گفت‌وگو با زینب زارع، مجری تلویزیون

کار را دوست دارم اما بچه‌هایم را بیشتر

این‌که اول هفته با خانمی صحبت کنی که عشق، محبت و منطق را جوری در ذهنش تقسیم‌بندی کرده که زندگی و روانش تعادل دارد، خوش‌شانسی است. خانمی که اتفاقا مجری تلویزیون است، اما تلاش می‌کند، عملش شبیه حرف‌هایش باشد و کارش فقط گفتن سخنان حکیمانه نباشد. زینب زارع دو فرزند دارد؛ دختری به نام نیل و پسری پنج‌ماهه به‌نام محمد کیامهر. هر چه اسم دخترش مختصر است، اسم پسرش طولانی، وقتی به زارع می‌گویم، اسم پسرتان در اصل سه اسم است برای یک نفر! می‌خندد و می‌گوید: بله! من و پدر و خواهرش، محمد خطابش می‌کنیم اما آن دو اسم دیگر هم هست؛ کیا و مهر. . .
کد خبر: ۱۱۸۵۰۲۶

زارع متولد سال 61 است و فارغ‌التحصیل رشته هنر. در تئاتر، رادیو و تلویزیون فعالیت داشته و دارد. همه اینها را نوشتم تا زارع را به‌عنوان یک خانم مستقل معرفی کنم و بعد برسم به این قضیه که او همسر نیما کرمی است؛ مجری تلویزیون که برنامه‌های مختلفی از جمله صبحی دیگر شبکه آموزش را به عهده داشته است. زارع و کرمی برنامه‌هایی را هم به‌صورت مشترک اجرا کرده‌اند. در یکی از همین برنامه‌ها بود که کرمی، همسرش را در آغوش کشید و باعث جنجال‌های زیادی شد، اما او در همان برنامه اعلام کرد زارع همسرش است.

حالا زینب زارع درباره مهرورزی و ابراز محبت آدم‌ها و اعضای خانواده به یکدیگر می‌گوید: اگر همه چیز معقول و به اندازه باشد، بد که نیست اتفاقا خوب هم هست. آنچه نباید بیان شود و بروز پیدا کند، مراودات و زندگی خصوصی است، اشکال از جایی شروع می‌شود که ما مفاهیم و رفتارها را اشتباه می‌گیریم و در جاهای نادرست استفاده می‌کنیم. من پدرم را بسیار دوست دارم و هر جا که باشد، او را در آغوش می‌کشم به او محبت می‌دهم و از او محبت می‌گیرم و برایم مهم نیست دیگرانی که ما را نمی‌شناسند، چه می‌گویند. در این شرایط حرف مردم اصلا برایم اهمیت ندارد، اما آنجا که حریم خصوصی است باید حرمتش حفظ شود. در خانه من و همسرم به هم محبت می‌کنیم، به‌هم احترام می‌گذاریم تا بچه‌ها ببینند و یاد بگیرند. محبت و احترام دو چیزی است که نه پایانی دارد و نه مرزی. فقط باید بدانی کی، کجا و چگونه آنها را ابراز کنی.
زارع این روزها حالش خوب است با دخترش نیل و پسرش محمد کیامهر، روزها و شب‌های خوبی را سپری می‌کند. او می‌گوید کمتر کار بیرون قبول می‌کنم چون ترجیحم این است وقتم را بیشتر با فرزندانم سپری کنم.
از او می‌پرسم، پس سبک زندگی‌تان ریشه در این تفکر دارد که اگر زن کاملا حواسش به خانواده باشد و همه انرژی‌اش را برای افراد خانواده‌اش هزینه کند،خانه‌اش محل امن‌تری است برای زندگی؟
می‌گوید: کارم را بسیار دوست دارم اما بودن در کنار فرزندانم را ترجیح می‌دهم. این‌که بچه‌هایم از این که کنار من هستند، حال بهتری داشته باشند و در آینده آدم‌های به درد بخورتری باشند، برایم مهم است، اما این به آن معنا نیست که با کار کردن خانم‌ها در بیرون از خانه مخالف باشم. من زن‌های موفق زیادی را می‌شناسم که چند فرزند دارند و پزشک هستند یا کارهای مهم دیگری دارند و هم در کارشان موفقند و هم بچه‌ها را خیلی خوب بزرگ کرده‌اند و آنها هم آدم‌های موفقی هستند. اگر من ماندن در کنار بچه‌ها را انتخاب کرده‌ام به این دلیل است که توانایی محدودی دارم و نمی‌توانم هر دو را با هم انجام بدهم یعنی هم بچه‌داری کنم و کار بیرون را به شکل روتین و دائمی انجام بدهم.

گفتید در کنار فرزندانتان حال خوبی دارید و می‌کوشید حال آنها را هم خوب کنید و این به نظرم خیلی سخت است، به‌خصوص در روزگار فعلی که ما آدم بزرگ‌ها بنا به شرایط اجتماعی و نابسامانی‌های اقتصادی آن‌قدر حالمان خوب نیست که حواسمان به بچه‌ها باشد و مراقب باشیم آنها آسیب نبینند و ذهن و روانشان به هم نریزد. شما برای مدیریت چنین شرایطی چه می‌کنید؟
زارع می‌گوید: متاسفانه باید بپذیریم شرایط اقتصادی خیلی سخت است، من تنها کاری که می‌توانم انجام دهم این است که در خانه اصلا اخبار نمی‌بینم، وقتی بچه‌ها هستند، درباره اخبار ناخوشایند با کسی صحبت نمی‌کنم تا از آنها در مقابل اخبار بد محافظت کنم تا به ذهن و روانشان آسیب کمتری وارد شود؛ اما واقعیت این است هر چقدر هم ما مراقب باشیم باز هم آنها در جریان اتفاقات قرار می‌گیرند. بچه پنج ساله‌ای چند روز قبل به من گفت: خاله! قراره جنگ اقتصادی شروع بشه! این میزان از اطلاعات و به تبع آن استرس اصلا برای بچه‌ها خوب نیست. ما در خانه‌مان قوانینی داریم؛ یکی‌ این است که ما چیزهای گران را نمی‌خریم حتی اگر پولش را داشته باشیم و اگر دخترم بپرسد چرا؟ می‌گویم چون دلیلی ندارد آن را بخریم! با همه اینها بچه‌ها بسیار دانا و آگاه هستند و همه چیز را در اطرافشان احساس می‌کنند و تقریبا از همه چیز سر درمی‌آورند. امیدوارم بتوانم بچه‌هایی بزرگ کنم که در آینده حالشان خوب باشد، چه پولدار باشند، چه نباشند، چه کار خوبی داشته باشند چه نداشته باشند. حال خوب درونی اصلا ربطی به شرایط بیرونی و موقعیت‌های شغلی و اقتصادی ندارد. سعی می‌کنم به بچه‌هایم زندگی کردن را یاد بدهم. بزرگ کردن بچه با این که به او یاد بدهی چگونه خوب زندگی کند، فرق دارد.

زارع، منطقی است و زمان پاسخ دادن به سوالات به اصطلاح تنها به قاضی نمی‌رود تا خوشحال برگردد. در ادامه صحبت‌هایش درباره تربیت بچه‌ها که خوب زندگی کنند، می‌گوید: شرایط سخت شده و برخی پدر و مادرها مجبورند برای تامین مخارج زندگی چند جا کار کنند، در چنین شرایطی نباید توقع داشت پدر و مادر همه حواسشان به بچه یا بچه‌هایشان باشد که چگونه بزرگ می‌شوند. پدری که مدام نگران است، نکند از کارش تعدیل شود، اگر شود مخارج زندگی را چگونه تامین کند،کارگری که چند ماه است حقوق نگرفته و زندگی‌اش لنگ است چطور می‌تواند به فکر نان شب بچه‌ها نباشد و به حال خوب آنها فکر کند.

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها