درسخوان نبودم ولی عاشق کتاب بودم!

او که در آستانه 51 سالگی‌است، خالق آثار دیگری چون رمان‌های سه کاهن، دیگر اسمت را عوض نکن و مجموعه داستان‌های سه دختر گلفروش، زیر خاکی و گوساله سرگردان می‌باشد.

قیصری از آن دسته آدم‌های بی‌ادعای خوش‌برخوردی است که دوست داری ساعت‌ها صحبت کند و تو فقط یاد بگیری. شاید این‌که روان‌شناسی خوانده هم بی‌تأثیر نبوده.

او می‌گوید پاییز برایش با افتادن برگ درختان شروع می‌شده؛ از پنجاه سالگی به‌ بعد اما، با افتادن جوان‌ها آغاز می‌شود. افتادن‌هایی که انگار تمامی ندارند. بخصوص که در اهواز بتازگی آن حادثه تروریستی ناگوار پیش‌آمد.

قیصری دوست دارد مدرسه‌ای تأسیس کند که دروس علوم و ریاضی را کنار بگذارند و زندگی‌کردن را یاد بدهد. او از این‌که بچه‌هایمان به‌جای این‌که از معلم و مدرسه لذت ‌ببرند، به‌صورت مکانیکی فقط می‌روند مدرسه و برمی‌گردند دلخور است. برای همین می‌خواهد در مدرسه‌اش نشان‌دادن درختان، بردنشان به‌کتابخانه و نحوه فیش پر کردن را بیاموزد. او اعتقاد دارد خیلی از کودکان ده ‌ساله ما حتی بلد نیستند از خیابان رد شوند و اینها به‌صورت عملی در مدارس کنونی آموزش داده نمی‌شود و چیزی هم که ما به آن احتیاج داریم زندگی است.

کتاب

من همه نوع کتابی می‌خوانم اما به عنوان معرفی، رمانی از نسیم مرعشی به اسم «هرس» را معرفی می‌کنم. به‌ نظرم کار درخوری است.

توضیحات تکمیلی

کتاب «هَرَس» دومین رمان نسیم مرعشی است که آن را نشر چشمه در سال 1396 منتشر کرده است. داستان هرس مربوط به دهه 70 است و زندگی خانواده‌ای را روایت می‌کند که تحت تاثیر آسیب‌های پس از جنگ هستند. مرعشی با استفاده از فضاهای متعدد روایی سرنوشت این خانواده را در دوره زمانی طولانی‌ای روایت می‌کند. قصه آدم‌هایی که برای گذر از خاطراتی دور یا نزدیک ناچار شده‌اند به بازخوانی آنها. به همین خاطر هرس، رمانی است قصه‌گو با چند روایت فرعی مهم که مخاطبش را در عین تماشای شهر به دل طبیعت مرموز خوزستان هم می‌برد.

فیلم

آخرین فیلم خوب و جدی‌ای که دیدم «بدون تاریخ، بدون امضاء» بود. وقتی هم شنیدم که این فیلم به اسکار راه یافته خیلی خوشحال شدم.

توضیحات تکمیلی

بدون تاریخ، بدون امضاء، فیلمی به کارگردانی وحید جلیلوند، نویسندگی علی زرنگار و وحید جلیلوند و تهیه‌کنندگی احسان علیخانی و علی جلیلوند، ساخته شده در سال 1395 است.

این فیلم که بهمن 1396 اکران و شهریور 1397 به عنوان نماینده ایران در مراسم جوایز اسکار 2019 برگزیده شد، درباره پزشکی به نام کاوه نریمان است که در پزشکی قانونی با جسدی روبه‌رو می‌شود که قبلا او را می‌شناخته. نوید محمدزاده، امیر آقایی و هدیه تهرانی در آن به ایفای نقش پرداخته‌اند.

تئاتر

اهل تئاتر هستم و بتازگی هم داور جشنواره «محمود استادمحمد» بودم، ولی بیشتر کتاب‌های تئاتری می‌خوانم و اگر اجازه بدهید برای این بخش بازهم کتاب معرفی کنم. «وقتی زنجره‌ها شیهه می‌کشند»، کار کوتاهی است.

توضیحات تکمیلی

وقتی زنجره‌ها شیهه می‌کشند عنوان کتاب کم‌حجمی است از «محمود خسروپرست» که توسط انتشارات بوتیمار در سال 1395 به چاپ رسیده. موضوع اصلی این کتاب نمایشنامه فارسی است.

البته در سال 1394 این نمایش در تماشاخانه مهر حوزه هنری روی صحنه رفت که نویسنده‌اش همان محمود خسروپرست بود. این اثر نمایشی، حکایت آخرین بازمانده‌های قاجار را به تصویر می‌کشید.

سفر

خیلی اهل سفر هستم. آخرین سفرم هم همین یکی دو هفته پیش بود که به مسکو رفتم. گردشگری به‌حال و هوا و فضا بستگی دارد. باتوجه به فصل پاییز اما «برگ جهان» بسیار دیدنی است.

توضیحات تکمیلی

روستای برگ جهان در شمال شرق شهر تهران واقع است. این روستا از توابع دهستان لواسانات کوچک در شهرستان شمیرانات بوده و در 45کیلومتری تهران در دامنه جنوبی رشته کوه‌های البرز قرار دارد. این روستا قدمتی بیش از 700 سال دارد و نام قدیمی آن پلنگان بوده است. بعدها اما به نام‌های بلگیجان، برگی‌جان و برگ جهان نامیده شد. در زبان محاوره نام این روستا برگجون یا به گویش محلی بلگجُن گفته می‌شود. ارتباط روستا با تهران از دو سمت روستای افجه و روستای نیکنامده است.

هوای برگ جهان شاید در پاییز کمی به خنکی بزند، با این‌حال درختان روستا در این فصل ترکیبی از رنگ‌های گرم نارنجی، زرد، قرمز و قهوه‌ای می‌شوند و ناخودآگاه گرما را مهمان وجودتان می‌کنند.

شیما آشتیانی

خبرنگار