سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
هدایت هاشمی، حمیدرضا آذرنگ و نسیم ادبی برخی از این چهرهها هستند. علیرضا آرا بیش از یک دهه است در تئاتر در نقشهای متفاوت بازی میکند و در ضمن توانسته در تلویزیون نقشهای خاکستری و چندوجهی زیادی بازی کند.
او در دو سریال زیر پای مادر و پشت بام تهران در قالب نقشهای ملموس رئالیستی توانست بخشی از تواناییهای کاریاش را بروز دهد. علیرضا آرا تحصیلات خود را در رشته مهندسی عمران به پایان رسانده و دوره بازیگری را در حوزه هنری گذرانده است. هملت، ناسور، مضحکه شبیه قتل، راپورتهای شبانه دکتر مصدق، همسایه آقا، تیاتر سعدی تابستان 32 از کارهای مهم کارنامه بازیگریاش محسوب میشوند. او برای بازی در نمایش ناسور موفق به دریافت جایزه بهترین بازیگری جشنواره تئاترفجر شد. آرا در سریال عقیق در نقش احد شیرو یک شخصیت خاکستری و قابل باور بازی مناسب و درستی از خود ارائه کرد. با علیرضا آرا در باره حضور و بازی در کارهای تلویزیونی گفتوگویی انجام دادهایم.
در سالهای قبل به واسطه بازی در تئاتر کمتر مجال بازی در تلویزیون را داشتهاید. اما در سالهای اخیر در تلویزیون هم حضور موثر و بیشتری دارید...
پرکاری یا کمکاری بسته به پیشنهادهای کاری و کیفیت آنها دارد. سال قبل پیشنهادهای خوب و زیادی در تئاترداشتم و بازی شان کردم. امسال هم در تابستان بعد از تجربیاتی با بهرنگ توفیقی و سعید نعمتاله در سریال عقیق همکاری کردم.
در سریال عقیق نقش احد شیرو را بازی کردید... ایفای شخصیتی که در شروع داستان ضد قهرمان است و بتدریج تبدیل به قهرمان میشود برایتان چه ویژگی و جذابیتهایی داشت؟
نقش احد بسیار متفاوت و بازی کردنش هم دشوار و سخت بود و همانطوری که اشاره کردید پروسه تغییرات شخصیتاش برای بازیگر چالشبرانگیز و جذاب است. روند متغیری از شخصیت احد را در طول قصه شاهد هستیم. روند حرکت احد از نقطهای شروع میشود و به جایی میرسد که تماشاگر غافلگیر میشود. بازی در این نوع شخصیتها برای بازیگران جالب توجه است.
احد یک جور ضد قهرمان سمپات است؟
بله، احد ویژگیهای رفتاریاش به گونهای است که تماشاگر را به سمت خود جلب کرده و مخاطب رفتارهایش را درک و باور میکند و چون واقعی است راحت میتواند با او همذاتپنداری کرده و به قول معروف سمپات شود و نسبتی با سوپر قهرمانهای کاذب و غیرقابل باور ندارد و قرار است در مواجهه با سایر شخصیتها فعلی را انجام بدهد که از لحاظ رفتاری باورپذیربوده و تخیلی و اغراقآمیز نباشد. این موضوع در صحنههای زد و خورد و درگیریهای جمعی کاملا رعایت شده و قابل مشاهده است.
یکی از خصوصیات احد تکمحور بودنش مثل ضد قهرمانهای سمپات سینمای نوین ایران است.
مهم واقعگرایانه بودن داستان و باورپذیربودن صحنههای سریال است. اگر احد در صحنههای سریال حضورش باورپذیر باشد و رفتارهایش در صحنههای عادی و نیز درگیریها درست به نظر برسد، میتوانم بگویم در ارائه بازی احد موفق بودهام. شخصیت احد تفاوتهایی با قهرمانهای فیلمهای موج نوی سینما دارد و آنطور که عرض کردم احد شیرو یک شخصیت بوده و در حد تیپ نمانده است. در آن فیلمها مخاطب آن آدمها را چون قلدر و بزن بودند دوست داشتند و اغلب کارها و اعمالشان فاقد منطق درستی بود. در عقیق، احد یک آدم معمولی است و در شرایطی درگیریهایی که انجام میدهد او را شبیه قهرمانها میکند و جاهایی دیگر هم مثل مردم کوچه و بازار رفتار میکند. در قسمتهای آخر هم این ویژگیهای توامان احد کاملا به تصویر در میآید. اما از نظر جهتدهی و پیشبرد داستان می توان گفت تا حدودی درست است که قصه با محوریت احد شیرو و تصمیم و رفتار و خواست مستقل او جلو می رود.
شروع تحول شخصیتی احد در بازار و بعد از برهم زدن حجرهها و تقابلش با مرد گلاب فروش شروع میشود...
در حقیقت مواجهه احد با پیرمرد گلابفروش تلنگری به او میزند که نتیجهاش را کمکم در طول سریال می بینیم.
در بحث معرفی شخصیتها ـ بخصوص شخصیت احد ـ در سریال عقیق نویسنده فیلمنامه خیلی موجز و بدون زیادهگویی کارش را انجام میدهد...
من هم با شما موافقم که در قسمتهای اول سریال مشخصات و شناسنامه رفتاری و پیشینه احد خیلی موجز ارائه میشود. سعید نعمتاله با شناخت و چیرهدستی متن را نوشته و درست و دقیق به شخصیتپردازی و تبیین روابط بین شخصیتها پرداخته است. این امکان وجود داشت که در دو قسمت به معرفی پدر و مادر و گذشته احد پرداخته شود، اما نعمتاله از زیادهگویی پرهیز می کند تا سریال با ریتم خوب پیش برود و مخاطب کسل و خسته نشود.
معمولا در سریالهای تلویزیونی زمان بیشتری برای معرفی شخصیتها به دلیل زمان زیاد هر قسمت سریال صرف میشود. اما در سریال عقیق خبری از چنین رویکردی نیست.
بله، سبک نوشتاری سعید نعمتاله، نویسنده عقیق اینگونه است که خیلی موجز و تنها با دو جمله میتواند درست و شایسته شخصیت را به تماشاگر معرفی کند. در کارهای قبلی که با او همکاری داشتم (زیر پای مادر و پشت بام تهران) این ویژگی وجود داشت.
در صحنهای که احد برای بردن اسماعیل نوچه اش به در خانه او میرود، موقعی که متوجه میشود زن و خواهر اسماعیل با رفتن او موافق نیستند، اسماعیل را با خودش میبرد و نشان میدهد پایبند به خیلی از اصول و ارزشهای انسانی و اجتماعی است..
همین خصلتهای احد باعث میشود امکان بروز تحول را پیدا کند و از تکبعدی بودن درآید. موقعی که ذات و خمیر مایه شخصی درست باشد، با بروز نشانههایی میتوانداستارت تحولش زده شود و تبدیل به آدم دیگری بشود.
در جایی که همه تحت نظر حکومت از کلاه پهلوی استفاده میکنند، اما احد همچنان از همان کلاه نمدی قدیمیاش استفاده میکند...
بله، احد آدم مستقلی است و توجهی به چارچوبهای بیدلیل و اجباری حکومتی ندارد و راه خودش را میرود و آنگونه که خودش میخواهد رفتار میکند. احد شیرو نمونهای کمیاب از آدمهایی است که حتی زیر فشار و زور از آنچه باور دارند کوتاه نمیآیند.
احمد محمد اسماعیلی
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد