سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
اما خواب راحت آنها فلسفههایی دارد که بیشترشان را ما نمیفهمیم. زندگی آنها آسان نبوده و نیست، اما آنها خوب زندگیکردن را بلدند. زندگی آسان با زندگی باکیفیت فرق دارد و بیشتر ما فرق این دو را نمیدانیم.
فرهنگ جولایی از قدیمیهای رادیوست؛ آنقدر قدیمی که میتوان اسم او را به عنوان تهیهکننده پای اولین برنامههای «راه شب» رادیو دید؛ برنامهای که در زمان خود یکی از پرشنوندهترین برنامههای رادیویی بود. آنهایی که شبکار بودند، راه شب گوش میکردند تا گذراندن شب برایشان آسانتر شود؛ برنامهای که پر بود از مطالب شنیدنی و موسیقیهایی که شب را پر از رویا و زیبایی میکرد.
سر شب که طبق قرارمان به جولایی تلفن میکنم، از صدایش مشخص است که خوابش میآید! میگوید از صبح بیرون بوده و به کارهایش میرسیده و حالا که شب شده باید بخوابد تا فردا با انرژی، روزش را شروع کند و باز هم به کارهایش برسد. این پیشکسوت رادیو بر این باور است که خدا شب را آفریده تا ما استراحت کنیم و توان داشته باشیم، فردایمان را خوب سپری کنیم. از جولایی درباره برنامه راهشب میپرسم و از شبهای قدیم و تفاوتش با شبهای این روزگار. جولایی میگوید: آن سالها راه شب از 12 و نیم شب شروع میشد تا 6 صبح و دو گروه برنامه را اداره میکردیم. این برنامه آنقدر خوب و تاثیرگذار بود که ما با راه شب زندگی میکردیم. آن دوره امکانات زندگی خیلی کم بود، تلفن و اینترنت نبود، اما عشق بود و استفاده حداکثری از امکاناتی که موجود بود. برنامه راه شب دو گروه ثابت داشت؛ گروه تفنن و گروه امداد. آنهایی که به تلفن دسترسی داشتند به شماره گروه تفنن تلفن میکردند و اتفاقاتی که در شهر میافتاد را اطلاعرسانی میکردند. مثلا یکی تلفن میکرد و میگفت چهارراه سیروس تصادف سختی شده! دکتری که در آن نزدیکی بود از طریق رادیو این خبر را میشنید و خودش را به محل میرساند. گروه تفنن هم برنامههای شاد و سرگرمکننده برای برنامه تهیه و پخش میکرد.
جولایی میگوید: 23 ساله بودم که تهیهکنندگی برنامه راه شب را به عهده گرفتم. واقعا عاشق کارم بودم و این عشق آنقدر عمیق بود که همه روز و شب به برنامه فکر میکردم، مطالعه میکردم و زمانی که به استودیو میرسیدم، ذهنم پر بود از سوژه و موضوع.
به جولایی میگویم، شب بنا به ماهیتی که دارد، میتواند پربار و متفاوت از روز باشد، اما ما انگار قدرش را نمیدانیم و یکجورایی شبهایمان را تلف میکنیم، به نظرتان شبهایمان را چطور بگذرانیم تا بتوانیم در ادامهاش روز خوبی را شروع کنیم؟
این تهیهکننده در جواب میگوید: حال و هوای آدمها با هم فرق دارد،بعضی آدمها شبهای خوبی دارند، البته این خوب بودن به زنده بودن فضای کار، خانه و شهر هم بستگی دارد.شهرهای ما شبها زنده نیستند! شب برای هنرمندان و نویسندهها فرصت خوبی است. برای مطالعه و گوش دادن به موسیقی برای نوشتن. من اما معمولا ساعت 10شب میخوابم، اما وقتی جوان بودم شبها تا صبح بیدار بودم، بهخصوص وقتی تهیهکننده برنامه راه شب بودم، شبها تا صبح بیدار میماندم، اما الان که 65سالهام، شبها میخوابم و روزها بیدارم! 40سال از پیروزی انقلاب میگذرد و در این سالها آنقدر برنامه تهیه کردهام که حسابش از دستم در رفته! 12سال تهیهکننده برنامه صبح جمعه با شما بودم.
هیچکدام از برنامههایی که تهیه کردم از روی برنامهای تقلید و کپی نشده. حدود ده سال برنامه خانه و خانواده رادیو را تهیه کردم که آهنگسازش زندهیاد ناصر چشم آذر بود.
صبح جمعه با شما یکی از نوستالژیترین برنامههای رادیویی است که گاهی از جدول پخش رادیو حذف میشود یا با نام دیگری روی آنتن میرود، اما دوباره احیا میشود و باز هم میشود صبح جمعه با شما و پخش میشود و مردم هنوز هم دوستش دارند. جولایی درباره ماندگاری این برنامه میگوید: این برنامه زمانی روی آنتن میرفت که برنامههای طنز کم بود، موسیقی و نمایشهای شاد داشت و مردم را سرگرم میکرد، آنها روزهای جمعه که به تفریح میرفتند و مثلا کنار رودخانهای یا حتی کنار همین بلوار کشاورز که مینشستند، یک رادیو هم همراهشان بود و صبح جمعه با شما گوش میدادند برای همین از هر طرف صدای این برنامه و خنده مردم به گوش میرسید، اما الان تعداد برنامهها و شبکههای رادیویی زیاد شده و مردم در انتخاب برنامه دستشان باز است.
راه شب آن زمانی که امکانات ارتباطی کم بود، بخشی داشت بهنام امداد برای کمک رسانی اورژانسی به کسانی که نیازمند کمک هستند، اما الان به نظر میرسد، مردم بیشتر به امدادرسانی روحی نیاز دارند، از جولایی میپرسم آیا اکنون رسانهها میتوانند به ذهن و روان افسرده و خسته مردم کمک کنند؟ میگوید: رسانهها از مردم عقب افتادهاند، پس نمیتوانند به مردم کمک کنند، مگر اینکه رسانهها خود را تقویت کرده و از آدمهای کاربلد استفاده کنند. به نظرم رادیو باید آدمهای توانمند را دوباره جذب کند، مجری و گویندهای مثل اسماعیل میرفخرایی آنقدر توانمند، خوشصدا و مسلط به کارش است که اگر ساعتها صحبت کند مردم پای حرفهایش مینشینند. با همه اینها آدمها میتوانند در زمانهایی که لازم است به خودشان امدادرسانی کنند؛ با مطالعه، با موسیقی خوب، با گذراندن وقتشان به شکل مفید. اینکه سرمان مدام توی گوشی باشد نمیتوانیم به خودمان کمک کنیم. یکی از راههایی که ما میتوانیم حال خودمان را خوب کنیم، انجام کاری است که دوستش داریم. وقتی کارهایی را که برای رادیو تهیه کردهام مرور میکنم احساس خوبی پیدا میکنم، چون همه آنها را دوست دارم. وقتم را هدر ندادهام، برنامههایی تولید کرده و میکنم که تاثیرگذارند. این که میگویند برای کار کردن بهخصوص در رسانههایی مثل رادیو و تلویزیون باید رابط و پارتی داشته باشی، حرف درستی نیست، چون آنهایی که توانایی ندارند و با واسطه به رسانه میآیند، نمیتوانند دوام بیاورند و حذف میشوند.
چند ماهی است بازنشستهها زیر ذرهبین رفتهاند و قانونی تصویب شده تا آنها بروند دنبال دلمشغولیهایشان و صندلی و میزها را تحویل جوانها بدهند. جولایی اما بر این باور است که هنرمندان و اهالی رسانه از این قانون مستثنی هستند، چون بازنشستگی در این حوزهها معنی ندارد. از طرفی بازنشستههایی باید محل کار خود را ترک کنند که حقوقهای آنچنانی میگیرند نه مایی که حقوقمان آنقدر کم است که هیچ جوانی حاضر نیست جای ما را بگیرد. ما با عشق کار میکنیم و جا برای عشاق زیاد است، چه پیر و چه جوان.
طاهره آشیانی
روزنامهنگار
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
علی اصغر هادیزاده، رئیس انجمن دوومیدانی فدراسیون جانبازان و توانیابان در گفتوگو با «جامجم» مطرح کرد