جایگاه هنر

انسان از ابتدای خلقت تاکنون پیوند جدانشدنی با هنر داشته و در جنبه¬های مختلف زندگی از آن بهره جسته است. هنر نیز چون مذهب و ادبیات، از گذشته تا به حال، جزء ارکان اصلی زندگی بشر و در پیوند مستقیم با آیین¬ها و باورهای دینی بوده و از آن جا که همواره آدمی، با آفرینش آثار هنری، احساس شعف و لذت می-کرده، با زندگی وی در آمیخته است.
انسان از ابتدای خلقت تاکنون پیوند جدانشدنی با هنر داشته و در جنبه¬های مختلف زندگی از آن بهره جسته است. هنر نیز چون مذهب و ادبیات، از گذشته تا به حال، جزء ارکان اصلی زندگی بشر و در پیوند مستقیم با آیین¬ها و باورهای دینی بوده و از آن جا که همواره آدمی، با آفرینش آثار هنری، احساس شعف و لذت می-کرده، با زندگی وی در آمیخته است.
کد خبر: ۱۴۶۲۳۷۵
نویسنده سمانه شهری­ نژاد- محقق و مولف مطالعات فرهنگی

به گزارش جام جم آنلاین از گرگان پرداختن به هنرهای مختلف می­تواند از نظر روحی تاثیرات مفیدی را بر روی زندگی افراد بگذارد و باعث آرامش و کم شدن استرس و اضطراب در آنها شود. لازم نیست همه انسان­ها هنرمند شوند، همین که با هنر در ارتباط باشند کافیست تا نقش هنر در زندگی افراد را ببینند. همچنین، پیشرفت و توسعه از طریق هنر و استفاده از پتانسیل­های موجود در هنر به معنای کلی و عام یکی از سیاست­ها و برنامه­ های کشورهای موفق به شما می­رود. اما آنچه مهم است نقش و جایگاه هنر در روان افراد، پیشرفت، توسعه و آبادانی می­باشد. هنر می­تواند به عنوان یک امر مهم در انتقال مفاهیم فرهنگی، دینی، اخلاقی، اجتماعی، اقتصادی و دارا بودن پیوندی محکم با این مفاهیم به عنوان یک تسهیل­گر مولفه­ های گوناگون پیشرفت، عمل نماید و زمینه­ های مناسب را در تحقق و دست­یابی به پیشرفت با سرعت، دقت و عمق بیشتری فراهم نماید.

تاثیر هنر

هنر، نتیجه کوشش انسان برای ایجاد زیبایی است.

نیاز انسان امروز به هنر از جمله نیازهای است که احتیاج به احتجاج و استدلال ندارد زیرا هر انسانی، با هر سطحی از فرهنگ، فکر و اندیشه‌ی که دارند به این مساله واقف هستند. از زمانی که انسان را می‌شناسیم به همان میزان هنر را در کنار آن می‌بینیم. بشر در طول تاریح حیات اجتماعی‌اش هیچ وقت بدون هنر زندگی نکرده و هنر از آغاز زندگی تا به امروز همچنان با او و همزاد او و همراه او خواهد بود.

 بررسی تأثیر هنر بر درمان و بهبود بیماری­ها:

باید همه انسان­ها به ویژه بیماران با انواع دردها و عوامل منفی زندگی مبارزه کنند و برای لذت بردن از زندگی و بهبود در مشکلات و ناراحتی­های روحی و روانی و غیره با هنر و انواع آن دم­خور باشند، چون ارتباط با هنر نقش مؤثری در تقویت روحیه دارد و لازم نیست همگی هم هنرمند شوند ولی همه می­توانند با هنر تماس داشته باشند و می­توانند در گلستان هنر قدم بردارند و آرامش بگیرند. امروزه هنر نقش مثبت فراوانی در خیلی از بخش­ها و حوزه­ها را بر عهده گرفته است که هنر درمانی چه به صورت تجربه ­ای و چه به صورت حرفه­ای و تخصصی آن در خیلی از جوامع به عنوان یک الگو و معیار تحقق و مورد اجرا قرار گرفته است.

تفاوت هنرمند با دیگر افراد جامعه:

هنرمند نیز مانند هر انسانی در جامعه زندگی می­کند و با بقیه مردم به زندگی روزانه ­اش مشغول می­شود و فرقی با دیگر افراد ندارد اما دو تفاوت اساسی در این موضوع وجود دارد که هنرمند را از دیگر افراد جامعه شاخص­تر می­کند. یکی ابزار کار و زبان بیانی او و دیگری حساسیتش نسبت به پدیده­ ها و اتفاقاتی که دور و برش می­افتد و نسبت به آن واکنش و رویکردی متفاوت با دیگر افراد دارد.

هنرمند با استفاده از عوامل دیداری، شنیداری و نوشتاری واقعیت­های بیرونی را تبدیل به اثر هنری می­کند و وقتی که این مسائل و موضوعات در قالب هنر جای گرفت می­تواند تأثیرش از خود واقعیت زیباتر و بیشتر و بهتر باشد. هنرمندان می­توانند از دو شیوه نقش و تأثیر مثبتی را در این راستا ایجاد کنند یکی با ارائه کار و اجرای برنامه­های نمایشی و موسیقی، و برگزاری نمایشگاه­های تجسمی و نقاشی و عکس تا از درآمد و فروش این فعالیت­ها، نهادها و انجمن­های این حوزه­ها را حامی و همراه باشند و شیوه دیگر نیز که شاید این روش تأثیر بیشتری هم داشته باشد.

نقش و اهمیت هنر در زندگی:

زندگی بدون هنر بسیار بی‌روح و کسل ­کننده است. نقش هنر در زندگی این است که به مردم امید و نشاط می‌دهد. کار دیگر هنر این است که دوست داشتن زندگی را به انسان می‌فهماند و «زندگی با صفا» را به او نشان می‌دهد. هنر پدیده‌ای است که از دیرباز نقشی بسزا در زندگی انسان دارد و تاثیر این موضوع چنان بوده است که همراه بسیاری از صاحب‌نظران و اندیشمندان در ادیان و مکاتب مختلف از آن به عنوان وسیله‌ای کارآمد و موثر در جهت ترویج و تبلیغ اندیشه‌ها و رفتار مورد نظر خود از آن استفاده کرده‌اند.

«هنر از قدیمی‌ترین و موثرترین پدیده‌های زندگی فردی و اجتماعی انسان است»، تا جایی که هیچ وسیله‌ یا روش زندگی را نمی‌توان پیدا کرد که هنر به نوعی در آن نفوذ نکرده باشد.

باید تمام انسان­ها با دردهای زندگی مبارزه کنند

مهمترین اثر هنر تأثیر است و اگر هنر ماندگاری و تأثیر نداشته باشد ارزشی ندارد و اگر نتواند جامعه را به سوی رشد و آگاهی بخشی سوق بدهد هنری موفق نبوده است.

هنر، اصولا دارای یک ارتباط خاص با انسان­هاست. هنر نوعی رستگاری است که ما را از خواستن یعنی نوعی درد و رنج، آزادی می­بخشد. امروزه هنر نقش مثبت فراوانی در خیلی از بخش­ها و حوزه­ ها را بر عهده گرفته است که هنردرمانی چه به صورت تجربه­ ای و چه به صورت حرفه­ای و تخصصی آن در خیلی از جوامع به عنوان یک الگو و معیار تحقق و مورد اجرا قرار گرفته است.

تاثیر هنر بر زندگی انـسان:

آرامش نیرویی است که تمامی انسان‌ها در زندگی به دنبالش هستند و هر کس به طریقی آن را به دست می‌آورد؛ بعضی‌ها با کارکردن، بعضی با مهمانی رفتن، برخی با ورزش، درد دل کردن، مهمان دعوت کردن اینجا به راهکاری اشاره می شود که با هنر می‌توانیم هم به آرامش روانی برسیم و هم تخلیه هیجانی بشویم و هر حسی که داریم (حس خوب ، حس بد، خشم، عشق، تنفر، مبارزه، انتقام، شادی و هزاران حس دیگر) را بروز دهیم و بیرون بریزیم و سبک شویم و آرامش و صبوری را بیاموزیم وآن هم خلق یک اثر هنری است.

هنر در حكم یك زبان است؛ زبان بدیع عواطف و هیجان­ها و منعكس­ كننده‌ى عمیق‌ترین احساسات ارواح پر­تلاطم. هنر از لحاظ بی­شایبگی خود برتر از زبان است و از لحاظ بین ­المللی و جهانی بودن بر زبان­های ملی تفوق دارد. متفكر بزرگ آگوست كنت معتقد است كه «هنر بخشی از زبان است كه تمام افراد نوع بشر آن را درك می­كنند و به معانی آن پى می­برند». در نظر فیلسوف هنر زبان حقیقی جهان است.

هنر زاییده اجتماع بوده و در جامعه شکل گرفته و پدید می­آید زیرا هنر، در خلا شکل‌گرفته و پدیدار نمی‌گردد و هنرمند هنگامی که روایتگر عالم خارج است به نمایش دنیای درونی‌ای که هیچ ارتباطی با عالم خارج نداشته باشد نمی‌پردازد، بلکه نمایش حیات باطنی و کیفیات نفسانی‌اش بازتاب­دهنده محیط وی بوده و حیات اجتماعی را منعکس می­سازد. بدین­ترتیب عواطفی که آثار هنری در ناظرین تولید می­نماید جنبه­ای اجتماعی دارد.

هنر هم از لحاظ اصل و منشا و هم از لحاظ هدف خود یک امر اجتماعی است. هنر عبارت است از بسط جامعه به تمام موجودات عالم طبیعت و به تمام واقعیات خیالی است و این بسط و توسعه به وسیله‌ى احساسات انجام می­گیرد. پس عاطفه­ی هنری اصولا اجتماعی بوده و نتیجه­ى آن بسط حیات فردی و شخصی است که با حیات وسیع­تر جهانی یکی گردد. پس عالی‌ترین هدف هنر عبارت است از ایجاد عواطف و احساسات اجتماعی. هنر با تولید عواطف و ایجاد صور ذهنی مشترک بیشتر از منافع و تمایلات دیگر که غالبا موجب اختلاف می‌گردد اذهان و وجدان های مختلف را به هم نزدیک می سازد.

هنر بیشتر از آن که موجب تفرقه گردد سبب اتحاد و نزدیکی می­شود و رابطه‌ى دلبستگی عمیقی میان دست­هاى مختلف اجتماعی برقرار می­سازد، احساساتی که در برابر آثار هنرمندان دست می‌دهد یکی از موثرترین عوامل حیات خانوادگی و دوستی است.

 زمانی که آرامش برقرار است­، هنر چیزهای دیگری عرضه داشته است تا زمان جنگ، استقلال فکری و عدم آن، تحولات زمان جنگ و خلاصه هر گونه نبوغ، ابتکار و خرافات در هنر نمایان است. اکنون جنبه‌ای جدی و فجیع هنر را می‌توانیم پی ببریم و اگر آن را در حکم بازی و تفریح بدانیم جنبه‌ای مزبور همیشه در نظر ما مجهول خواهد ماند. ممکن است اشخاصی خود را فدای هنر نمایند ولی کسی این از خود گذشتگی را درباره‌ى بازی و تفریح انجام نمی‌دهد.

هنر بازگو کننده عقده‌های نهفته در ضمیر جامعه است از این جهت هنر می‌تواند نقش روانکاوی اجتماعی را داشته باشد که با بیرون کشیدن دردهای نهانی و عقده‌های پنهانی التهابات تاریخی و انفجارهای اجتماعی را التیام بخشد و جامعه را دوباره به سوى تعادل سوق دهد و ضامن سلامت و سعادت و شکوه و ترقی و تکامل آن گردد.

هنر نقش بسیار مهم و انکار ناپذیری در روند تکامل اجتماعی داشته و خواهد داشت یکی از وسایل بسیار مهم پیشرفت بشریت هنر بوده و می‌باشد که اگر هنر و هنرمند در تاریخ بشریت وجود نمی‌داشت تکامل جوامع انسانی بدین صورت که امروز شاهد آن هستیم ممکن نبود.

هنر اکسیر تکامل، تحول، تحرک، ترقی و بالندگی و تعالی و سازندگی اجتماع انسانی است که در طول تاریخ وقتی که جماعتی گرد هم جمع می‌شدند و اجتماعی را شکل می‌دادند دست به هنر آفرینی می‌زدند تا بتوانند بر اثر تعامل هنر و اندیشه و روح بشری روند تکامل جامعه را تسریع کنند؛ بنابراین هنر اساسی‌ترین نقش را در حرکت تحولات تاریخ انسان داشته است.

در اهمیت هنر در زندگی اجتماعی حرفی نیست که تاثیر مثبت، فوری و حیاتی دارد و در آینده نیز براى روح جوامع انسانی نیازی است ضروری که هیچ جامعه‌ای بدون هنر نمی‌تواند روح پر نشاط داشته باشند.

درک پروش ذهن و زیباشناسی باغچه ذهن

ذهن انسان همچون زمینی بکر و دست­نخورده است، مهم­ترین مسئله برای پرورش ذهن انسان شناخت  این زمین و شناخت نیازهای آن است. زمانی که شما یک باغچه کوچک دارید، اگر به این باغچه رسیدگی نکنید، علفـ­های هرز در میان گیاه­های زیبای شما رشد خواهد کرد. بعد از مدتی متوجه خواهید شد که گیاه­های زیبای شما و حتی سبزیجات­تان دیگر آن زیبایی و طراوت قبلی را ندارد.

برای این­که باغچه شما همیشه شاداب و پر طراوت باقی بماند، باید قبل از هر کاری خاک باغچه را آماده کرده و بذر­ها و گیاهانی را که دوست دارید، در آن به کارید، را از قبل جدا کرده و در مرحله آخر مسیر پرورش این گیاهان را به درستی طی کنید. برای آماده کردن خاک باید، تمام تلاش خود را بکنید تا به خوبی زیرورو شود. حالا که شما برای حاصلخیز کردن خاک آن را زیرورو می­کنید، هر آنچه از گیاهان هرز که در زیر خاک باقی مانده از زیر خاک خارج کرده و سنگ­ها را از درون خاک بیرون می­­آورید.

پس فکر انسان نیز همانند خاک می­ماند، زمانی که شما می­خواهید آن را پرورش دهید، کاملاً باید آن را زیرورو کنید، هنر توانایی این را دارد، تا با زیرورو کردن بستر ذهن انسان دگرگونی جدیدی در ذهن بوجود آورد و این دگرگونی سلامت روان انسان را تضمین کند. هنر این توانایی را دارد که تمام خاک­های ذهن انسان را زیرورو کرده و آنچه از انرژی منفی و افکار منفی در ذهن انسان­ها وجود دارد، را از آن خارج کند. با این کار پویایی روان انسان را به جریان می اندازد و در مسیر درست قرار می­دهد.

 

هنر چه تأثیری بر روان انسان می‌گذارد؟ 

1.به یاد آوردن: شاید در توضیح این عملکرد عکس‌های خانوادگی یا دوستانه بهترین مثال باشد. حتما بخشی ار سوگ از دست دادن یک عزیز با ماندگاری عکسش بر روی طاقچه ی خانه ابراز می شود. هنر کمک می‌کند چیزهایی را که دوست داریم اما فانی هستند،حفظ کنیم و به یاد آوریم.

  1. امید: محبوب­ترین نوع هنر، هنر شاد، زیبا و دلپذیر است. نقاشی از یک طبیعت بی‌نظیر یا کودکان خندان می‌تواند به غریزه‌ی زندگی کمک کند و امید ببخشد. در گذشته از هنر برای نشان دادن آن چیزی که ایده­آل و آرزوی شخص بود استفاده می‌شد و آن را برای دیگران به نمایش می­گذاشت تا آنها نیز لبخندی بزنند و چه شگفت­انگیز و قابل تامل است که انسان­ها بسیار آرزوی مشترک دارند.

مشکلات امروزی بیش از حد به گوش ما می‌رسند و ما نمی‌توانیم در برابر بعضی از آن‌ها کاری انجام دهیم. شاید هنر امید بخش بتواند راه نجاتی از این ناتوانی در برابر مشکلات باشد. بسیاری از آثار هنری صرفا زیبا نیستند بلکه از آرمان‌ها و ایده آل‌ها حرف می‌زنند.

  1. اندوه: هنر به ما کمک می‌کند تا با موفقیت بیشتری رنج بکشیم. موفقیت از این جهت که ما معمولا با رنج در جنگ هستیم با اینکه ناگزیر تجربه­اش خواهیم کرد. صلح با رنج و درد توسط هنر امکان‌پذیرتر خواهد بود؛ اینکه هنرمند دست به قلم می­شود و از غم می­نویسد، همان لحظه­ای است که احتمالا بین او و بخشی سخت از درونش، آشتی رخ داده است. هنر تنها جایی است که خبری از سرکوب نیست و فرد می‌تواند آزادانه رنجش را ابراز کند.

4.ایجاد توازن: هنر می‌تواند به شکل اغراق شده‌ای تصویر آن چیزی باشد که نداریم و این تعادل را برقرار کند. مثلا فردی را در نظر بگیرید که شغل پراسترسی دارد و روزانه در یک محیط پر سر صدا کار می‌کند، دیدن یک تصویر از سکوت پهناور یک دشت می‌تواند به تعادل حالش کمک کند.

5.خودشناسی: اینکه چطور خودمان را درک کنیم مهم است. مواقعی که از خودمان آگاه نیستیم؛ به عبارتی احساسات، رفتارهای تکراری غیرسازنده، تردیدها، آرزوهایی داریم که به طرز عجیبی درهم آمیخته‌اند و هیچکدامشان در تعریف‌های ساده نمی‌گنجند. با آثار هنری مواجه می‌شویم که انگار قلابشان به بخشی از درون ما گیر می‌کند؛ بخشی که هیچگاه به صورت کامل تجربه و بیانش نکرده‌ایم.

6.رشد: ممکن است اثری هنری، مانند بسیاری از اتفاقات زندگی، ما را آزار دهد یا مثلا یک اثر مهم و ارزشمند هنری برایمان حوصله سر بر یا چندش آور باشد و یا خشمگین­مان کند. تمام این احساسات شخصی از بخشی از تجربیات کودکی ما و آنچه در زندگی دیده و شنیده‌ایم نشات می‌گیرد؛ تحمل میلی که در ناخودآگاه به چیزی داریم یا ترسی ناشناخته و هزاران احساس بیان نشده، می تواند در مواجه‌ی هنری آسان‌تر باشد. هنر به ما این فرصت را می‌دهد که با احساساتمان مواجه شویم و در مقابل آن‌ها با مقاومت برخورد نکنیم، دیدگاه‌های متفاوت را ببینیم و بشنویم و از این راه، دنیای ما بزرگ‌تر شود. این نقطه‌ی مهمی در رشد فردی به حساب می‌آید.

  1. قدردانی: یکی از موضوعات ما برای در آرامش نبودن، ناتوانیمان در درک لحظه و توجه به جزییات است گاهی در رنجیم چون نمی‌توانیم امکانات و داشته‌های اطرافمان را با تازگی ببینیم. بخشی از این مشکل به خاطر فرآیند عادت کردن است که گاهی به ما کمک می‌کند که مثلا رانندگی را بدون فکر و روتین انجام بدهیم ولی در موقعیت‌هایی می‌تواند مانع این شود که از داشته‌ها لذت ببریم. هنر با پر رنگ کردن جزییات و با به تصویر کشیدن آنها به ما کمک می‌کند قدردان‌تر باشیم. شما می‌توانید در بسیاری از آثار مهم هنری متوجه اهمیتی که خالق اثر به جزییات داده است و تاثیر این جزییات در زیبایی کلی اثر شوید و این در زندگی روزمره پیام مهمی را به شما می‌دهد.

 

 

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها