سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
حالا دیگر احتمالا نشسته با خودش فکر میکند چطور میتواند از حجم روزافزون این بلاهت بکاهد. حتما خودش هم پی برده دیگر نمیتواند با همان متد قبلی صبحها کرکره توییترش را بالا بکشد و برای کلمات کاهلانهاش مشتری جمع کند. تا همین یک هفته پیش، شاید کمتر کسی انتظار داشت ترامپ چنین خلوتی را برای خودش تدارک ببیند که بنشیند و به کارهایش فکر کند و احتمالا بخواهد در روش تهدیدکردنهایش تغییری بدهد، اما حالا دیگر راهی برای او باقی نمانده است. در یک سال اخیر او هر بار دست به کیبورد لپتاپش برده و زبان به تهدید گشوده، آنچنان همه به تمسخرش برخاستهاند و دستش انداختهاند و به استهزایش کشیدهاند که تهدید، از کارکرد خود تهی شده و از آن جز تصویر مردی با صورتی بسسفید و بیروح و لبهایی که انگار همیشه برای دشنام لوله شده باقی نمانده است. در این میان، علاوه بر اینکه جهانیان نیز همواره توییتهایش را دست انداختهاند و آنها را از پسزمینهای تهدیدآمیز به زمینهای سرگرمکننده کشاندهاند، ایرانیها گوی سبقت را در میدان جذب رسانهای تهدیدها ربودهاند چون فراتر از شوخی با این تهدیدها، گاه با روشی فرمال و گاه مضمونپردازانه، آنها را به زمین بازی خود کشاندهاند. کافی است همین حالا محتوای عکسی را که هفته پیش ترامپ با تاسی از سریال «بازی تاج و تخت» توییت کرد در گوگل جستوجو کنید. نتیجه حیرتانگیز است؛ اصل ماجرا را که توییت ترامپ باشد در نتیجههای اولیه پیدا نمیکنید. به جایش کلی تصویر و متن و گیف و ویدیو پیدا میکنید که در واکنش به آن توییت تولید شدهاند. اما ویژگی این شیوه پرداختن به تهدیدهای زرد دیوانه چیست؟
نخستین روز داغترین ماه سال، ترامپ فاز تازه تهدیدهایش را با لحنی تندتر از همیشه آغاز کرده بود؛ آن روز اول مرداد وقتی نام حسن روحانی را به خطاب و با حروف کوچک نوشت و سپس دکمه کپسلاک کیبوردش را روشن کرد تا تهدیدش علیه رئیسجمهور ایران را با حروف بزرگ در توییتش تایپ کند، احتمالا منتظر آن حجم از واکنشهای خلاقانه ایرانیها نبود. او گمان میکرد با دوگانهای که بین حروف کوچک برای تایپکردن نام حسن روحانی و حروف بزرگ برای تهدید ایرانیان ایجاد کرده، دست به خلاقیتی فرمالیستی و کاملا نوآورانه زده و میتواند نوبلِ همرسانی فرم و محتوا را برای حساب کاربری توییترش به خانه بیاورد و بعد لابد با ملانیا بنشینند و به جای همه نوبلهای صلح و ادبیات و شیمی و فیزیکی که نبردهاند، به آن نوبل ساختگی افتخار کنند. اما حتی یک روز هم طول نکشید که کاربران ایرانی توییتر، چنانبلایی سر خلاقیت نصفهنیمهاش آوردهاند تا آقای رئیسجمهور بداند هنر نزد ایرانیان است و بس، دستکم در این میدان. یکی از ایرانیان آن روز برای ترامپ نوشت: «ما بچههای جنگیم، با ما با کپسلاک روشن صحبت نکن!» این پاسخ آنقدر خلاقانه بود که بند و بساط نوآوری ترامپ را بشوید و با خود ببرد. پس از آن روز، هر بار ترامپ پشت ارابه قراضه توییترش نشسته و سوییچ تهدید را در استارتر مستهلکش چرخانده، سریع با واکنشهای مختلف روبهرو شده. از جمله پس از تازهترین تهدیدش که هفته پیش صورت گرفت و این بار، علاوه بر واکنشهای خلاقانه، ماجرا چرخید و چرخید و کاملا از دست ترامپ خارج شد و به میدان رسانهای تازهای وارد شد؛ میدانی که در آن، واکنشها از صرف واکنش خارج شدند و دستمایه خلق محتواهایی فارغ از واکنش به تهدید نخنمای ترامپ شدند.
درباره محتوای تهدید ترامپ، هفته گذشته محمدصادق علیزاده گزارش مفصلی نوشت و در صفحه یک روزنامه جامجم منتشر شد؛ جزئیاتش را میدانید... اینکه ترامپ، تصویر تهدیدآمیز سرصفحه توییترش را با بهرهبردن از شعار اصلی سریال محبوب «بازی تاج و تخت» و با استفاده از علامت تجاری آن سریال به زبان و فونت دوتراکی ساخته بود و علاوه بر واکنش بازیگران تاجوتخت، حتی با شکایت شبکه تلویزیونی HBO که سریال محصول آنهاست مواجه شده بود که چرا از علامت تجاریشان سوءاستفاده کرده است. اینها را میدانید و ما هم میگذریم. اما خلاقیت ایرانیها در عبور از مرحله واکنش به مرحله مصادرهبهمطلوب شامل چه مؤلفههایی است؟ عرض میکنیم.
تغییر مسیر از واکنش به مصادره
یک دسته از تولیدات ایرانیها در شبکههای اجتماعی که در ارتباط با توییت ترامپ شکل گرفت، در محدوده واکنش میگنجد. به طور مثال تعداد بسیاری از کاربران شبکههای مختلف اجتماعی، تصاویری مشابه با تصویر ترامپ ساختند و با همان فونت و علامت تجاری سریال «بازی تاج و تخت» به او واکنش نشان دادند؛ واکنشهایی مشابه همان واکنش پیشین به کپسلاک روشن رئیسجمهور. در این میدان رسانهای، واکنشها بر حول این محور میچرخید که «ما را تهدید نکن». دسته دیگری از واکنشها نیز طبق معمول به شوخی و خنده و سرگرمی برگزار شد؛ از کولاژ تصویر یک گزارشگر فوتبال گرفته تا کولاژ تصویری از رئیسجمهور سابق. این دسته از واکنشها خب تکلیفشان مشخص است و بیش از اینکه خود ترامپ را هدف گرفته باشد
و بخواهد واکنشی به آن باشد، شوخی و ایجاد سرگرمی با توییت بلاهتبار اوست.
اما دسته سوم که واجد ارزش هنری هم هست و میتواند از این دریچه نیز مورد تحلیل قرار بگیرد، تغییر فاز از واکنش، به مصادره خلاقانه فرم و اجرای آن برای محتوایی دیگر است. در این باره مشخصا میشود به comingهای متعددی اشاره کرد که با فرم عکس ترامپ و بدون اشاره به تهدید او تولید شدند. مثلا احسان خواجهامیری، خواننده محبوب موسیقی پاپ، آلبوم در دست انتشارش را با همان فونت و با همان سبک و سیاق استفاده ترامپ و طی یک استوری اینستاگرامی تبلیغ کرد. بعد از او، برخی دیگر از کاربران هم از «بهزودی» ترامپ همین بهره را بردند و سرآخر حتی یکی از شرکتهای بزرگ که فروشگاههای زنجیرهای را در کشور اداره میکند، برای تبلیغات حراج آیندهاش همین مسیر را طی کرد. با این شیوه که دیگر حتی ترامپ در آن دیده نمیشود و انگار به جای اینکه جلوی تیراندازیاش ایستاده باشیم، اسلحه رسانهایاش را از دستش قاپ زدهایم به نظر میرسد آقای رئیسجمهور باید فکر تازهای به حال ساز و کارهای نخنمای سیستم پروپاگاندایش بکند.
نکته
حالا نگویید خودمان میدانستیم و این چه توضیحی است؛ برای کسانی میگوییم که شاید نمیدانند. کپسلاک دکمهای روی کیبورد است که اگر آن را فعال کنید میتوانید با حروف بزرگ تایپ کنید؛ کاری که ترامپ در همین توییت بغلی انجام داد.
صابر محمدی
ادبیات و هنر
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
علی اصغر هادیزاده، رئیس انجمن دوومیدانی فدراسیون جانبازان و توانیابان در گفتوگو با «جامجم» مطرح کرد