به گزارش
جام جم آنلاین، سریالی که سال۱۳۹۸ از شبکهسه پخش شد و با گذشت سه سال از پخشش، بازیگر اصلی آن بار دیگر زنی را پیش چشممان نشانده که در پی نجات سرگردانانی است که نمیدانند باید به کدام سو رفت سرگردانانی که این بار اعضای خانوادهاش هستند و او عمه گوهرشان است در سریال «برف بیصدا میبارد» به کارگردانی پوریا آذربایجانی و تهیهکنندگی محمدرضا شفیعی، براساس آخرین نوشته زندهیاد مسعود بهبهانینیا. آنچه در ادامه میخوانید، حاصل گفتوگوی روزنامه جامجم با پانتهآ سیروس است که مابهازای بیرونی خود برای ایفای نقش عمه گوهر را مادربزرگش میداند؛ مادربزرگی که معتقد بود هر کس باغچهاش را آنطور که میداند آبیاری و هرس میکند و ماحصلش را هم مطابق آنچه انجام داده، خواهد دید.
پیشتر و در مصاحبهای دیگر گفته بودید آشناییتان با پوریا آذربایجانی به سال ۱۳۹۱برمیگردد سالی که او فیلم سینمایی «اینجا همه چیز خوب است» را با بازی شما ساخت. میخواهم کمی در مورد این آشنایی و احساسی که پس از خوانش اولیه فیلمنامه «برف بیصدا میبارد» داشتید، بگویید.
بله، آشنایی من با پوریا آذربایجانی به پروژه «اینجا همه چیز خوب است» (۱۳۹۱) برمیگردد و من نگاه او را به سینما و در اثری سینمایی بسیار دوست داشتم. ضمن این که بازی در آن فیلم سینمایی برای من تجربهای خوشایند بود و برایش موفق به کسب جایزه بهترین بازیگر نقش مکمل زن از جشنواره بینالمللی فیلم یاس در سال ۱۳۹۳ شدم و در نتیجه برایم جالب بود که به بازی کردن دوباره برای پوریا آذربایجانی فکر کنم، اما هنگامی که فیلمنامه را خواندم به نظرم رسید نقشی که برایم در نظر گرفته شده، نقشی کلیشهای است که پیش از این نیز در سریالهایی با موضوعات اجتماعی شاهدش بودهایم؛ عمهای، خالهای، مادربزرگی، پدربزرگی و... که نمایانگر و سمبل خرد هستند و شیوه تبیین این خرد گاهی به میل و سلیقه ما نزدیک است و گاهی دمده به نظرمان میرسد و آن را نمیپسندیم. این کلیشهای بودن روی کاغذ باعث شد بعد از خواندن فیلمنامه از خود بپرسم چرا من؟! ولی هنگامی که با پوریا آذربایجانی صحبت کردم متوجه شدم نظراتمان میتواند به یکدیگر نزدیک شود و او خود به دنبال ساختن عمهای با مختصات دیگر است و این گونه شد که به پروژه پیوستم. باید تاکید کنم بهشخصه تکرار آنچه را خودم یا دیگری پیشتر انجام دادهایم به هیچ عنوان نمیپسندم و گمان میکنم تکرار حتی بهترین نسخهتان، نوعی کپیبرداری از روی دست خودتان است که به نظر من قابل قبول نیست.
تحلیل اولیهای که در مورد نقش عمه گوهر سریال «برف بیصدا میبارد» به آن رسیدید، چه بود؟
روز اولی که من و پوریا آذربایجانی طی جلسهای به تحلیل این شخصیت پرداختیم به این نتیجه رسیدیم که عمهگوهر قرار است چگونه عمهای باشد. نخستین نکته این بود که عمه گوهر کاراکتری خاطرهبرانگیز است، بی آن که بخواهیم به این موضوع که نوستالژی خوشایندی است یا خیر وارد شویم. او یک ایرانی مسلمان است و به رفتن فرزندش به جایی، به جبهه جنگی رضایت داده که همان میزان که ممکن است سالم از آن برگردد، ممکن هم هست که یا جنازهاش را برای مادر بیاورند یا بدن زخمخورده و مجروحش را. این مادر ناچار است با همه وجود گوش باشد؛ گوشی که یا منتظر صدای زنگ در است یا چشم انتظار زنگ تلفن یا اخبار رادیو تا چیز تازهای در مورد پسرش بشنود. برای آن که بیش از پیش متوجه شوید از چه صحبت میکنم، اگر تجربه زیسته آن دوران را دارید یا خاطرهای از اطرافیانتان شنیدهاید به این فکر کنید که هر کداممان با بلند شدن هر باره صدای آژیر خطر چه احساسی پیدا میکردیم یا با شنیدن صدای مارش؛ چه هنگامی که مارش عزا بود و چه وقتی که خبر از پیروزی میداد و در همه این حالات نتیجه، شهدایی بیشتر بود؛ شهدایی که یا همسران کسی بودند یا فرزندان یا برادر یا رفیقان و ما از این قبیل زنان به جامانده کم ندیدهایم؛ زنانی که از همه چیزشان از فرزندشان در راه وطن گذشتهاند و این در حالی است که زندگی جریان دارد، هم زندگی خودشان و هم زندگی اطرافیانشان و این زن، این مادر ناچار است با همه سختیها و خوشیها، حتی اگر سختیها برایش چند برابر باشد و طعم خوشیها را آنطور که باید و شاید نچشد، چون فرزندش را در کنار ندارد، کنار بیاید و به راه خود ادامه دهد. همه اینها باعث میشود این زن و تلاطمات درونیاش که کمتر به آن پرداخته شده برای من جذاب شود و حتی چیزی بیابمش که تا پیش از این مغفول مانده است و برایم یادآوری شود که بارها در آثار گوناگون دیدهام که زنها هستند، صرفا برای اینکه باشند و گویی آنچه در درونشان میگذرد، نجواهای درونیشان، آنچه به انجام دادنش مصمم میشوند یا از انجامش خودداری میکنند و... کوچکترین اهمیتی ندارد. در مجموع همه این صحبتها موجب شد، عمهگوهر «برف بی صدا میبارد» از نظر من زنی پیشرو، لیدر، تصمیمساز و تصمیمگیرنده به نظر برسد.
یکی از ایراداتی که به این کاراکتر وارد میدانند کنشمند نبودن اوست به این معنا که ظاهرا، آن که این نکته را میگوید انتظار عمل بیشتری از این کاراکتر دارد، نظر شما در این مورد چیست؟
به نظر من عمه گوهر به هیچ عنوان منفعل نیست و شاید آن که این ایراد را به کاراکتر او وارد میداند، خود تحتتاثیر وضعیت اجتماعی ملتهب امروز قرار دارد و با توجه به فشاری که هر کداممان تحمل میکنیم انتظار واکنش بیشتر از این شخصیت دارد، واکنش که ترجیح میدهد آن را در قالب بروز عصبانیت، در و تخته را به هم زدن و داد و فریاد کردن ببیند در صورتی که باید از خود پرسید آیا عاقلانه است زنی که یکی از ویژگیهایش را درایتمندی او میدانیم، به چنین اعمالی دست بزند در حالی که دیگران هم در حال انجام همین کار هستند؟!
در حالی که او میخواهد نخست، ساکنان این کشتی در حال حرکت بر آبهای متلاطم را آرام کرده و بعد اگر بتواند با رساندنش به ساحل، انسجام خانوادگی در حال از دست رفتنشان را حفظ کند.
اشاره کردید که او میخواهد نخست ساکنان این کشتی در حال حرکت را بر آبهای متلاطم آرام کرده و بعد اگر بتواند با رساندنش به ساحل، انسجام خانوادگی در حال از دست رفتنشان را حفظ کند. نکته دیگر که برخی دنبالکنندگان برف بیصدا میبارد به آن اشاره میکنند، همین صبر ایوبوار عمه گوهر و مرتب دعوتکردن اطرافیان به سکوت و صبر و تحمل است درحالی که شاید در برخی موقعیتها این حرف زدن حتی با صدای بلند باشد که راه چاره را بنمایاند. نظر خودتان در این مورد چیست؟
بله، عمه در موقعیتهایی به این دعوت میکند که الان وقتش نیست و هم اکنون در موردش صحبت نکنید، اما مگر کسی به آنچه او میگوید گوش میدهد که بتوان دعوت به سکوت از سوی او را عامل پیچیدهتر شدن مشکلات دانست؟! در واقع سؤال این است که وقتی عمه میگوید ساکت! مگر آدمها جز در ظاهر و آن هم فقط برای حفظ احترام او، به حرفش گوش میدهند؟! بنابراین فکر میکنم این قبیل نقدها کمی سردستی و دور از واقعیت است، انگار آدمها فقط صحنهای را دیدهاند که او در آن دیگران را به سکوت دعوت میکند، اما در ادامه به این نکته توجه نکردهاند که آیا این سکوت واقعا اتفاق افتاده است؟!
الگویم برای ایفای نقش عمه گوهر، مادربزرگم بود
پانتهآ سیروس، بازیگر نقش عمه گوهر در سریال برف بیصدا میبارد درباره تاثیرپذیری مادربزرگش بر او برای ایفای نقش عمهگوهر میگوید: «مادربزرگ من، زنی محجبه بود و چادر سر میکرد، نماز و قرآنش را میخواند و کاری به کار کسی نداشت. این نکته و این که عقیده داشت هر کسی خودش میداند چه باید بکند، همیشه برای من بسیار جالب بود و تاثیرگذاریاش بر من از همینجا ریشه میگرفت که کسی را وادار به عمل به کاری نمیکرد و معتقد بود هر کسی باغچهاش را آنطور که میداند آبیاری و هرس میکند و ماحصلش را هم مطابق آنچه انجام داده خواهد دید و این از نظر من همان کاری است که عمه گوهر بهعنوان یک زن قوی انجام میدهد.»
منبع: روزنامه جام جم