عبدالرضا اکبری بازی در تعدادی از خاطره‌انگیزترین و ماندگارترین سریال‌های تلویزیونی را از جمله مزد ترس، باغ گیلاس، بازی با مرگ، تولدی دیگر و پهلوانان نمی‌میرند در کارنامه هنری خود دارد.
کد خبر: ۱۳۷۵۸۳۸
نویسنده زهرا صلواتی - گروه رسانه
اکبری در سریال «پهلوانان نمی‌میرند»، ایفاگر نقش نصرت است؛ پهلوان جوانی که پا در جای پای پدر می‌گذارد و پهلوان اول پایتخت می‌شود. این بازیگر پیشکسوت می‌گوید هر بار که به تماشای پهلوانان نمی‌میرند می‌نشیند، دلش می‌گیرد از بابت بازیگران و اساتیدی که در این سریال حضور داشتند و دیگر نیستند. او همبازی شدن با این بزرگان را معادل گذراندن دوره‌های دانشگاهی می‌داند. از این بازیگر سریال «آتش سرد» ۲۲ مرداد روی آنتن شبکه دو می‌رود. او در عین حال با اشاره به کم‌کاری سال‌های اخیرش گلایه می‌کند که نقش‌های خوبی برای بازیگران به سن و سال او نوشته نمی‌شود و به دلیل همین نبود نقش‌های جذاب، ترجیح می‌دهد هر پیشنهادی را نپذیرد و کمتر کار کند.

در سال‌های اخیر به اندازه گذشته شما را در آثار نمایشی نمی‌بینیم؛ چرا کم‌کار شده‌اید؟

پیشنهاد دارم، اما وقتی فیلمنامه را می‌خوانم، می‌بینم متن ضعیف است و به دلم نمی‌نشیند. گاهی هم وقتی از ترکیب عوامل می‌پرسم به این نتیجه می‌رسم که گروه ضعیفی هستند. بعضی وقت‌ها هم پول نمی‌دهند و توقع دارند بدون دستمزد و کمترین پرداختی بازی کنیم. البته باز همین قدر که از ابتدا همه چیز را می‌گویند، جای شکر دارد و دیگر تا ماه‌ها پس از پایان تصویربرداری نباید دنبال پول‌مان بدویم. برخی از نقش‌ها هم تکراری هستند و برایم جذابیت ندارند. نقشی که برای خودم جذاب نباشد قطعا برای مخاطب هم جذابیت نخواهد داشت. سعی می‌کنم کار‌هایی را انتخاب کنم که قصه‌های جذاب و غافلگیرکننده داشته و شخصیت‌ها هم تک بعدی و تکراری نباشند. اگر چنین پیشنهاداتی نداشته باشم، ترجیح می‌دهم کمتر کار کنم.

در مورد پخش «سریال پهلوانان» نمی‌میرند از شبکه آی‌فیلم اطلاع دارید و خودتان بازپخش این مجموعه نمایشی را دیده‌اید؟

بله، مدتی پیش به شکل اتفاقی دیدم آی‌فیلم در حال پخش سریال است. تماشای دوباره پهلوانان نمی‌میرند، خیلی برایم جالب و جذاب است و از آن دست سریال‌های پربیننده بود که در قسمت پایانی‌اش واقعا باعث خلوتی خیابان‌ها شده بود. سریال دارای ابعاد معمایی و پهلوانی بود و باعث می‌شد همزمان که بیننده کنجکاو و ذهن و فکرش درگیر باز کردن گره قصه می‌شود، نکات اخلاقی و انسانی را هم در قالب آموزه‌های پهلوانی بیاموزد. در عین حال، مردم با تماشای این سریال با آداب، آیین و رسوم قدیمی آشنا می‌شدند. این مسائل حتی برای من بازیگر هم جذاب بود.

با وجودی که سال‌ها از ساخت پهلوانان نمی‌میرند می‌گذرد، علاوه بر مخاطبان قدیمی تلویزیون، نسل جدید هم با این سریال ارتباط برقرار می‌کنند و در بازپخش‌های متعددی که داشته، توانسته است نظر بینندگانش را جلب کند. راز ماندگاری و جذابیت بدون انقضای پهلوانان نمی‌میرند را در چه می‌بینید؟

متن و فیلمنامه سریال قوی است و دیالوگ‌های پرباری دارد. یادم هست یکی دو هفته مانده به آغاز تصویربرداری سریال، آقای فتحی همه بازیگران را جمع کرد و روخوانی فیلمنامه را آغاز کردیم. درست مثل نمایشنامه‌ای که قرار است روی صحنه ببریم. این روخوانی باعث شد با تجزیه و تحلیل متن و نقش‌ها به یک هماهنگی برسیم و دیگر هنگام تصویربرداری برای ادای دیالوگ‌ها مشکلی نداشته باشیم. در عین حال، پیچیدگی و معماگونه بودن قصه هم در جذابیت سریال خیلی نقش داشت. از سوی دیگر، این قصه معمایی در قالب مرام پهلوانی به مخاطب ارائه می‌شد. موضوع مهم دیگر، وجود شخصیت‌های متعدد، اما جذابی بود که هریک دارای خصوصیات و ویژگی‌های منحصربه‌فرد بودند. بازیگران توانا و شناخته‌شده‌ای هم در سریال حضور داشتند که به این شخصیت‌ها جان می‌بخشیدند. حضور این بازیگران توانا یک رقابت سالم را هم به‌وجود آورده بود و هر بازیگری سعی می‌کرد بهترین نقشش را جلوی دوربین ارائه دهد. کارگردانی آقای فتحی، ریتم مناسب و صحنه‌آرایی و چهره‌پردازی خوب از دیگر عوامل جذابیت و موفقیت سریال بود و باعث می‌شد تا به دل مخاطب هم بنشیند.

«نصرت» یکی از کاراکتر‌های اصلی سریال پهلوانان نمی‌میرند به‌شمار می‌رفت. این نقش برایتان چه جذابیت‌هایی داشت؟

اولین بار بود که نقش یک پهلوان قدیمی را بازی می‌کردم. همین بکر بودن نقش برایم خیلی جذاب بود. به قول معروف از آن نقش‌هایی بود که بازیگر را به دنبال خود می‌کشاند. بازیگر باید برای ایفای چنین نقش‌هایی سراغ مطالعه برود و درباره گذشته تحقیق کند. کارگردان و تهیه‌کننده خوبی هم بالای سر کار بودند و عوامل حرفه‌ای و کاربلدی هم در این سریال حضور داشتند.

خاطرتان هست چه مدت درگیر بازی در پهلوانان نمی‌میرند بودید؟

فکر می‌کنم پنج شش ماهی درگیر کار بودم. مدتی را در خانه‌های محلات قدیمی تهران مثل پامنار، مولوی و شوش بودیم و بعد برای ضبط قسمت‌های بیرونی و فضای خارجی برای دو‌ماه و‌نیم به شهرستان نایین رفتیم. بسیاری از سکانس‌های مربوط به کوچه، خیابان و سکانس پایانی قبرستان را در نایین گرفتیم.

زنده‌یاد بهرام زند در این سریال به‌جای شما صحبت می‌کرد. از این موضوع رضایت داشتید یا ترجیح می‌دادید صدای خودتان روی شخصیت نصرت باشد؟

خدا رحمت کند مرحوم زند را. راستش با وجودی که اغلب بازیگران سریال، تئاتری بودند و دیالوگ‌ها را به‌طور کامل و درست ادا می‌کردند، اما درنهایت به‌دلیل برخی مسائل، ازجمله سکانس‌هایی که در فضای باز گرفته می‌شد، قرار بر این شد که سریال دوبله شود. البته به اطلاع همه بازیگران رساندند هرکسی که فرصت دارد و مایل است می‌تواند بیاید و جای خودش صحبت کند. خیلی از بازیگران رفتند و به‌جای خودشان صحبت کردند. اتفاقا خیلی هم خوب بود. من هم دوست داشتم جای خودم صحبت کنم، اما متاسفانه پس از سریال پهلوانان نمی‌میرند درگیر بازی در یک کار دیگر بودم و نتوانستم. خاطرم هست که استاد بهرام زند با من تماس گرفتند و دعوت کردند که برای دوبله نقش نصرت بروم. گفتم که سر کار هستم و نمی‌توانم. استاد زند با همه تجربه و تبحری که داشتند، پرسیدند من اجازه دارم جای شما روی شخصیت نصرت صحبت کنم؟ عرق شرم روی پیشانی‌ام نشست و گفتم اختیار دارید، باعث افتخار است. در دهه ۶۰ که من بازی در فیلم‌های سینمایی را آغاز کردم، تقریبا همه فیلم‌ها دوبله می‌شد. در سریال‌ها هم وضع به همین صورت بود. مثلا سریال‌های «باغ‌گیلاس» و «مزد ترس» که خودم در آن‌ها بازی داشتم، دوبله شدند. معمولا هم دوبلور‌های متفاوت روی نقش‌های من صحبت می‌کردند. مثلا در فیلم «کانی‌مانگا» استاد خسرو خسروشاهی جای من صحبت کردند یا در سریال مزد ترس و خیلی از فیلم‌ها استاد جلال مقامی دوبله نقش‌های مرا برعهده داشتند. استاد بهرام زند هم در سریال پهلوانان نمی‌میرند سنگ‌تمام گذاشتند و خیلی خوب و سنجیده و نزدیک به حس‌وحال خودم صحبت کردند.

همبازی شدن با بزرگانی همچون فخری خوروش، عنایت بخشی، زنده‌یادان جمشید مشایخی، جعفر بزرگی و ... در سریال پهلوانان نمی‌میرند چگونه تجربه‌ای برای‌تان بود؟

من در هر سریالی که با این بزرگواران و اساتید همبازی بودم خیلی از آن‌ها آموختم، به‌خصوص از استاد مشایخی که چندین کار با ایشان داشتم. همبازی‌شدن با هرکدام از این اساتید برایم معادل گذراندن یک دوره دانشگاهی بود. وقتی در کنار این بزرگان قرار می‌گرفتم، انرژی مضاعفی پیدا می‌کردم. بده‌وبستان‌هایی که در نقش با این اساتید داشتیم بی‌نظیر بود. بخشی از بازیگری از تقابل دو انسان شکل می‌گیرد. در سریال «تولدی دیگر» با خانم جمیله شیخی همبازی بودم. به نظرم ایشان از نظر حرفه‌ای، انضباط کاری و خلاقیت بی‌نظیر بودند و بسیاری از نکات را از ایشان آموختم که هرگز فراموش نمی‌کنم.

حسن فتحی، کارگردانی است که آثارش در رسانه‌های مختلف دیده می‌شود و مخاطبان خود را دارد. همکاری با او برای شما چه حال و هوایی داشت؟

خیلی خوب، حسن فتحی خودش بچه تئاتر است و به همین دلیل هم اکثر بازیگران سریال را از میان تئاتری‌ها انتخاب کرد. دست به قلم است و خلاقیت دارد. ادبیات نمایشی را بسیار خوب می‌شناسد. رابطه بسیار خوبی با هم داشتیم و خاطره خوبی برایمان باقی ماند. سریال پهلوانان نمی‌میرند کار شلوغ و پر بازیگری بود. حسن فتحی بچه‌ها را می‌فهمید و درک می‌کرد و کار را با آن حجم زیاد و تعداد بازیگران و لوکیشن خیلی خوب توانست هدایت کند و جلو ببرد.

خاطره ناگفته‌ای از سریال در ذهن‌تان مانده که بخواهید بازگو کنید؟

پهلوانان نمی‌میرند پر از خاطره است. وقتی بازپخش سریال را می‌بینم محو آن دوران و فضا می‌شوم که چطور همگی در آن خانه‌های قدیمی زندگی می‌کردیم. خیلی از بازیگران سریال اکنون در قید حیات نیستند مثل آقایان فروهر، مشایخی، ورشوچی، بزرگی یا خانم‌ها طاهری و کیانفر. وقتی جای خالی این بزرگان را می‌بینم دلم می‌گیرد. یک بار کف خانه قدیمی که در آن حضور داشتیم، زیر پایمان خالی شد و ما فقط صدای آب را می‌شنیدیم که از زیر خانه عبور می‌کرد. چقدر خدا به همه رحم کرد و اتفاق بد برای کسی نیفتاد. در نایین عقرب زیاد بود و ما لباس‌های مربوط به دوران قاجار را که قبا و لباده داشت، می‌پوشیدیم و عقرب‌ها به این لباس‌ها می‌چسبیدند. چند نفر از بازیگران و عوامل توسط این عقرب‌ها گزیده و روانه بیمارستان شدند. در مجموع، اما تجربه شیرینی بود و حاصل کار هم به یاد‌ماندنی و خاطره‌انگیز شد. روی سریال‌هایی مانند پهلوانان نمی‌میرند وقت و انرژی زیادی گذاشته می‌شد و هنوز هم بسیاری از مخاطبان تلویزیون این آثار نمایشی را می‌بینند و خیلی‌ها می‌پرسند چرا دیگر سریال‌هایی به جذابیت پهلوانان نمی‌میرند و تولدی دیگر یا مزد ترس ساخته نمی‌شود؟ ما بازیگران هم مثل مردم همان سریال‌های قدیمی را بیشتر دوست داریم.

شما تا امروز در فیلم‌ها و سریال‌های متعدد نقش‌های مختلف و متنوعی را بازی کرده‌اید. آیا نقشی بوده که دوست داشته باشید بازی کنید، اما هنوز فرصتش مهیا نشده باشد؟

نقش‌های زیادی بوده که دوست داشته‌ام بازی کنم، اما هنوز قسمت نشده است. چه بسا که این نقش‌ها به آرزو هم تبدیل شوند. با بالا رفتن سن، نقش‌های پیشنهادی هم متفاوت می‌شوند. مثلا دیگر نباید توقع داشته باشم که نقش اول را به من بدهند، اما آن‌قدر تبحر دارم که نقشی برایم در این سن و سال نوشته شود. دعوت شوم و فرصتی داشته باشم تا از تجربیاتم استفاده کنم، اما متاسفانه نقش‌های خوبی برای بازیگرانی به سن و سال من نوشته نمی‌شود.

نقش تازه

از سال گذشته درگیر بازی در سریالی هستم به کارگردانی آقای رضا ابوفاضلی که اسم اولیه‌اش «شب بیدار» بود، اما این اواخر به «آتش سرد» تغییر نام پیدا کرد. فکر می‌کنم این سریال به زودی روی آنتن برود. سریال آتش سرد به بعضی از مسائل خانوادگی می‌پردازد و آدم‌هایی را نشان می‌دهد که در اثر زیاده‌خواهی دچار مشکلات زیادی در زندگی شده‌اند. نقش متفاوتی در این سریال دارم که مایل هستم اول مخاطبان ببینند و بعد درباره آن صحبت کنیم.

منبع : روزنامه جام جم 
newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها