با دکتر قطب‌الدین صادقی، ‌بازیگر و کارگردان تئاتر

به نوشتن پناه بردم

گفت‌وگو با پریچهر بهروان؛ گوینده پیشکسوت رادیو

آدم‌ها دوست دارند سرشان به سنگ بخورد

قدیمی‌ترها او را خوب می‌شناسند؛ بخصوص خانم‌ها که مشتری ثابت رادیو بودند و برنامه خانواده رادیو ایران یکی از محبوب‌ترین برنامه‌های آنها.
کد خبر: ۱۰۸۷۷۲۵
آدم‌ها دوست دارند سرشان به سنگ بخورد

پریچهر بهروان همراه هرمز شجاعی‌مهر مجریان این برنامه بودند. بعدها شجاعی‌مهر به تلویزیون آمد، اما بهروان هیچ علاقه‌ای نداشت که اجرای برنامه‌های تلویزیون را به عهده بگیرد.

بهروان مدتی قبل از سازمان صداوسیما بازنشسته شد اما همچنان به همکاری با رادیو پیام ادامه می‌دهد و اجرای برنامه چکاوک رادیو گفت‌وگو را نیز به عهده گرفته است.

او تجربیاتش را به عنوان استاد در اختیار دانشجویان دانشگاه صدا و سیما هم قرار می‌دهد و گویندگی و فن بیان تدریس می‌کند.

با بهروان درباره زندگی و احساس رضایت و خیلی چیزهای دیگر هم‌صحبت شدیم.

صدای خوبی دارید، آن را از چه کسی به ارث برد‌ه‌اید؛ پدر یا مادر؟

صدا خدادادی است مثل صدای همه آدم‌ها که در جای خودش گوش‌نواز است. هیچ‌وقت صداها را به خوب و بد تقسیم‌بندی نمی‌کنم، به نظرم همه صداها شنیدنی هستند اما مهم این است که چه می‌گویند.

اما صدای شما باید ویژه‌تر باشد که به رادیو رفتید و سال‌ها گوینده این رسانه بودید.

نه! اصلا صدای ویژه‌‌ای نداشتم و زمانی که امتحان دادم، دو بار رد شدم. صدایم کاملا معمولی است. شاید عوامل دیگر بیشتر از صدا برای کار کردن در رادیو اهمیت داشت.

مثل چی؟

برای موفقیت در رادیو باید بجز صدا ویژگی‌های دیگری هم داشته باشی؛ مثل دانش و آگاهی که نتیجه مطالعه است. معتقدم کسی که فعالیت در رادیو را انتخاب می‌کند باید اجتماعی را که در آن زندگی می‌کند، بشناسد و مهربان،‌ صادق، آشنا با ادبیات و هوشمند نیز باشد و در برابر ارتباط با شنونده قدرتمند باشد.

به نظر من که از بیرون به کار در رادیو نگاه می‌کنم، آدم‌های این رسانه صبورند و اهل شهرت و خودشیفتگی هم نیستند، چون چهره گوینده رادیو دیده نمی‌شود ومردم او را نمی‌شناسند، با نظر من موافقید؟

نه! موافق نظر شما نیستم. این را هم بگویم که زندگی، صبوری را به آدم‌ها یاد می‌دهد. البته برخی حرفه‌ها و کارها شاید باعث شوند آدم، این ویژگی را زودتر بیاموزد. اگر کسی برای شهرت و دیده شدن به رادیو بیاید همین که در رادیو چهره مجریان و گویندگان دیده نمی‌شود از رمز و رازها و زیبایی و ظرایف در رادیوست. رادیو با تخیل همراه است و این خیال‌پردازی مخاطب به‌مراتب از هر شهرتی شیرین‌تر است. اما برای کسی که دیده شدن یا نشدن برایش اهمیت ندارد و مهم این است که کارش را خوب انجام دهد. استودیوی رادیو تاثیری در صبوری‌ من ندارد و روزهای زندگی بهترین معلم آموزش صبر هستند.

صبور باش! این نصیحت و توصیه خیلی‌هاست! اما به نظر می‌رسد، صبر کردن یکی از سخت‌ترین کارهایی است که آدم‌ها باید یاد بگیرند.

صبوری چیزی نیست که آدم یک لحظه تصمیم بگیرد و آن را عملی کند. مفاهیمی مثل شادی و صبر هیچ‌وقت از بیرون نمی‌تواند به درون آدم‌ها تزریق شود، صبوری را در کوران حوادث زندگی می‌آموزی و راه یادگیری‌اش برای هر کسی متفاوت است و باید به تنهایی آن را طی کنی. در این مسیر کسی نمی‌تواند دست تو را بگیرد و به مقصد برساندت.

اما برای رسیدن به مقصد به آگاهی نیاز است.

بله!‌ اما آگاهی هم نسبی است و برای هر کسی تعریفی دارد. به نظرم نباید آدم‌ها را با هم مقایسه کرد. آدم‌ها مثل اثر انگشت‌شان خاص هستند و هر کدام راه خاص خود را برای طی کردن مسیر زندگی دارند. با همه اینها معدل آدم‌ها در زندگی به یک میزان است. بهره‌مندی آدم‌ها از خوشبختی و تیره‌بختی تقریبا مساوی است. نمی‌توانی یک نفر را پیدا کنی که کاملا خوشبخت باشد و هیچ مشکلی در زندگی نداشته، اندوه و سرخوردگی را نیز تجربه نکرده باشد. بدبخت مطلق هم وجود ندارد.

یعنی شکل و رنگ مشکلات هر کسی با دیگری فرق دارد؟

این هم هست‌! اما نمی‌توان از بیرون به زندگی دیگران نگاه کرد و میزان خوشبختی و بدبختی آنها را سنجید. یک نفر شاید از بیرون خیلی خوشبخت به نظر برسد، اما اگر به او نزدیک شوی و مشکلاتش را لمس کنی،آن‌وقت هست که با خودت خواهی گفت من هرگز نمی‌توانم جای او باشم!

اما رضایت درونی به شرایط بیرونی بستگی ندارد و همیشه می‌تواند در دسترس باشد.

مطمئن نیستم چیزی به نام رضایت درونی وجود داشته باشد. چون این خصلت اکثر آدم‌هاست که همیشه می‌خواهند بیشتر از آنی که هستند باشند و همین ویژگی است که باعث پیشرفت می‌شود، اما اگر منظورتان آرامش درونی است بله، آرامش درونی حسی فراتر از احساس گذرای روزمره است و چندان به شرایط بیرونی وابسته نیست.

به نظرتان این آرامش و سکون درونی ذاتی است یا اکتسابی هم می‌تواند باشد و خانواده و بخصوص پدر و مادر در شکل‌دهی آن موثرند؟

خانواده کاملا موثر است. بخصوص از دوران جنینی تا سه سالگی که پرونده همه چیز بسته می‌شود. آرامش مادر در دوران جنینی و عشق، مهر و امنیتی که کودک از والدین دریافت می‌کند در احساس رضایتمندی و آرامش درونی بسیار موثر است. آدمی اگر به بینش و دانش نسبی دست یابد در سخت‌ترین شرایط هم می‌تواند بر خودش و اوضاع مسلط باشد. چون متوجه است که این شرایط زندگی است و تغییر می‌کند. شرایط سخت بیرون روزی تمام می‌شود و فرد به شرایط مطلوب می‌رسد آدم‌ها درون پیچیده‌ای دارند و نمی‌شود به‌راحتی درباره آنها قضاوت کرد، اما سخت‌تر از همه، ناراحتی‌ها و مشکلاتی است که بیشتر از عدم وجود اعتماد به نفس سرچشمه می‌گیرد که این همه ریشه در کودکی آدم‌ها دارد.

سال‌ها مجری برنامه خانواده بوده‌اید و مطالعه زیادی در این زمینه دارید، برخی از پدر و مادرها به‌صورت ناآگاهانه بچه‌دار شده و فرزند خود را بزرگ می‌کنند، برای چنین پدر و مادرهایی چه حرفی دارید؟

بیشتر آدم‌ها غریزی زندگی‌ می‌کنند؛ ازدواج کرده و بچه‌دار می‌شوند و خیلی‌ها نمی‌دانند که نوع زندگی در سه سال اول هر کسی چقدر در سرنوشت او تاثیرگذار است. ولی ای کاش مادران بدانند که احساس‌شان در دوران بارداری و دوره شیردهی تا دو سالگی چه تاثیر شگرفی بر سرنوشت فرزندشان دارد که مسلما اگر به این موضوع آگاه شوند حتما جور دیگری زندگی خواهند کرد. مادران صبوری که با مهر و عشق بچه‌های خود را بزرگ می‌کنند، فرزندان آرام‌تر و موفق‌تری دارند.

از مسیری که تا به امروز طی کرد‌ه‌اید راضی هستید؟

کاش بودم!‌ توصیه‌ام همیشه به جوانان این است که به حرف پدر و مادرشان گوش کنند. در جوانی و در مواقعی که به نصیحت والدینم کم‌توجهی کردم، مسیر زندگی‌ام کلا عوض شد. پدر و مادرم هرگز به انتخاب‌هایم اعتراض نکردند، اما نتیجه انتخاب‌های خوب و بد را خودم دیدم. به نظرم جوانی که به حرف بزرگ‌ترش گوش کند دچار افسوس کمتری می‌شود.

و نکته اینجاست که جوان‌های امروزی خیلی زود احساس استقلال کرده و حاضر نیستند به حرف والدینشان گوش کنند؟

این اصلا موضوع خوشایندی نیست. هر چقدر جوان‌ها خود‌رای‌تر باشند، نگرانی پدر و مادرها بیشتر می‌شود. جوان‌ها دوست دارند راه‌های رفته پدر و مادر را خودشان تجربه کنند. آدم تا جوان است دوست دارد خودش طی مسیر کند، هر چند که سرش به سنگ بخورد. خیلی‌ها حتی وقتی سرشان به سنگ می‌خورد، متوجه نمی‌شوند که این درد از کجاست به همین دلیل بارها و بارها یک مشکل را تجربه می‌کنند و نتیجه‌‌اش می‌شود آدم‌های سرگردانی که در جامعه امروز ما زیاد دیده می‌شوند.

طاهره آشیانی - جام‌جم

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها