کوچ کارگردانان از تئاتر به سینما، یکی از موارد مورد اختلاف در میان هنرمندان است در این سال‌ها کدام چهره‌ها تن به این تغییر داده‌اند؟

وسوسه‌های پرده نقره‌ای

همان سن و صحنه‌های کوچک و احیانا بزرگ تئاتر هم دنیایی است برای خودش و نویسنده و کارگردان نمایش در آن، جهانی یگانه و منحصربه‌فرد برای خود می‌سازند و در مدت زمان اجرا، تماشاگر را به سفری رویایی و خیال‌انگیز می‌برند. آنهایی که لذت این سفر را چشیده باشند، به هویت مستقل و دنیای متفاوت آن ایمان و اذعان دارند و اگرچه با سینما و ادبیات هم طعم‌های دیگر هنری و فرهنگی را می‌چشند، اما حس و حالشان با تئاتر و دیدن نمایش‌های خوب، جور دیگری است. با این حال گاهی خالق و کارگردان برخی از این جهان‌های زیبا ترجیح می‌دهند به دنیاهای دیگر نمایشی همچون سینما و تلویزیون هم محض تجربه و علاقه سرک بکشند و درصورت موفقیت، فعالیت‌شان را در این زمینه ادامه دهند. با نگاهی به فهرست کارگردان‌های سینمای ایران، می‌بینیم تعداد کارگردان‌های تئاتر که به صرافت قرار گرفتن پشت دوربین و ساخت فیلم سینمایی افتاده‌اند، بالا نیست. بنابراین جای تعجب دارد که در این نوبت اکران، دو فیلم بر پرده سینماهاست که فیلمسازان آنها سبقه‌ای تئاتری دارند و این آثار، اولین تجربه سینمایی آنها به عنوان کارگردان است. رضا گوران، کارگردان سرکوب و محسن قصابیان، کارگردان نیوکاسل بهانه خوبی شدند تا سراغ کارگردان‌هایی برویم که از تئاتر به سینما آمده‌اند.
کد خبر: ۱۲۲۱۵۵۹

با نگاهی اجمالی، واضح است که کارنامه سینمایی چنین کارگردان‌هایی دست‌کم در گذشته چندان موفقیت‌آمیز نبوده، هرچند این وضعیت مطلق نیست و با استثنائاتی هم در این زمینه روبه‌رو بوده‌ایم. در این میان آنچه باید مدنظر قرار بگیرد، تفاوت‌های دو رسانه تئاتر و سینماست که طبیعتا در ساحت و مسؤولیت کارگردانی هم وجود دارد و اگر شکستی در عرصه تصویر اتفاق می‌افتد، یحتمل حاصل نبود شناخت و تسلط کامل در این فضاست و اگر هم گاه موفقیتی به دست می‌آید، نتیجه آگاهی نسبت به تفاوت‌های این دو رسانه و رعایت استانداردها و مناسبات سینماست.
تنوع مکان‌های فیلمبرداری، محدوده اختیارات و آزادی عمل کارگردان، فضای صنعتی‌تر سینما نسبت به تئاتر و جلب رضایت تهیه‌کننده، بحث حفظ راکورد حسی بازیگر و رج زدن صحنه ها، شیوه هدایت بازیگران برای نزدیک شدن به نقش، برخی تفاوت‌ها و چالش‌هایی است که کارگردان‌های از تئاتر به سینما‌آمده با آن مواجه هستند.


یک بار برای همیشه

احتمالا تلخ‌ترین تجربه ورود یک کارگردان تئاتر به سینما در ایران، مربوط به حمید سمندریان باشد. این کارگردان فقید از بهترین استادان تاریخ تئاتر است و اعتبار هنر نمایش به حساب می‌آید. او از جمله چهره‌هایی بود که نقشی مهم و جدی در شکوفایی تئاتر در ایران داشت و طی سال‌ها، بازیگران مهمی را هم به تئاتر، سینما و تلویزیون معرفی کرد. سمندریان برخی از مهم‌ترین آثار نمایشنامه‌نویسان بزرگی چون فردریش دورنمات، ماکس فریش و تنسی ویلیامز را روی صحنه برد و نقشی بسزا در شناساندن این چهره‌ها به مخاطبان ایرانی در سال‌های دور داشت. بازی استریندبرگ، دایره گچی قفقازی، باغ‌وحش شیشه‌ای و ملاقات بانوی سالخورده، فقط برخی از مهم‌ترین آثار نمایشی سمندریان است. اما تنها تجربه سینمایی او به عنوان کارگردان، یعنی تمام وسوسه‌های زمین به دلیل فضایی که سعی می‌کرد متفاوت باشد، سر و شکلی نمایشی و اغراق‌شده داشت و بزرگنمایی در احساسات به‌ویژه در بازی‌ها، باعث شد غالب تماشاگران با آن ارتباط برقرار نکنند. شاید اگر همین قصه سمندریان را بر صحنه نمایش می‌دیدیم، با اثر شایسته‌تری روبه‌رو بودیم. احتمالا واکنش منفی منتقدان باعث شد سمندریان دیگر سراغ رسانه سینما نرود و تنها همان یک بار این وسوسه را تجربه کند.


پرسه در سینما

بهرام توکلی گرچه در این سال‌ها به عنوان کارگردان جوان و مستعد سینمایی شناخته می‌شود و فیلم‌های خوب و قابل اعتنایی هم در کارنامه دارد، اما جزو هنرمندانی است که از تئاتر آمده. او که دارای مدرک کارشناسی ارشد ادبیات نمایشی از دانشگاه تربیت مدرس است، پیش از آغاز فعالیت سینمایی، نمایش‌هایی را هم روی صحنه برد؛ از جمله مرگ در می‌زند نوشته وودی آلن در سال 74 و گربه روی شیروانی داغ نوشته تنسی ویلیامز در سال 75.
توکلی علاقه به دنیای تئاتر و نمایش و به‌ویژه نمایشنامه‌نویس بزرگ تنسی ویلیامز را در دنیای سینما هم حفظ کرد و چشمه‌هایی از آن را بروز داد. اینجا بدون من، اقتباسی از نمایشنامه باغ‌وحش شیشه‌ای و فیلم بیگانه هم اقتباسی از نمایشنامه اتوبوسی به نام هوس بود.
با نگاهی اجمالی به کارنامه سینمایی توکلی و ساخت آثاری چون پابرهنه در بهشت، پرسه در مه و تنگه ابوقریب، می‌توان او را از کارگردان‌های موفقی دانست که از تئاتر به سینما آمده‌اند و علایق تئاتری خود را به شکل درست و هنرمندانه‌ای در سینما به‌کار می‌گیرند.


مسخره‌باز!
همایون غنی‌زاده، از استعدادهای خلاق و جوان در تئاتر است و در چند سال گذشته، با ذوقی خوش و قریحه‌ای مثال‌زدنی، نمایش‌های خوبی چون ددالوس و ایکاروس، در انتظار گودو، ملکه زیبایی لی نین، کالیگولا و می‌سی‌سی‌پی نشسته می‌میرد را روی صحنه برده است که این دو اثر آخری، جزو پرمخاطب‌ترین نمایش‌های سال‌های اخیر ایران بودند و برخی رکوردهای فروش را در تئاتر جابه‌جا کردند. غنی‌زاده همین شور و طنازی را در نخستین تجربه سینمایی‌اش، مسخره‌باز هم لحاظ کرد و فیلمی تماشایی و نامتعارف ساخته است. جالب اینجاست اولین فیلم سینمایی او، به دلیل روایت در یک مکان، تداعی‌کننده تئاتر است، هرچند تلاش می‌کند با قصه‌های مختلف و بهره‌گیری از جلوه‌های ویژه بصری چشمگیر، تماشاگر را بارها از آن سلمانی خارج کند و به سفرهای مختلفی ببرد. با این حال هنوز قضاوت برای موفقیت سینمایی این کارگردان تئاتری زود است و باید منتظر ادامه فعالیت سینمایی او ماند.


یک فیلمساز پیشانی‌سفید
خیلی‌ها سیدجواد هاشمی را تنها به عنوان بازیگر آثار سینمایی و تلویزیونی عرصه دفاع مقدس می‌شناسند، در حالی که این بازیگر، پیشینه‌ای غنی و طولانی در تئاتر دارد و کارنامه نمایشی او پر است از نویسندگی و کارگردانی و بازیگری در آثار نمایشی مذهبی و انقلابی. هاشمی که در سال‌های اخیر، سه‌گانه پیشونی‌سفید را در گونه کودک و نوجوان ساخته و بعد از آن هم سراغ ساخت اثری دیگر در همین گونه به نام تورنادو رفته، از اوایل دهه 60 نویسندگی و کارگردانی در تئاتر را تجربه کرد. کلاغ خبرچین، فجر خونین، بچه‌های محله، ترسوها و قربانی برخی نمایش‌هایی به نویسندگی و کارگردانی هاشمی است.
هاشمی هنوز کارگردان تازه‌واردی در سینماست و قضاوت درباره کارنامه سینمایی او به عنوان فیلمساز زود است. با این حال می‌توان گفت همین فیلم‌های اندک هم بیشتر از انبوه نمایش‌های هاشمی به عنوان کارگردان به چشم آمده و دیده شده‌است.


شایعاتی بهتر از ماجان!
رحمان سیفی‌آزاد پیش از این‌که فیلم سینمایی ماجان را بسازد، نمایش‌هایی را روی صحنه برده بود. او که فارغ‌التحصیل رشته نمایش است، یکی از بهترین نمایش‌های کمدی را در دهه 90 کارگردانی کرد؛ نمایشی به نام شایعات که نوشته نمایشنامه‌نویس برجسته نیل سایمون بود. احمد ساعتچیان، مجید صالحی، جواد عزتی، سعید چنگیزیان، نگار عابدی، رویا میرعلمی، فهیمه امن‌زاده و بهرام افشاری از بازیگران این نمایش بودند. سیفی‌آزاد اما با ورود به کارگردانی سینما، امیدوارکننده ظاهر نشد و ماجان با بازی فرهاد اصلانی و مهتاب کرامتی، انتظارات را برآورده نکرد. با این امید که دوست داریم سیفی‌آزاد سراغ همان شایعات تئاتری برود تا این‌که بخواهد واقعیت‌های زندگی را در قالب سینما پیش رویمان قرار دهد.


طلسم شده

اگر از تاریخچه تئاتر ایران مطلع باشید، حتما نام گروه پیاده را شنیده‌اید؛ گروهی به سرپرستی داریوش فرهنگ و مهدی هاشمی که در دهه‌های 40 و 50، نمایش‌های خوب و تاثیرگذاری را روی صحنه برد. آدم آدم است نوشته برتولت برشت، دایره گچی قفقازی نوشته برتولت برشت، نظاره مرگ نوشته ژان ژنه و شهر کوچک ما نوشته تورنتون وایلدر، برخی نمایش‌های این گروه بود. هاشمی که بعد از ورود به سینما و تلویزیون، فقط بازیگری را ادامه داد و به‌جز یک بار در سینما (بال‌های سپید) و یک بار در تئاتر (حسرت، آرزو و رویاها) دیگر کارگردانی نکرد، اما فرهنگ چه در سینما و چه در تلویزیون، آثاری را کارگردانی کرد. هنوز خیلی‌ها معتقدند بهترین کارگردانی فرهنگ در سینما، فیلم اول او طلسم است و بعد با فاصله از «دو فیلم با یک بلیت» او هم به نیکی یاد می‌کنند. با این حال فرهنگ در ادامه فیلم‌های خوبی را کارگردانی نکرد و آثاری چون رز زرد و خنده در باران، نشانی از کارگردان خوب گروه تئاتر پیاده نداشت.


روی نیمکت سینما

محمد رحمانیان، در تئاتر بروبیایی برای خودش دارد و مورداحترام است. فنز، مصاحبه و مانیفست‌چو، از جمله نمایش‌های موفق این نمایشنامه‌نویس، کارگردان و مدرس تئاتر است. با این حال تنها تجربه سینمایی او به عنوان کارگردان تا اینجا یعنی سینما نیمکت، بسیار از آثار درخشان نمایشی او فاصله دارد و باوجود بهره‌گیری از بازیگران ثابت کارهای تئاتری‌اش، موفقیتی کسب نکرد. رحمانیان البته در کارهای تلویزیونی و به‌ویژه در قالب تله تئاتر و مجموعه‌هایی نمایشی موفق عمل کرده بود و آثاری چون پسران طلایی، بازرس و نیمکت، علاقه‌مندانی جدی داشت.


یک چشمه تئاتری
آربی آوانسیان، یکی از کارگردان‌های جریان‌ساز و موثر تئاتر در ایران و سرپرست کارگاه نمایش بود که نمایش‌های مهم و مختلفی را در زمان مدیریتش در این مجموعه روی صحنه برد و سهم مهمی در ارتقای تئاتر در ایران داشت. باغ آلبالو، کالیگولا و گدایان بزرگوار برخی از نمایش‌هایی است که آوانسیان کارگردانی کرد. با این حال آوانسیان فقط یک بار ساخت فیلم بلند سینمایی را تجربه کرد؛ چشمه که موردتوجه روشنفکران آن زمان قرار گرفت. این تنها فیلم اگرچه به لحاظ اعتباری نمره قبولی گرفت، اما باعث نشد کارنامه درخشان نمایشی او تحت‌تاثیر قرار بگیرد و هنوز هم از او به عنوان یک چهره تئاتری موفق یاد می‌کنند.


سرکوب در نیوکاسل!
برای قضاوت درباره کارنامه سینمایی رضا گوران و محسن قصابیان خیلی زود است و باید منتظر فعالیت‌های احتمالی آنها در ادامه در سینما باشیم. گوران کارگردان سرکوب، کارنامه قابل اعتنایی در سینما دارد و در تئاتر، کارهایی چون داستان یک پلکان، جاده طولانی مارپیچ، هملت و یرما را روی صحنه برد که برای این آخری، جایزه بهترین کارگردانی جشنواره تئاتر فجر را هم دریافت کرد. محسن قصابیان کارگردان نیوکاسل هم که دانش‌آموخته نمایش است، سال‌هاست به عنوان نویسنده، کارگردان و بازیگر تئاتر فعالیت می‌کند و نمایش‌هایی چون کبودان و اسفندیار، مردی که می‌خواست مرد بماند و ببین چه برفی می‌آید را در کارنامه دارد که برای این آخری در بخش کارگردانی جشنواره تئاتر فجر، تقدیر شد.

علی رستگار

سینما

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها