سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
پروانه وقتی روبهروی قاضی دادگاه خانواده تهران قرار گرفت، درباره ماجرای زندگی شان گفت: 35 سال است با محمد زندگی میکنم. محمد در یک شرکت کار میکرد و کارمند بود. تا اینکه هفت ماه پیش بازنشسته شد و دیگر سرکار نرفت. هرچه به او گفتم کارت را ادامه بده، گفت که دیگر توان
کار کردن ندارد. با اینکه میتوانست در محل کارش بماند و به کار خود ادامه دهد، اما قبول نکرد. از وقتی بازنشسته شد، از صبح تا شب بیرون از خانه میرفت و در پارک با پیرمردهای دیگر وقت گذراند. به او گفتم اگر میخواستی از صبح تا شب بیرون بروی و برای ما وقت نداشته باشی، خوب به کارت ادامه میدادی. چرا برای کار کردن بهانه خستگی و توان نداشتن آوردی در صورتی که برای پارک رفتن، خسته نمیشوی. محمد اگر کار میکرد درآمد بهتری داشت و میتوانستیم زندگی راحتتری داشته باشیم، اما از وقتی خودش را بازنشسته کرده و دیگر سرکار نمیرود، حقوقش کفاف زندگی مان را نمیدهد. الان هفت ماه است زندگی ما همین شده؛ محمد صبح از خانه بیرون میرود و شب خسته برمیگردد. تمام وقتش را هم در پارک با دوستانش میگذراند و گاهی اوقات با هم به جاهای دیگر میروند.
این وضعیت برای من قابل تحمل نیست. اینکه شوهرم بیکار بگردد و وقتش را صرف دوستانش کند و هر روز به پارک برود، برایم عذاب آور است. هرچه به او میگویم سرکار برو و پول دربیاور گوش نمیکند. تازه داد و فریاد هم به راه میاندازد. دیگر از رفتارهایش خسته شدهام. تحمل این کارهایش را ندارم. شوهرم از وقتی بازنشسته شده به زندگیمان توجه نمیکند و رفتارش بهشدت با من بد شده برای همین تصمیم گرفتم به زندگی مشترکمان برای همیشه پایان دهم.
در ادامه شوهر این زن نیز به قاضی گفت: آقای قاضی من چند سال کار کردهام و اواخر کلی بیماری گرفتم و از بس در محل کارم استرس داشتم، همیشه مریض بودم. برای بازنشستگیام لحظه شماری میکردم. میخواستم در این سن و سال کمیاستراحت کنم. تا اینکه بالاخره بازنشسته شدم، اما همسرم از همان زمان غر زدنهایش را شروع کرد و میگفت که باید به کارم ادامه دهم و خانه نشین نشوم. در صورتی که من دیگر توان کار کردن ندارم. میخواستم استراحت کنم و کمیبه خودم برسم. این خواسته زیادی نیست. برای اینکه در خانه نمانم و مزاحم همسرم نباشم به پارک میرفتم. تا اینکه آنجا دوستانی پیدا کردم و با هم صمیمیشدیم و بعد از آن بیشتر به پارک میرفتم، اما پروانه آن قدر غر میزند که زندگی را برایم تبدیل به جهنم کرده است و دیگر تحمل این همه دعوا و جنگ و جدل را ندارم. من در این سن و سال نمیتوانم هر روز با همسرم درگیر باشم و حرص بخورم.
در پایان قاضی سعی کرد این زوج را از جدایی منصرف کند و رسیدگی به این پرونده را به جلسه آینده موکول کرد.
درخواست طلاق در دوران پیری به اختلافات کهنه مربوط میشود
منصوره نیکوگفتار، روانشناس در اینباره میگوید: معمولا طلاق در هر سن و زمانی یک پدیده تلخ در خانواده و جامعه محسوب میشود. از بین رفتن یک زندگی که روزی با عشق و کلی امید و آرزو آغاز شده، برای هر کسی تجربهای تلخ خواهد بود. حالا اگر سالهای ازدواج و زندگی مشترک طولانیتر باشد، این جدایی و طلاق غم انگیز تر خواهد بود.
افرادی که در دوران پیری و میانسالی و با وجود داشتن فرزند و نوه خواستار طلاق و جدایی میشوند، در دوران گذشته زندگی مشترکشان از بسیاری از مشکلات و اختلافات چشم پوشی کرده بودند، اما با گذشت سالها زندگی و افزایش سن، طاقت و تحمل آنها کمتر شده و با به وجود آمدن هر مساله کوچکی بهانهگیریهایشان را شروع میکنند و به خود میگویند چرا باید به این زندگی مشترک ادامه دهیم.
آنها تصور میکنند حالا که فرزندانشان ازدواج کرده و سر و سامان گرفتهاند، مجبور به تحمل خیلی از مشکلات نیستند و میتوانند آزادانهتر عمل کنند.
این زوجهای میانسال که برای طلاق راهی دادگاه خانواده میشوند در واقع همان زوجهایی هستند که در گذشته به دلایل مختلف خود را ملزم به حفظ رابطهشان کرده بودند و حالا صبرشان لبریز شده و تصمیم به جدایی گرفتهاند. از طرف دیگر متاسفانه قبح طلاق هم از بین رفته و مردم در مورد این پدیده اجتماعی با تسامح برخورد میکنند.
سیما فراهانی
تپش
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
علی اصغر هادیزاده، رئیس انجمن دوومیدانی فدراسیون جانبازان و توانیابان در گفتوگو با «جامجم» مطرح کرد