گفت‌وگو با وجیهه سامانی، نویسنده درباره کتاب و کتابخوانی

از شلوغی نمایشگاه خوشحالم!

کد خبر: ۱۲۰۳۱۹۰

حتی اگر به نمایشگاه کتاب نرفته باشید از آنچه درباره این نمایشگاه در شبکه‌های اجتماعی بازتاب پیدا کرده می‌توان به چند نکته پی برد؛ اول این که اگر کتابخوان نداریم پس چرا نمایشگاه کتاب شلوغ است و دوم گرانی کتاب؛گرانی‌ای که به بیشتر مردم بخصوص جوان‌‌‌ها و دانشجویان اجازه خرید کتاب نمی‌‌دهد.مردم به نمایشگاه کتاب می‌روند، در راهروها قدم می‌زنند و به جلد کتاب‌ها خیره می‌شوند، عکس یا عکس‌هایی می‌گیرند و در اینستاگرام پست می‌کنند یا توییت می‌کنند که دارم در نمایشگاه کتاب قدم می‌زنم بدون این که بتوانم کتابی بخرم چون خیلی گران است !
نمایشگاه کتاب سال‌هاست برگزار می‌شود، مثل یک نذر که باید حتما ادا شود، اما کیفیت این نذر چگونه است و چگونه باید باشد، همیشه جای سوال و چالش بوده و هست.چالش‌هایی مانند مکان برگزاری نمایشگاه ،چینش و اندازه غرفه‌ها، آماده نبودن غرفه حتی زمانی که نمایشگاه افتتاح می‌شود، مقام عالی‌رتبه مملکتی که نمایشگاه را افتتاح یا اختتام می‌کند و ده‌ها مسأله دیگر که هیچ زمانی حل نشده و انگار قرار هم نیست به سامان برسد.حالا به همه مشکلاتی که این نمایشگاه همه‌ساله با آن درگیر بوده ،گرانی کاغذ و به تبع آن گرانی کتاب را هم باید اضافه کرد.
بازار خوب کتاب کودکان
با وجیهه سامانی که امسال با کتاب جدیدش به‌نام بادبادک‌ها در نمایشگاه کتاب حضور دارد هم‌صحبت می‌شوم و از او این سوال را می‌پرسم که شلوغی نمایشگاه کتاب چه دلیلی می‌تواند ، داشته باشد، آیا همان‌گونه که مردم پاساژگردی را در برنامه‌های روزانه‌شان جای می‌دهند، رفتن به نمایشگاه کتاب را هم در برنامه‌‌‌های خود می‌گذارند برای وقت پرکنی؟
این نویسنده می‌گوید: نمایشگاه کتاب تفرجگاه خوبی برای خانواده‌هاست.بچه‌ها با والدینشان به نمایشگاه می‌روند و کتاب‌های کودک و نوجوان همیشه فروش خوبی دارد.این رویکرد را به فال نیک می‌گیریم. من به عنوان نویسنده خوشحالم از این که نمایشگاه کتاب شلوغ باشد حتی اگر کسانی که به آنجا می‌روند، کتاب نخرند ! باید از روزی ترسید که نمایشگاه خلوت باشد و نگاه مردم را به سمت خود جلب نکند.همین‌ که مردم به موضوعی فرهنگی مانند کتاب و نمایشگاه آن توجه می‌کنند و زمانی از روز خود را در آنجا سپری می‌کنند نشان می‌دهد کتاب هنوز هم برای مردم موضوعیت دارد.هر چند اوضاع خراب اقتصادی باعث شده مردم و به‌خصوص جوان‌ها نتوانند کتاب‌هایی که مد نظرشان است را خریداری کنند.
کتابفروشی‌های محلی را دریابیم
اهالی فرهنگ و آنهایی که دغدغه کتاب دارند و نگران بسته شدن کتابفروشی‌ها هستند، از ایام برگزاری نمایشگاه کتاب استفاده کرده و یادآوری می‌‌کنند که از کتابفروشی‌ها خرید کنیم تا این صنف شریف بتوانند به کسب و کار خود ادامه دهند.گاهی در شبکه‌های اجتماعی عکسی به اشتراک گذاشته یا توییتی منتشر می‌شود که فلان کتابفروشی در فلان خیابان که روزی پر از آدم‌های کتابخوان بود بسته شد و جای خود را به جیگرکی یا فست فودی داد.وقتی مردم از کتابفروش خرید نکنند او مجبور می‌شود، دکان خود را تعطیل کند.
سامانی در این باره می‌گوید: نمایشگاه کتاب در اصل جایی است برای معرفی کتاب نه برای فروش آن. مثل نمایشگاه کتاب فرانکفورت که یکی از قدیمی‌ترین نمایشگاه‌‌های کتاب جهان است.اصلا قرار نیست در نمایشگاه کتاب،کتاب فروخته شود اما در کشور ما این سنت سال‌هاست برقرار است، سنتی اشتباه که گویا اصلاح‌پذیر هم نیست.مردم باید برای خرید کتاب به کتابفروشی‌های محلی بروند تا این صنف بتوانند به کار خود ادامه دهند.اما متاسفانه در کشور ما آنهایی که اهل کتاب هم هستند، پول‌‌ خرید کتاب را نگه می‌دارند تا زمان نمایشگاه. من اما منتظر نمایشگاه نمی‌مانم، هر زمان کتاب مورد علاقه‌ام منتشر می‌شود آن را تهیه می‌کنم. مگر این که کتابی در نمایشگاه رونمایی و عرضه شود که در این صورت آن را از نمایشگاه تهیه خواهم کرد.به نظرم باید در زمینه خرید کتاب از کتابفروشی‌ها نیز فرهنگسازی شود.در این‌باره، هم رسانه ملی و هم شبکه‌های اجتماعی می‌توانند موثر باشند، هرچند من زیاد امیدوار نیستم که تغییری در رویکرد نمایشگاه ایجاد شود و دیگر در آن کتابی‌ فروخته نشود.
نویسنده حرفه‌ای نداریم
یک حرف تکراری؛ مردم کتاب نمی‌خوانند ! این جمله نخ‌نما شده دلایل زیادی دارد.از گرانی کتاب که بگذریم به آنچه در کتاب‌ها نوشته می‌شود، می‌رسیم.کتاب‌ها به زندگی مردم نزدیک نیستند.انگار نویسنده‌ها در دنیایی بجز دنیای واقعی زندگی می‌کنند و همین فاصله باعث شده مردم هم زیاد به کتاب‌‌ها روی خوش نشان ندهند.
نویسنده خواب باران درباره این آسیب می‌گوید:واقعیت این است که در کشور ما نویسنده حرفه‌ای وجود ندارد.حرفه‌ای به این معنا که از راه نویسندگی امرار معاش کند.نویسندگی معمولا کار دوم است.آنهایی که اهل نوشتن هستند به‌خصوص آقایان مجبورند برای تامین هزینه‌های زندگی کاری دیگر به‌جز نویسندگی داشته باشند.معمولا روزها در شغلی که ربطی به نویسندگی ندارد کار می‌کنند و شب‌ها باید بنویسند، مسلما در چنین شرایطی نمی‌توان انتظار داشت که آنها داستان‌ها و کتاب‌های متفاوت و به روزی بنویسند.کتاب‌هایی موفق می‌شود که مماس با اتفاقات روز جامعه باشد.مثلا از اول سال کشور ما درگیر سیل شده است، اگر شرایط نویسندگی در کشور ما حرفه‌ای بود تا الان چند کتاب و داستان دراین‌باره منتشر شده بود و مردم هم آنها را می‌‌خواندند چون با آن درگیر هستند اما نویسنده‌ها زمانی درباره سیل یا هر اتفاق فراگیر دیگر کتاب می‌نویسند که دیگر به اصطلاح آب‌ها از آسیاب افتاده و مردم آن را فراموش کرده یا دیگر درگیر آن نیستند.این ‌هم یکی از مشکلات و چالش‌هایی است که دنیای کتاب و نشر با آن دست به گریبان است.
وجیهه سامانی از این که کتاب‌های خواب باران و آن‌مرد با باران آمد به چاپ پنجم رسیده خوشحال است و می‌گوید: خدا را شکر هر چند کاغذ گران شد و بازار کتاب را تحت‌الشعاع قرار داد اما این دو کتاب را مردم پسندیدند و آنها را خریدند. چاپ چهارم کتاب عروس آسمان هم در نمایشگاه امسال عرضه شده است.

طاهره آشیانی
روزنامه‌نگار

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها