بازیگرانی كه در همین قسمتهای پخششده نشان دادند، استعداد خوبی دارند و مخاطبان را با خود همراه كردهاند.
این نشان میدهد برای اینکه مجموعهای به دل مخاطب بنشیند، نیاز نیست حتما از ستارهها بهره ببرد و میتواند خود معرف یا بستری برای دیده شدن چهرههای تازهتر باشد.
با صهبا شرافتی، پاشا جمالی، مجید یاسر، ندا قاسمی و سیروس حسینیفر ایفاگران نقشهای روناك، مهیار، بهنام، شیرین و سیروس در این سریال كه این شبها دیده شدهاند، گفتوگو كردیم.
شرافتی، بازیگر جوان «نونخ» برایمان از آغاز راهی گفت كه بهتازگی در آن پا گذاشته است. جمالی اهل مصاحبه به شیوههای مرسوم نیست، اما صمیمانه و بیریا درباره شخصیت مهیار توضیح داد.
یاسر هم درباره فضای صمیمانه كار صحبت كرد، قاسمی از اشتیاقش برای ایفای نقش در قصهای گفت كه در دیار او میگذرد و حسینیفر درباره سابقه استندآپ كمدیاش نكاتی را بیان كرد.
دوست داشتم با تلویزیون شروع كنم
صهبا شرافتی را با این سریال و به خاطر بازی در نقش روناك، خواهرزاده نورالدین شناختیم. این بازیگر جوان از شروع و آرزوهایش در این راه میگوید: وقتی علاقهمند شدم زمان پخش سریال قهوه تلخ بچه بودم، فكر میكنم حدود ده سال داشتم كه به بازیگری علاقهمند شدم. در مدرسه تئاتر كار میكردم و مورد تشویق قرار میگرفتم. در خانه فیلم میگذاشتم و تلاش میكردم جایشان بازی كنم تا وقتی مقابل دوربین میروم راحت و باورپذیر بازی كنم. همچنین سر پروژههای مختلف میرفتم، تست میدادم و میگفتند تو استعداد داری. «نونخ» اما اولین تجربه من بود كه به صورت جدی و با نقش پررنگ مقابل دوربین رفتم. قبل از این با نقشهای كوتاه یا به عنوان هنرور در سریالها و فیلمها حضور داشتم. رفتم دفتر سریال و آقای تنابنده، مشاور كارگردان از من تست گرفتند، آن را به آقای آقاخانی نشان دادند و به این ترتیب پذیرفته شدم. راستش تلویزیون و سینما را دوست دارم، ولی همیشه علاقه داشتم با تلویزیون شروع كنم چون تلویزیون مخاطبان بیشتری دارد و خواه ناخواه مردم پای آن مینشینند.
رویای كارگردانی
تازه دبیرستانم را در رشته ریاضی تمام كردهام و امسال كنكور میدهم. دوست دارم در زمینه كارگردانی تحصیلات را ادامه دهم. در واقع مایلم بازیگری را پیگیری و در نهایت كارگردانی را تجربه كنم. در واقع كارگردانی را بهخاطر بازیگری انتخاب كردم. در بازیگری دست آدم بسته است و امكان دارد سالها دیده نشوم. ممكن است اصلا كسی من را نشناسند كه برای بازی در فیلم یا سریالی انتخابم كند، اما اگر كارگردان شوم میتوانم این فرصت را برایم خودم ایجاد كنم.
آرزوهای حرفهای
یكی از آرزوهای محالم كار كردن با سعید آقاخانی بود كه دستنیافتنی به نظر میآمد، اما خدا را شكر میكنم میسر شد. علاوهبر این خیلی دوست دارم با آقای مدیری كار كنم. همچنین حضور در اثری كه كامبوزیا پرتوی آن را نوشته یا كارگردانی كرده هم جزو آرزوهای من است. در بازیگری دو الگو دارم. یكی طناز طباطبایی است كه بازیهای واقعگرایانه دارد و دیگری سعید آقاخانی است.
یك نكته منفی هم درباره سریال نشنیدهام
مجید یاسر، بازیگری است كه قرار بود در فصل اول این سریال به گروه بپیوندد، اما قسمت این بود كه با شخصیت بهنام به فصل 2 وارد شود. او برایمان از این سریال گفته است.
چشمبسته قبول کردم
در پیشتولید سری نخست، در مورد شخصیتی كه قرار است بازی كنم چند بار حرف زدیم، اما در نهایت با نظر سعید آقاخانی حضورم در این سریال میسر نشد و من هم به نظر حرفهای او برای این تصمیم احترام گذاشتم. به این ترتیب وقتی در فصل دوم شخصیت بهنام به من پیشنهاد شد، چشم بسته آن را قبول كردم.
برف و «نونخ»
واقعا گروهی كه سعید آقاخانی مدیریت كرد، بینظیر بود چراكه ما در طول كار با مشكلاتی برخورد میكردیم، ولی او و تهیهكننده آنقدر برادرانه با عوامل و بازیگران برخورد كردند كه همه، این سریال را متعلق به خودشان میدانستند. من در دو دهه حضور در سینما و تلویزیون بهعنوان كوچكترین عضو بدنه آن، در كمتر پروژهای چنین همدلی را دیده بودم. در خیلی از كارها اصولا تیم سازنده خوب هستند و من هم خاطرات خوبی از پشت صحنه آنها دارم، اما این یكدستی و صمیمیت در سریال نونخ خیلی بارز بود. ما 20 روز در روستایی بهنام پریان در استان كردستان كار كردیم و یادم هست سه بار برای رسیدن به لوكیشن در مسیر پر برفگیر كردیم و با گروه مجبور شدیم 20 دقیقه تا محل فیلمبرداری با پای پیاده برویم؛ اما بدون اینكه كسی ناراحتی از این مشكل داشته باشد، كار فیلمبرداری را ادامه میدادیم. از آنجا كه ضبط این پروژه نیمهكاره رها شد، با حمایت مدیران و درصورت ادامه این سریال در فصل بعدی، به نظرم خروجی كار با اقبال عمومی مواجه میشود.
منتقدان چه میگویند؟
تعدادی از دوستان نزدیكم از منتقدان و ژورنالیستهای سختگیری هستند كه خدا را شكر یك نكته منفی تاكنون در این خصوص ننوشتهاند. یعنی همه از خوب بودن پروژه و هماهنگی عوامل پشت دوربین و بازیگران میگویند.
منتظر یك نقش جدیترم
تاكنون در ژانرهای دفاع مقدس، تاریخی، طنز و قرآنی بازی كردم، اما علاقه دارم كه كار كودك و درام را هم به تجربه كاریام اضافه كنم. منتظرم تا یك كارگردانی اطمینان كند و در نقشی جدیتر من را مقابل دوربین ببرد.
«نونخ» كمدی، اما تصویرگر دردهاست
مهیار در فصل اول هم حضور داشت و در این سری میتوان گفت شخصیتش، بیشتر شكل گرفته است. پاشا جمالی، بازیگر این نقش از آغاز این همكاری و... میگوید: از شهرزاد به «نونخ».
در سریال شهرزاد با امیر جعفری رفیق شدم و او برای فصل اول «نونخ» من را به آقا سعید معرفی كرد. در دفتر با سعید آقاخانی و آقای تنابنده، دستیار كارگردان كه ایشان هم من را از سریال شهرزاد میشناختند ، صحبت كردم و همكاریمان شروع شد.
مهیار، اصغری نیست
برخلاف آنچه میگویند، این شخصیت شبیه اصغری در سریال شهرزاد نیست. بهویژه در فصل2 «نونخ» كه آقای وفایی، فیلمنامهنویس سریال روی این شخصیت كار كرده است. مهیار كسی است كه میخواهد خودش را به دیگران ثابت كند، اما نمیتواند و خروجی كارهایش گند زدن است! همین خرابكاریهای مهیار و تلاشهایش، این شخصیت را برایم جذاب میكند، شخصیت خودم هم شبیه اوست. اصغری اما دست و پا چلفتی بود و كاری از دستش برنمیآمد. ولی مهیار با وجودی كه میداند نمیتواند از پس فلان كار بربیاید با اعتمادبهنفس همچنان كار خودش را ادامه میدهد.
این مردم مهربان
یك موضوع كه در سریال خیلی دوست دارم این است كه ژانر كمدی دارد، اما وقتی نگاه میكنی یك درد بزرگ میبینی. ما در كرمانشاه بودیم و خیلی مسائل و مشكلاتشان را از نزدیك دیدیم. آن زمان پر بود از آدمهایی كه همچنان بعد از زلزله مشكلات داشتند. مردمان بسیار مهربانی هستند و من در آنجا دوستی پیدا كردم كه خیلی به من لطف داشت. میگفتم پدرام آنقدر به من محبت میكنی كه كلاقه شدهام!
نگران شیرین بودم
ندا قاسمی هم جزو چهرههای كرمانشاهیالاصل این مجموعه است كه نقش شیرین را بازی میكند، او از سال 87 كار تئاتر را شروع كرد و همزمان با این ماجرا در صداوسیمای كرمانشاه هم به عنوان بازیگر و مجری فعالیتش را ادامه داد. این بازیگر بعد هم وارد رادیو شد و در ادامه هم سری به دنیای گویندگی زد. اما اینكه چه شد كه او از «نونخ» سردرآورد هم به گفته قاسمی به زمانی برمیگردد كه سعید آقاخانی برای مجموعه به دنبال دختر كرد بود و این باعث شد تا او برای این نقش پذیرفته شود. او در اینباره بیشتر توضیح داده است: انعكاس یك فرهنگ.
این سریال برای اولین بار به این شكل فرهنگ كردها را نشان میدهد و در كنار آن از ابتدا قرار بود فضای سرگرمكنندهای هم داشته باشد. با همه اینها نمایش اصالت و فرهنگ كردی موضوعی بود كه برای من جذابیت و اهمیت زیادی داشت و خیلی خوشحال بودم میتوانم در كاری باشم كه به آداب و رسوم و فضای شهر خودم برمیگردد.
عاقبت شیرین
از آنجایی كه من سالها تئاتر كار كرده بودم و تجربه حضور در تلهفیلم هم داشتم، چندان استرس نداشتم اما با توجه به اینكه میدانستم این سریال جزو مجموعههای پربیننده است با خودم فكر میكردم كه آیا مردم شیرین را میپذیرند و آنطور كه باید از آب در میآید یا نه؟ سوالی كه دغدغه هر بازیگری است. تا الان هم بازخوردهای خوبی از آن گرفتم البته از آنجایی كه سریال پربازیگر است نمیشد خیلی به آن پرداخته شود اما با این حال خیلیها معتقدند كه شیرین در كار جا افتاده است.
از مدیریت تا یك كار دلنشین
این تجربه دلچسبی برای من بود، آقای آقاخانی كارشان را واقعا بلدند و با توجه به اینكه خودشان كرد هستند، اشراف كاملی به فرهنگ كردی و همه مواردی كه هست، داشتند و تلاششان این بود كه كار از همه نظر كامل باشد. ما بازیگران مختلفی از سنندج تا كرمانشاه، بیجار و... داشتیم و حضور اینها كنار هم خیلی دلچسب بود، اتفاقی که به مدیریت سعید آقاخانی هم برمیگشت.
ادامه راه
بعد از این سریال پیشنهادات مختلفی داشتم اما به نظرم چندان مناسب و جالب نبودند و باید دید كه در ادامه چه اتفاقی میافتد.
از شوخیها ناراحت نمیشوم
سیروس حسینیفر یا همان آقا سیروس مو قرمز نون خ، علاوه بر تحصیل در حوزه بازیگری، سالهاست در قالب کمدین، استندآپهای زیادی در ایران و حتی خارج از کشور داشته است. او که سابقه حضور در خندوانه را هم دارد، این شبها با این سریال پا در قاب جعبه جادو گذاشتهاست.
ماجرای پیوستن به نون خ
من اصالتا کرد هستم و این موضوع تاثیر زیادی در انتخابم برای نقش سیروس داشت. ماجرا هم از این قرار است که آقای تنابنده من را از قبل میشناختند و زمانی که صحبت از این نقش شد، پیشنهاد دادند من نقش سیروس را بازی کنم. اتفاقی که با توجه به موفقیت این مجموعه و میزان مخاطبانی که دارد، بسیار خوشحالکنندهاست. از طرفی سعید آقاخانی در بازیگری و کارگردانی حرفی برای گفتن دارد و در کار سختگیری دارد که جای تقدیر است.
آقای موقرمز
من از نقشی که به من دادند و در ادامه پیشنهادی که بابت رنگکردن مو ارائه شد، خیلی استقبال کردم چون شخصیت جدیدی از من را معرفی می کرد که باعث میشد خلاقیت و اتفاقاتی را که در ذهنم دارم، با آن پیاده کنم. در این مدت هم بازخوردهای زیادی گرفتم، خیلیها با سیروس خندیدهبودند و برخی هم وقتی من را می دیدند میگفتند« چطوری مو هویجی» و تکههایی از این دست که با عکسهای زیادی هم همراه بود، اما هیچ کدام از آنها برایم ناراحت کننده نبود؛ چون نشان میداد سیروس دیدهشدهاست و از طرفی باید در این فضا ظرفیت بالایی داشتهباشی.
از خندوانه گلایه دارم
من نزدیک به 17 سال است استندآپ میکنم و برای ایرانیان خارج از کشور هم برنامه داشتهام با همه اینها میتوانم بگویم رفتاری که با من در خندوانه شد، اصلا حرفهای نبود، به همین خاطر همیشه از این گروه گلهمند و دلخور هستم؛ چون این جریان واقعا بهناحق پیش رفت.
اتفاقات ادامه دار
ما مدت زیادی سر ضبط بودیم و باید علاوه بر عوامل این مجموعه از همسرم هم تشکر کنم که در تمام این دشواریها همراهم بود. درمورد سیروس هم باید بگویم او اتفاقات شیرین و نمکی زیاد دیگری خواهدداشت که باید آن را ببینید.
نقشم را دوست دارم چون...
شرافتی: شخصیت روناك را خیلی دوست داشتم. دختر قوی و باجذبهای است. وقتی حرف میزند، همه به او گوش میدهند، اما پشت این ظاهر خشن یك باطن مهربان دارد و نسبت به همه دلسوز است. ظاهر این شخصیت كاملا با شخصیت خودم متفاوت است. من، كمحرف و آرام هستم و اصلا این خشونت را ندارم. دوست دارم باز هم در قالب چنین شخصیتی بازی كنم، اما در كنار آن مایلم تجربه دیگر نقشها و ژانرها، مثل درام را داشته باشم. خیلی تلاش میكنم مردم من را فقط در قالب شخصیت روناك نشناسند.
سریال در قرنطینه
جمالی: سریال را دنبال میكنم و تكرارهایش را هم میبینم. شرایط قرنطینه است و بیكار هستیم دیگر، چه بهتر از آنكه آدم خودش را ببیند (میخندد)!
این لهجه عزیز
شرافتی: به اشتباه برخی جاها درج شده است كه من اهل كرمانشاهم، اما اینگونه نیست. من اصالتا سقزی هستم و در این نقش هم گاهی لهجه آن منطقه را هم استفاده میكنم. ماجرای یادگیری كرمانشاهی هم به سریال شاهگوش برمیگردد، آن موقع از لهجه آقای آذرنگ در سریال، كرمانشاهی را یاد گرفتم.
جمالی: لهجه نداشتن مهیار نظر سعید آقاخانی بود. او از من خواست كه از نظر لهجه و پوشش شخصیت به این شكل باشد و به همین دلیل با دیگر شخصیتها تفاوتهایی دارد.
خاطرات كرمانشاهی
قاسمی: علاوهبر فصل اول در این سری هم در روستایی بودیم كه بهشدت برفی و سرد بود و زیر پیراهنهای كردیمان كلی لباس پوشیده بودیم حتی در مقطعی كارمان از شدت برف و سرما تعطیل شد چون چادرها آنقدر خیس و سرد بودند كه اصلا امكان حضور در آنها نبود. یكی دیگر از سكانسهای خاطرهانگیز هم مربوط به قسمتی است كه میخواستیم توفان را شبیهسازی كنیم، جریانی كه برای خودش ماجراهایی داشت.
ماجرای یك همكاری
یاسر: پیش از این علاقه خاصی برای همكاری با سعید آقاخانی داشتم، تا اینكه تیم سازنده «نونخ» برای حضور در فصل دوم سریال با من تماس گرفتند. پس از خواندن فیلمنامه، برای حضور در این مجموعه تلویزیون بیشتر اشتیاق پیدا كردم و بدون هیچ درنگی به این دعوت پاسخ مثبت دادم. با توجه به خروجی سریال هم گمان میكنم كار درستی انجام دادهام.
نوشین مجلسی - فاطمه شهدوست / رسانه روزنامه جام جم
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
دانشیار حقوق بینالملل دانشگاه تهران در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
یک پژوهشگر روابط بینالملل در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتوگو با امین شفیعی، دبیر جشنواره «امضای کری تضمین است» بررسی شد