وجه مشترک اکثر مسلمانان ساکن اروپا را باید در علقه امتی آنها به جهان اسلام و نه وابستگی بومی و محلی یا منطقهای جستجو کرد و همین علقه است که موجب میشود این گروهها توجه زیادی به مسائل اعراب و مسلمانان در فلسطین و عراق و افغانستان داشته باشند بیآنکه دغدغه خاطر یا توجهی به مسائل و قضایای محلی و بومی مانند حقوق زنان و بهبود روابط با طرف مقابل و مشارکت در زندگی سیاسی به شکلی اثرگذار داشته باشند.
اینجاست که مفهوم میهن و حقوق شهروندی با یکدیگر درمیآمیزد. وطن برای این مسلمانان جایی که در آن به سر میبرند مانند انگلیس یا فرانسه نیست، بنابراین روح و جان آنها همچنان وابسته به میهن و زادگاه اصلی خویش است.
اکثر چنین افرادی با این که خواهان دستیابی به حقوق شهروندیای چون مساوات و آزادی و ادای شعائر مذهبی هستند، اما در یک گسست اجتماعی به سر میبرند؛ گسستی که جریانهای سلفی مخالف با ادغام در تمدن غربی و یا همزیستی خلاق داشتن با چنین پدیدهای از آن تغذیه میکنند و همین مساله موجب رشد موج اسلام فوبیایی میشود که در جوامع اروپایی در حال رشد است. بهاینترتیب برخی مسلمانان غرب به مانعی پیشروی اسلام تبدیل شده و به دلیل جهل و نادانی خود تلاش میکنند مانع نشر اصول و مبادی بلند منشانه اسلام و رسیدن آن به غیرمسلمانان شوند.
بنابراین گزافه نیست اگر گفته شود، بعضی مفاهیم مذهبی نادرستی وجود دارند که در حال انتشار و گسترش در میان اقلیتهای مسلمان اروپا هستند و همین موضوع، مساله جذب این گروهها در جوامع جدیدشان را با مشکل مواجه کرده است.
من شخصا با مسلمانان بسیاری در انگلیس و فرانسه روبهرو شدم که افکار و اندیشههای نادرست و تحریفشدهای از نحوه تلفیق آموزههای اسلام و یا برخورد مسلمانان با غیرمسلمانان داشتند (برای مثال عمر الفاروق، جوان نیجریهای که تلاش داشت هواپیمای دلتا ایرلاینز را در آستانه جشنهای سال نوی میلادی بر بالای شهر دیترویت آمریکا منفجر کند).
نخبگان غربی از حقوق همجنسبازان و ازدواج آنها با یکدیگر و از منتقدان اسلام و مسلمانان به بهانه آزادی بیان دفاع میکنند، اما در برابر ممنوعیت حجاب سکوت اختیار مینمایند
چندی پیش هم یک موضعگیری عجیب مرا متحیر کرد. شنیدم برخی جوانان مسلمان شهر لندن مشارکت مسلمانان انگلیس در انتخابات سراسری را که اخیرا برگزار شد، تحریم کردند و عجیبتر آن که شنیدم برای توجیه این تحریم عنوان کرده بودند شرکت در انتخابات معصیت و گناهی کبیره و در تعارض با اصول و مبادی اسلام است و جالب این که چنین سخنانی از زبان افرادی جاری میشد که بتازگی به آیین اسلام درآمده بودند و این ثابت میکند آنها از یک وضعیت متناقض به وضعیت متناقض دیگر منتقل شدهاند، زیرا با کمال تاسف باید گفت بسیاری از کسانی که بتازگی به آیین اسلام درآمدهاند، بر این باورند که نگرش قدیمی و کهن به اسلام برتر از سایر نگرشها و بویژه دیدگاههای امروزی است که معتقدند میتوان میان منافع و ضرورتها توازن و تعادل ایجاد کرد.
این نگرش بسته به اسلام بر اصولی متکی است که اولین آن در التزام و تعهد ظاهری و خشک نمود پیدا میکند. به نظر آنها اسلام واقعی را باید در مسائلی ظاهری چون پوشش و منارهها جستجو کرد. دومین اصل در نظر آنها التزام و تعهد ظاهری و حرفی به متون مذهبی بدون در نظر گرفتن ملاحظات زمانی و عینی است.
برخی از اقلیتهای مسلمان در غرب آزادی انجام شعائر مذهبی را با مساله احترام به ویژگیها و خصایص فرهنگی و تمدنی کشورهای اروپایی مخلوط میکنند. درست است که بسیاری از کشورهای غربی ضامن آزادیهای مذهبی و همچنین ادای فرایض مذهبی به شرط عدم ایجاد مشکل برای دیگر شهروندان هستند، اما در عین حال آنها همچنان به میراث و فرهنگ خود وفادارند و تلاش میکنند آن را در برابر هرگونه نفوذ یا تغییر که موجب بحرانهای مذهبی یا اجتماعی شود، مصون نگهدارند.
این دیدگاه قدیمی با این که تاثیر اندکی در میان اقلیتها و تجمعات اسلامی غرب دارد، اما بیش از سایر دیدگاهها و نگرشهای اسلامی در فضای عمومی اروپا به چشم میخورد و مانعی غیرقابل نفوذ میان شهروندان غربی و اسلام یا مسلمانان ایجاد کرده و موجب میشود اروپاییها به قوانین نژادپرستانهای رای دهند که هدف آنها تحمیل قید وبندهای بیش از پیش بر فعالیتهای مسلمانان و جنبشهای اسلامی است.
این مسالهای است که در واقع فرصت مناسب را در اختیار گروههای راستگرای اروپایی قرار میدهد تا بیش از پیش به انتشار ترس و وحشت از اسلام و اسلامی شدن کشورهایشان بپردازند.
بر این اساس باید گفت ما اکنون در برابر حالتی از فهم و دریافت نادرست از سوی هر دو طرف هستیم که هر یک بر برتری و ارجحیت خود تاکید دارد و اگر اوضاع و احوال به همینگونه رها شود یا بر همین منوال ادامه یابد، بیشک هردو طرف شاهد گشوده شدن فصل جدیدی از نفرت و کینه و برداشتهای نادرست از اسلام و غرب خواهند بود که طی قرن گذشته شاهد آن بودیم.
روزنامه الحیاه/ مترجم: قبس زعفرانی
رئیس مرکز تحقیقات آلودگی هوای دانشگاه علوم پزشکی تهران در گفتوگو با جام جم آنلاین:
سخنگوی کمیسیون بهداشت و درمان مجلس در گفتوگو با جام جم آنلاین:
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
جواد فروغی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
رئیس مرکز تحقیقات آلودگی هوای دانشگاه علوم پزشکی تهران در گفتوگو با جام جم آنلاین:
سخنگوی کمیسیون بهداشت و درمان مجلس در گفتوگو با جام جم آنلاین: