جام‌جم جزئیاتی از مافیای پشت صحنه موسیقی را بررسی کرده است

این شما و این «سلطان کنسرت»

نام کسی به میان نیامده بلکه چالشی برای یافتن سلطان کنسرت طراحی شده و طراح این چالش محمد معتمدی، خواننده و نوازنده نام‌آشنای کشورمان است. او در متنی که به این منظور در اینستاگرامش با هشتگ سلطان کنسرت منتشر کرده، دامنه گمانه‌زنی‌ها را جمله به جمله تنگ‌تر می‌کند و در نهایت توجه‌ها را به کسی جلب می‌کند که در میان هنرمندان، اهالی موسیقی و حتی علاقه‌مندان موسیقی شناخته شده است. معتمدی در متنی که نوشته قبل از هر چیز هنرمندان عرصه موسیقی را خط می‌زند و بوضوح برگزارکنندگان کنسرت را هدف قرار می‌دهد؛ کسی یا کسانی که در برگزاری کنسرت‌ها نقش دارند و از فروش بلیت‌های کنسرت سود قابل توجهی عایدشان می‌شود. بر اساس توضیحات معتمدی سلطان کنسرت کسی است که بازار و ساز و کار فروش بلیت کنسرت‌ها را در اختیار گرفته، به تنهایی و با ارتباط با برخی از افراد در بدنه اجرایی کشور، خارج از سیاستگذاری‌های فرهنگی کشور، برای بازار موسیقی و کنسرت ایران، سیاستگذاری می‌کند و بازار موسیقی و فروش کنسرت‌ها را انحصاری کرده و حجم معاملات او نیز در سال چند صد میلیارد است و به هیچ نهاد نظارتی و مالیاتی هم پاسخگو نیست! در نهایت آنچه باعث می‌شود، اطمینان حاصل کنیم معتمدی به یک فرد خاص اشاره می‌کند، هشتگ‌هایی است که او در پایان متن اینستاگرامی‌اش منتشر کرده است؛ در میان این هشتگ‌ها صرفا یک موسسه برگزارکننده کنسرت دیده می‌شود و البته مدت‌هاست وقتی سخن از افراد تعیین‌کننده و صاحب‌نفوذ در زمینه برگزاری کنسرت‌ها به میان می‌آید، انگشت‌ها به یک سمت اشاره می‌شود.
کد خبر: ۱۱۹۷۳۱۰

چرا چالش سلطان کنسرت؟
بعد از چالش سلطان کنسرت، گمانه‌زنی‌ها آغاز شده و برخی نشریات هم به آن پرداخته‌اند، اما محمد معتمدی در این باره با رسانه‌های رسمی گفت‌وگو نکرده است. نکته اینجاست که چرا معتمدی ترجیح داده در فضای مجازی حرف بزند و در این زمینه یک چالش به راه بیندازد؟
سوالات دیگری نیز وجود دارد که اگر معتمدی به آنها پاسخ می‌داد، امید بیشتری برای شناسایی و معرفی سلطان کنسرت وجود داشت. مثلا این‌که معتمدی چه اسناد و مدارکی در این زمینه دارد و آیا نبود مستندات کافی سبب شده او از فضای مجازی بهره بگیرد و حرفش را در قالب یک چالش مطرح کند؟ آیا اشاره به وجود سلطان کنسرت صرفا حاصل تنش و درگیری او با یک یا چند برگزارکننده کنسرت است؟ آیا معتمدی از سلطان کنسرت نام نمی‌برد، چرا که معتقد است این فرد با برخی از افراد در بدنه اجرایی کشور ارتباط دارد؟ آیا معتمدی از توجه و انگیزه مسؤولان فرهنگی و قضایی کشور برای مهار فساد و رانت‌خواری در حوزه فرهنگ و موسیقی ناامید است و ترجیح داده توپی به میدان بیندازد و امیدوار باشد کسی یا کسانی به دنبالش بروند و شاید سلطان کنسرت آنقدر در این حوزه شناخته شده و صاحب نفوذ است که نیازی نبوده نامی از کسی ببرد؟
تمام این سوالات بی‌جواب مانده و بعید نیست چالش سلطان کنسرت بعد از آن‌که مدتی نقل محافل شد و گمانه‌زنی‌هایی درباره‌اش صورت گرفت و بعد از چند گزارش‌ و مقاله مطبوعاتی فراموش شود؛ بخصوص از این بابت که وجود کسی یا کسانی به عنوان سلطان کنسرت، معیشت مردم را مختل نمی‌کند و انگیزه‌ای برای شناسایی و معرفی او وجودندارد.

محمد معتمدی درباره سلطان کنسرت چه می‌گوید؟

همه چیز از یک مطلب اینستاگرامی شروع شد با هشتگ «سلطان کنسرت» که هنوز هم در صفحه محمد معتمدی وجود دارد و حذف نشده، اما او به مصاحبه در این باره علاقه‌ای نشان نمی‌دهد.
معتمدی در این باره نوشته است: «در حوزه اقتصاد فردی بود که معروف شد به سلطان سکه. او دقیقا چه کار می‌کرد و جرمش چه بود؟ در بازار سکه نوعی انحصار به وجود آورده بود؛ به نحوی که جدا از سیاستگذاری‌های دولت می‌توانست با ارتباط با برخی افراد در بدنه اجرایی، قیمت سکه را به‌تنهایی تعیین کند.
تراکنش مالی او هم ظاهرا حدود هزار میلیارد عنوان شده است. در حوزه امور فرهنگی و هنری چه؟ به هر حال بنده و سایر هنرمندان مستقل که بازرگان و فعال اقتصادی نیستیم. ما هنرمند موسیقی هستیم و حوزه کاری و شغلی ما کنسرت است. آیا هنرمندان موسیقی مستقل هم سلطان حوزه کاری خود را دارند؟!
سوال این است که سلطان فروش بلیت کنسرت‌های موسیقی ایران کیست؟! و آیا اصلا دانستن این موضوع برای مسؤولان مهم است یا نه؟ البته منظور از سلطان، هنرمندان عرصه موسیقی یا خوانندگان موسیقی نیستند، بلکه کسانی هستند که بازار و ساز و کار فروش بلیت کنسرت‌ها را در اختیار گرفته‌اند. اگر کسی به تنهایی و با ارتباط با برخی از افراد در بدنه اجرایی کشور، خارج از سیاستگذاری‌های فرهنگی کشور، برای بازار موسیقی و کنسرت ایران سیاستگذاری و بازار موسیقی و فروش کنسرت‌ها را انحصاری کند و جابه‌جایی مالی او نیز در سال چند صد میلیارد باشد و به هیچ نهاد نظارتی و مالیاتی هم پاسخگو نباشد، تکلیفش چیست و آیا اصلا برای کسی مهم است؟
آنچه مشخص است، این که این انحصار به هر روی شکل گرفته است، اما شکل‌گیری آن با هماهنگی و تایید متولیان فرهنگی کشور بوده یا نوعی فساد خارج از سیستم اداری است؟ به گمان بنده اینها پرسش‌هایی بسیار مهم ولی بی‌پاسخ است، بنابراین اینجانب خبرنگاران محترم و همچنین مسؤولان و متولیان محترم فرهنگی و قضایی کشور و اعضای محترم کمیسیون فرهنگی مجلس را به چالش #سلطان_کنسرت دعوت می‌کنم.»

با پیروز ارجمند درباره چالش «سلطان کنسرت» محمدمعتمدی گفت وگو کرده‌ایم
سلاطین مورد حمایت هستند!

پیروز ارجمند به عنوان آهنگساز، نوازنده، مدرس دانشگاه و البته کسی که سکان مدیر کلی دفتر موسیقی وزارت ارشاد را به عهده داشته در مقایسه با محمد معتمدی پا را فراتر می‌گذارد و می‌گوید سلاطین کنسرت در حوزه موسیقی کشورمان وجود دارند و در این گفت‌وگو تشریح می‌کند آنها چطور به وجود آمده‌اند، چطور قدرت گرفته‌اند و از سوی چه کسانی حمایت می‌شوند و از چه خلأهایی برای پیشبرد اهدافشان بهره می‌گیرند.
شما معتقدید نه یکی بلکه سلاطین کنسرت در کشورمان فعالیت می‌کنند. این سلاطین چظور شکل گرفته‌اند و چطور به چنین قدرتی دست پیدا کرده‌اند؟
آنها افراد عادی و عمدتا پادوی شرکت‌های موسیقی بودند که از همین نقطه به شرکت‌داری رسیدند. این افراد همیشه در صنعت موسیقی بوده‌اند اما به دلایل خاصی توانسته‌اند برگزاری کنسرت‌های موسیقی ایران را تحت کنترل خودشان در بیاورند.
آنها از روابط احتمالی خاصی که با مدیران دفتر موسیقی داشتند و همچنین به دلیل نفوذی که در میان هنرمندان سرشناس موسیقی داشتند به چنین قدرتی رسیده‌اند.
از سوی دیگر رونق برگزاری کنسرت‌ها به جای انتشار آلبوم موسیقی به آنها کمک کرد صاحب ثروت شوند و از آن برای انحصارگرایی در عرصه برگزاری کنسرت بهره بگیرند. این سلاطین در پی ارتباط با افرادی در مراکز دولتی در نهادهای خاص و میان اهالی موسیقی هستند تا به آنها رشوه بدهند و افرادی را به عنوان واسطه به میان جامعه موسیقی و دفتر موسیقی بفرستند. زمانی که مدیر دفتر کل موسیقی بودم، اعلام کردم دست این دلالان را قطع می‌کنم و تا اندازه‌ای این کار را کردم. بخش ناسالمی که در بدنه موسیقی وزارت ارشاد شکل گرفته، نتیجه فعالیت این افراد است، چرا که با رشوه دادن، باج گیری و سایر روش‌های ناسالم، فضا را آلوده کرده‌اند و چون معمولا برگزاری کنسرت‌های استادان موسیقی و بخصوص برگزاری کنسرت‌های هنرمندان خاصی در انحصار آنهاست، قدرتمندتر شده و خودشان را صاحب‌نظر می‌دانند. برخی از آنها زمانی که مدیرکل دفتر موسیقی بودم، مرا تهدید می‌کردند. برخی از آنها بصراحت می‌گفتند این قدرت را داشتند که مدیر قبلی را بازداشت کنند و از افتخاراتشان این بود که می‌توانند در مقابل دولت هم بایستند در حالی که این ادعا صحت ندارد.

پس معتقدید هنرمندان هم به ایجاد این سلاطین کمک کرده‌اند!

بله. همین طور است. صنعت موسیقی شامل تهیه‌کنندگی، سرمایه‌گذاری، تولید و برگزاری کنسرت است و بخش عرصه موسیقی در زمره فعالیت هنری قرار می‌گیرد و برای برگزاری کنسرت هر دو طرف یعنی هم فعالان صنعت موسیقی و هم هنرمندان می‌توانند موثر باشند. در نتیجه به طور طبیعی صنعت موسیقی در خودش فساد دارد و این دور از ذهن نیست. در بقیه صنایع هم می‌توان شاهد فساد بود اما بدون تردید فساد در عرصه فرهنگ مخرب‌تر است و صدمات بیشتری به جا می‌گذارد. مثلا در عرصه فولاد اگر فسادی باشد، صرفا تبعات اقتصادی دارد اما وقتی در عرصه فرهنگ، فساد وجود داشته باشد، جامعه با بحران‌های فرهنگی مواجه می‌شود و صدمات جبران‌‌ناپذیر به جا خواهد ماند، چرا که پشتوانه‌های معنوی هر ملتی، فرهنگ است و اگر فرهنگ درگیر فساد شود، خطراتش حتی از نابود شدن یک کارخانه بزرگ تولید فولاد یا خودرو یا هر چیز دیگری بیشتر است.
نکته اینجاست که مقولات فرهنگی و مثلا برگزاری کنسرت‌ها با معیشت مردم ارتباطی ندارد و ممکن است شاکی خصوصی یا مدعی‌العموم یا حتی قوه‌قضاییه انگیزه کافی را برای رسیدگی به آن نداشته باشد!
صنعت موسیقی، محدود است و تعداد خاصی با آن درگیر هستند و دغدغه عامه مردم به حساب نمی‌آید. حتی در مواردی برای وزارت ارشاد هم دغدغه نبود. زمانی که من برای قطع شدن دست این دلالان تلاش می‌کردم با مقاومت در بخشی از بدنه وزارت ارشاد مواجه می‌شدم. افرادی که ‌ذی‌نفع و دلال این عرصه هستند از سوی نهادهای صنفی حمایت می‌شدند و مشکل این بود که خود هنرمندان از این افراد حمایت می‌کردند. سلاطین کنسرت در واقع از حمایت افراد صاحب‌نام حوزه موسیقی بهره‌مند هستند و نفوذ در بدنه وزارت ارشاد هم مزید علت شده بود. برخی از آنها بر مدیران ارشد دفتر موسیقی هم نفوذ داشتند و حتی در شوراها. آنها براحتی و به شکل خوشه‌ای دلالی می‌کنند و البته کم و بیش شناخته شده هم هستند، اما به بقای خودشان ادامه می‌دهند. البته معتقدم اگر عزم واقعی در وزارت ارشاد وجود داشته باشد، می‌توان با این افراد مقابله کرد. هر چند این سلاطین بارها من را به عنوان مدیرکل دفتر موسیقی تهدید می‌کردند؛ اما چون مستقل و متعهد به عهدی بودم که با خودم، مردم، جامعه موسیقی و مدیران ارشد دولت بسته بودم، تحت‌تاثیر تهدیدها قرار نمی‌گرفتم، ولی فشاری که به بدنه مدیران ارشد وارد می‌کردند برای این‌که با من مقابله کنند، زیاد بود و متاسفانه بازنده اصلی این ماجرا هنرمندان هستند؛ هنرمندانی که پشتوانه زیادی ندارند.
پاک شدن این فضا به چه ساز و کاری نیاز دارد و انگیزه برای ورود مسؤولان نظارتی را چه کسانی باید ایجاد کنند؟
به نظرم این کار شدنی است. لازم است وزارت ارشاد صدور مجوزها و انجام امور اداری را سهل کند؛ چون سلاطین به این دلیل می‌توانند حکمرانی کنند که قوانین سختگیرانه وزارت ارشاد زمینه دلالی را فراهم می‌کند. برای مقابله با این مساله سامانه دفتر موسیقی را راه‌اندازی کردم که حضور فیزیکی افراد کاهش پیدا کند. این کار تا حدی دست برخی دلالان را می‌بست. مثلا وقتی هنرمندی در معرض کنترل مداوم دفتر موسیقی قرار دارد، برای ادامه کارش، باید به صورت مستمر در وزارت ارشاد حاضر شود و فعالیت‌هایش را توضیح دهد و خودش را توجیه کند. دلیلی ندارد که هنرمندان این‌قدر در معرض ارتباط با دفتر موسیقی قرار گیرند. این هنرمندان مثل همه مردم از حقوق شهروندی برخوردار هستند. نیازی به حضورشان در وزارت ارشاد نیست چون هر زمان که تخطی کنند می‌توان با ابزارهای قانونی با آنها برخورد کرد. من با برخورد صرفا ارشادی و کنترل‌کننده وزارت ارشاد مخالف هستم و فکر می‌کنم باید به هنرمندان اعتماد کرد. اگر این اعتماد باشد بخشی از دلالی‌ها از بین می‌رود؛ چون مثلا برای دریافت مجوز شعر و ترانه نیازی به واسطه‌گری و دلالی پیدا نمی‌شود. من زمانی که مدیریت دفتر کل موسیقی را برعهده داشتم، گلوگاه‌ها را شناسایی و چند فرد خاطی را از دفتر موسیقی حذف کرده بودم، اما بعد از استعفای من این افراد که به عنوان دلال فعالیت می‌کردند به وزارت ارشاد برگشتند و دارند به کارشان ادامه می‌دهند. با این حال مطمئنم اگر عزمی در وزارت ارشاد وجود داشته باشد امکان کوتاه کردن دست واسطه‌ها هست.
نکته اینجاست که این عزم چطور و با چه اهرمی باید ایجاد شود؟ مطالبات عمومی؟ کمپین‌های اینستاگرامی یا چه روش دیگری؟
تمام کسانی که به عنوان ارباب رجوع به دفتر موسیقی می‌روند درباره مافیای کنسرت‌ها مطلع هستند و به قدری بدیهی است که حتی وقتی می‌گویید سلطان کنسرت، کاملا می‌دانند از چه کسی حرف می‌زنید در حالی که وظیفه ذاتی دفتر موسیقی رسیدگی به همین دلالی‌هاست. حتی به اعتقاد من وظیفه نظارتی این دفتر بر بعد سیاست‌گذاری آن ارجح است...
به نظرم اگر عزم بر پیگیری باشد خود آقای وزیر باید وارد عمل شود. مطالبات نسل جوان هم می‌تواند پیش‌برنده باشد. آقای معتمدی دست روی نکته‌ای گذاشته که همیشه درباره‌اش سکوت شده است. این فساد و رانت از نبود نظارت صورت می‌گیرد. به اعتقاد من در دفتر موسیقی نیروی کارشناسی لازم برای نظارت وجود ندارد و این ضعف باید برطرف شود.

آذر مهاجر
هنر و ادبیات

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها