گفت‌وگوی داغ با مهرداد ضیایی، بازیگر سریال پر مخاطب این شب های شبکه یک

2 ساعت سین جیم از بازپرس«بوی باران»

بینندگان شبکه یک که هر شب سریال تلویزیونی بوی باران را دنبال می‌کنند، حتما بازیگر نقش بازپرس را می‌شناسند که سیدمهرداد ضیایی آن را بازی می‌کند. همان بازپرسی که در کارش منضبط و از سوی دیگر با همسر سابقش (حمیرا ریاضی) هم که وکیل دادگاه است، کل‌کل‌های زیادی دارد.
کد خبر: ۱۲۲۵۵۲۴

شخصیت بازپرس در زندگی شخصی و کارش شیرینی‌های خاص خودش را دارد که برای بینندگان جذاب است. البته بازپرس بوی باران در شبکه یک، نقش شوهر خواهر شخصیت محوری قصه سریال آچمز را هم در شبکه سه به‌عهده دارد که نقشش در این سریال فرعی است. ضیایی جزو بازیگرانی است که عاشق نوشتن است و فقط دنیای خودش را محدود به بازیگری نکرده است. از سریال‌های او می‌توان به آشپزباشی، جست‌وجوگران، راه بی پایان، یک مشت پر عقاب، چرخ فلک، زعفرانی، یادآوری، مادرانه و... اشاره کرد که در هر یک از این سریال‌ها، لباس شخصیت‌های مختلف را به تن کرده است. این هنرمند علاوه بر بازی در تلویزیون، در سینما و تئاتر هم حضور پررنگی دارد. البته در سال‌های قبل بیشتر گزیده کار بود و سعی می‌کرد با حساسیت بیشتری نقش‌هایش را انتخاب کند، اما در سال‌های اخیر خیلی فعال شده و بینندگان مرتب شاهد بازی او در سریال‌های مختلف هستند. او در ایام ماه رمضان سریال از یادها رفته را روی آنتن شبکه یک داشت که نقش سردبیر مجله را بازی می‌کرد و این روزها هم یک مجموعه روی آنتن شبکه یک دارد. نکته قابل تامل درباره سیدمهرداد ضیایی این است که او ابتدا در دانشگاه رشته حقوق را انتخاب کرده بود و حتی یکی دو سال هم در این رشته درس خواند، اما بعد آن را رها کرد و سراغ رشته‌های دیگر رفت و آنها را هم نیمه کاره رها کرد و به کارهای دیگری چون ویراستاری، داستان‌نویسی، بازیگری، نمایشنامه‌نویسی و... مشغول شد. او تاکنون چند کتاب داستان و پژوهشی منتشر کرده است. گفت‌وگوی ما با سیدمهرداد ضیایی در مکان تصویربرداری «بوی باران» انجام شد. درست زمانی که گروه مشغول ضبط آخرین قسمت‌های این سریال بودند.

شما در سریال تلویزیونی بوی باران لباس یک بازپرس را به تن کردید. معمولا تصور مردم از بازپرس‌ها، شخصیت‌های خشن، جدی و منضبط است، اما نقش بازپرسی که شما در این سریال بازی کردید علاوه بر این‌که در کارش جدی است، اما شیرینی خاصی هم دارد که مسلما خودتان به نقش اضافه کرده اید. چطور به این پردازش برای نقش رسیدید؟
مسلما بازپرس‌هایی که من در زندگی واقعی‌ام دیده‌ام، زیاد نبودند، اما همان تعداد اندک بازپرسی را که دیده‌ام، درباره‌اش فکر کرده‌ام. ضمن این‌که عادت دارم درباره شخصیت‌های متفاوت چیزهایی می‌نویسم و این اتفاق هم درباره شخصیت بازپرس‌ها افتاده بود. دلیل این‌که تعداد اندکی هم بازپرس دیده‌ام به خاطر این است که در ابتدا رشته‌ام حقوق بود و یکی دو سال هم خواندم، اما دوام نیاوردم.
بعد از رها کردن رشته حقوق سراغ مهندسی جنگل رفتم و بعد هم روزنامه‌نگاری خواندم. بنابراین اولین برخوردم با شخصیت بازپرس به روزهای دانشگاه برمی گردد که رشته حقوق می‌خواندم. به هر حال هر بازیگری باید برای نقشی که به او واگذار می‌شود، ایده‌هایی داشته باشد و من هم از این قاعده مستثنا نیستم و سعی کردم بازپرس رستگار را به این شکل اجرا کنم. خوشبختانه در طول کار هم با محمود معظمی کارگردان تعامل بسیار خوبی داشتیم و درباره این شخصیت با هم صحبت می‌کردیم. البته باید در این گفت‌وگو به یک موضوع دیگر هم اشاره کنم و این‌که بنا به یک قاعده نانوشته تلویزیون سعی می‌کند بسیار بهداشتی عمل کرده و بهداشتی هم تولیدکند.
منظورتان از بهداشتی تولید کردن چیست؟
یعنی این‌که هر کسی در رتبه‌ای در ساز و کاری منصوب شده بیشتر از آن‌که به کیفیت تولید فرهنگی توجه کند، بیشتر به روابط بوروکراتیک توجه می‌کند، در حالی که باید ما به کیفیت تولید توجه کنیم. نباید مرتب به این فکر کنیم که چه چیزی تولید نکنیم، بلکه باید تمرکز را روی کیفیت آثار فرهنگی بگذاریم. من اعتقاد دارم استریل کردن حوزه فرهنگ منجر به فاجعه می‌شود.
یعنی با این صحبت می‌خواهید بگوید شخصیت بازپرس سریال بوی باران هم استریل شده است؟
این استریل شدن از مرحله نگارش اتفاق افتاده، در مرحله کارگردانی بوده و...
ولی اجازه بدهید من با این صحبت شما مخالفت کنم، چون شما در سریال بوی باران شخصیت بازپرس را با یک چارچوب کلاسیک به تصویر نکشیده‌اید، بلکه به‌گونه‌ای ما بازپرس را می‌بینیم که مخاطب با او همذات‌پنداری می‌کند. در حالی که در عالم واقعیت این‌طور نیست و بازپرس ها خیلی شخصیت‌های محبوبی نیستند.
دلیلش این است که من به‌عنوان بازیگر تلاش خودم را کرده‌ام که این شخصیت را به‌گونه‌ای خلق کنم که مردم او را دوست داشته باشند. وقتی فیلمنامه‌ای به‌دست من می‌رسد، همیشه با خودم فکر می‌کنم که اگر من بودم، چطور این کار را می‌نوشتم و بعد درباره‌اش تصویرسازی می‌کنم. سریال بوی باران هم یک سریال ملودرامی است که هم در آن جنایت می‌بینیم، عشق می‌بینیم و...
منظور من این بود که ما طوری شخصیت‌ها را خلق می‌کنیم که می‌خواهیم الگو بسازیم و شخصیت بازپرس هم این‌طور است. البته در برخی کارها شاهد هستیم که دوستان مصر هستند که واو به واو جلو برویم که به نظرم این سم است و به کار لطمه زیادی وارد می‌کند؛ ضمن این که بستگی دارد که ما می‌خواهیم چارچوب‌ها را به کجا ختم کنیم. این‌که به آدم‌های کافکا نزدیک کنیم یا به مرزهای عجیب و غریب!
البته قبول دارم وظیفه رسانه الگو ساختن و آموزش دادن است، ولی نباید الگو ساختن باعث شود که دست همه در کار بسته شود. دست نویسنده، کارگردان، بازیگر و... باید در خلق کار فرهنگی و هنری باز باشد.
در سریال بوی باران شما عین به عین کار کردید یا عوامل دست شما را باز گذاشته بودند؟
همه اینها بستگی به انعطاف عوامل دارد.
این انعطاف را نویسنده و کارگردان سریال بوی باران داشتند؟
بیشتر مواقع عباس نعمتی، نویسنده این انعطاف را داشت و محمود معظمی هم تعامل خوبی در کار داشت. البته من نمی‌خواهم بگویم که من اشتباه نمی‌کنم. اینها را که می‌گویم عذر تقصیر نیست و توجیه نمی‌کنم. من هم به جای خودم اشتباه کرده‌ام.
شما در صحبت‌هایتان اشاره کردید که رسانه ملی می‌خواهد الگوسازی مثبت کند و به قول معروف کارهای استریل فرهنگی بسازد، اما این نظریه درست نیست. برایتان مثالی می‌زنم. شخصیت بازپرس سریال بوی باران مثبت مطلق نیست. گرچه او در کارش موفق است، اما نشان داده می‌شود که در زندگی شخصی‌اش مشکلات خاص خودش را دارد و حتی از همسرش جدا شده است. پس چطور شما می‌گویید که کارهای رسانه ملی استریل است؟
یک روند در هر جامعه‌ای وجود دارد که ممکن است برخی مواقع کند یا بعضی وقت‌ها تندتر شود. ما تا اندازه‌ای می‌توانیم این روند را جابه‌جا کنیم. بله ما در سریال بوی باران به اندازه شرایط کاری‌مان توانستیم شخصیت‌ها را به شکلی نشان بدهیم که صرفا در چارچوب‌های بسته‌بندی شده نباشند و به نوعی آنها را خاکستری نشان داده‌ایم. این خوب است، اما باید روزی به درجه‌ای برسیم که این اتفاق همیشگی باشد.
اگر شما تا این اندازه به کارهای تلویزیون نقد دارید، پس چرا فعالیت‌تان در عرصه بازیگری به‌ویژه در سریال‌های تلویزیون در سال‌های اخیر افزایش یافته است؟
به دلیل این‌که امروز نمی‌توانم زندگی روزانه‌ام را از طریق نوشتن مقالات، پژوهش، رمان، شعر، ترجمه و‌... بگذارنم. این در حالی است که من در دهه 70 می‌توانستم مثل یک نویسنده حرفه‌ای زندگی‌ام را بگذارنم، اما در دهه 80 توانایی‌ام برای گذراندن زندگی از این طریق کم شد. به همین دلیل بیشتر به سمت بازیگری رفته‌ام. البته نوشتن را رها نکرده‌ام و رمان، مقاله، ترجمه و... هم دارم.
در مجموع من 7000 دقیقه متن برای تلویزیون و رادیو نوشته‌ام، اما حافظه گنجشکی برخی آدم‌ها (البته باید توضیح بدهم منظورم از واژه گنجشکی تفسیر و توصیف آدم‌ها نیست، بلکه به عنوان یک عارضه گفتم) به من می‌گویند که مگر شما هم می‌نویسید؟!
به نظر شما چه حالی به یک نویسنده دست می‌دهد که بگویند تو مگر چیزی نوشتی؟ در حالی که من سال‌ها برای رادیو و تلویزیون نوشته‌ام. من نمایش‌های رادیویی زیادی به نگارش در آوردم و بخشی از نوشته‌هایم در برنامه رادیویی راه شب اتفاق افتاده بود که متن‌های این برنامه را می‌نوشتم که البته افتخار زیادی هم به آن می‌کنم.
اگر زندگی من با نوشتن می‌چرخید، مسلما باز هم می‌نوشتم.
یعنی اگر زندگی تان به واسطه نوشتن می‌گذشت، دیگر بازیگری نمی‌کردید؟
نه، منظورم این نبود که اصلا بازی نمی‌کردم، بلکه فعالیت اصلی‌ام را نوشتن انتخاب می‌کردم و بعد در حوزه بازیگری گزیده کار می‌کردم. الان دیگر بازیگر گزیده کار نیستم!
اتفاقا برای من به عنوان یک خبرنگار که مخاطب کارهای شماست جای تعجب دارد که در گذشته خیلی با وسواس نقش‌هایتان را انتخاب می‌کردید، ولی الان این طور نیست. گرچه نقش‌تان در سریال بوی باران محوری است، اما در سریال آچمز نقش بسیار حاشیه‌ای دارید.
خیلی ممنونم برای نظرتان. اما به هر حال باید مدیران هم به قول‌هایشان عمل کنند که من به عنوان بازیگر بتوانم زندگی را بچرخانم.
مدیران چه قولی به شما دادند که عمل نکردند؟
مدیران باید در انتخاب تهیه‌کنندگان سریال‌ها دقت و توجه زیادی داشته باشند و باید تهیه‌کنندگانی در راس کار باشند که سال‌ها در این عرصه زحمت کشیده‌اند و نسبت به کارشان شناخت کافی دارند. همچنین دستمزد بازیگران هم به موقع پرداخت شود.
خب مشکلات بودجه، مساله کشوری است و این‌طور نیست که فقط شامل حال دستمزد بازیگران شود. چرا از این زاویه به ماجرا نگاه نمی‌کنید؟
من شرایط تحریم را می‌فهمم. این شرایط فقط مال این دهه نیست، بلکه در دهه 80 هم تحریم‌ها را داشتیم، ولی در حال حاضر روند صعودی دارد که ناگزیر آدم‌ها صدایشان در آمده است.
ولی آن‌طور که من اطلاع دارم دستمزدهای بازیگران سریال بوی باران پرداخت شده است.
خب تهیه‌کننده‌ای مثل آقای تختکشیان داریم که با مردانگی و تمام‌قد برای کار ایستاده است، اما تهیه‌کنندگانی داریم که این کارها را نمی‌کنند و باری به هر جهت هستند. البته باید به این موضوع تاکید کنم که برنامه‌های رادیو به لحاظ فرهنگی از کیفیت بالایی برخوردار است. ضمن این‌که من این نقدها را به سینما هم دارم و این اتفاقات هم در سینما می‌افتد.
پس چرا وقتی به شما دستمزد نمی‌دهند باز ادامه می‌دهید و فعالیت‌تان در بازیگری بیشتر شده است؟
به هر حال هر فردی برای گذران زندگی‌اش مسیرهایی را انتخاب می‌کند. من به واسطه این‌که چندین کار فرهنگی بلد هستم، به همین دلیل زندگی‌ام را می‌چرخانم. برای کسانی دعا می‌کنم که یک یا دو کار بیشتر بلد نیستند.
آیا در حال حاضر پیشنهادی دارید؟
بیشتر پیشنهادهایی که دارم نوشتنی هستند. یک اقتباس آزاد تئاتر باید برای محمد حاتمی بنویسم. با آقای معظمی کار دیگری خواهم کرد. در نوشتن یک سینمایی - که بیشتر آن نوشته شده -
به مهرداد خوشبخت کمک خواهم کرد. جلد اول یک کار پژوهشی تاریخ اجتماع تهران را می‌نویسم، سومین گزیده شعرهایم امسال باید چاپ شود به نام الهیات عابر پیاده که گلچین شعرهایم در سال‌های 77 و 78 هست و ...
خسته نمی‌شوید از این همه کار؟ این حجم کار تمرکزتان را کم نخواهد کرد؟
سخت است، اما چون امیدی برای به ثمر نشستن آنها ندارم، هیجان کمی دارم.
شاید باورتان نشود، اما من برای سریال بوی باران پنج ترانه گفتم، حتی یک ماه روی آنها کار کردم، اما تایید نشد. این مورد تایید نبودن‌ها را خیلی متوجه نمی‌شوم!

فاطمه عودباشی

رسانه

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها