سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
دکانهایی برای منافع شخصی
سعید لزرجانی، هنرمند مجسمهساز به خبرنگار ما میگوید: اگر بدرستی امتیاز گالری را به جهت حمایت از آثار هنری جوانان و غیرجوانان استفاده کنند، اصلا مشکلی نیست، اما متاسفانه هم من و هم شما میدانید که اینطور نیست. امروزه فصلی، ده گالری راه میافتد که حتی اسم گالری دار آن را هم نشنیدیم، مجوز میگیرند. فقط مساله منافع شخصی و بهرهبرداری از هنرمندان مطرح است. اینها نیامدهاند که با ساختار هنر و با مفهوم کار هنری در جامعه فعالیت کنند. اینها مغازههایی باز کردند تا سود ببرند.
این مجسمهساز ادامه میدهد: خیلی از دوستان من وارد این کار شدهاند. میگویند یک فضایی را سه میلیون تومان کرایه کردهاند، برای هر نمایشگاه سه میلیون از هنرمند میگیرند، ماهی چهار نمایشگاه میگذارند، درنهایت دو میلیون هزینه چاپ و تبلیغات و انتشارات میدهند، از هر نمایشگاه دو و نیم میلیون درمیآید و ماهی ده میلیون تومان به جیب میزنند. تازه در صورتی که هیچ اثری هم نفروشند، شأن و منزلتشان را هم با عنوان گالریدار دارند و هیچ کاری هم نمیکنند.
لزرجانی تاکید میکند: وزارت ارشاد نیامده به ازای امتیازی که برای صدور مجوز گالریها اعطا میکند، برای آنها موظفی بگذارد که شما باید چطور فعالیت کنید. فقط مجوز میدهد که بگوید ما ایجاد شغل کردیم و بستری برای کار فرهنگی فراهم کردیم. اگر این مجوزها را ده برابر هم بدهد آنقدر هنرمند داریم که میتوانند این گالریها را پر کنند، اما وقتی گالریها پارامتریهایی برای وصول منافع فردی دارند درنتیجه همان آش است و همان کاسه. یعنی عملا گالریها فقط دکانهایی هستند برای منافع انتفاعی خودشان و خیلی از هنرمندان به این گالریها راه پیدا نمیکنند، چون نه هنرمندان این هزینهها را میکنند که پول بدهند تا نمایشگاه برپا کنند و نه گالری برایش سود میکند که آثار این هنرمندان را نمایش دهد.
او صحبتهایش را چنین جمعبندی میکند: گالریها، دکانها و مغازههای انتفاعی هنر هستند. شخصی به نام هنرمند به عنوان تولیدکننده اثر کار میکند که اگر تحت پوشش گالری باشد که هیچ و تازه آنجا هم گالریدار 35 درصد از محل فروش آثار این هنرمند سود میکند، ولی اگر تحت پوشش گالریدار نباشد باید از جیب هزینه کند. علتش این است که هنر در مفهومش معنا ندارد و هنرمند هم تعریفش درست نیست. در چنین شرایطی وزارت ارشاد هر چقدر میخواهد مجوز بدهد.
ظرفیت بالای هنرهای تجسمی ما
الهه جواهری، گالریدار و مدیر گالری الهه اما نظر دیگری دارد. او به خبرنگار ما میگوید: هنرهای تجسمی ما بیش از اینها ظرفیت دارد تا گالریهای جدید ایجاد شود. اگر روند گالریداری درست تعریف و مقوله هنر شناسایی شود، نیاز است گالریهای بیشتری هم افتتاح شود و ما آنقدر هنرمند داریم که بخواهیم گالریهای بیشتری داشته باشیم.او با تاکید بر این موضوع که تحلیل شرایط گالریداری نیازمند تحقیقات و بحثهای بیشتری است، اضافه میکند: مساله اقتصاد هنر در سالهای اخیر خیلی مهم است، یکی از دلایل ایجاد گالریداری این است که برخی فکر میکنند گالریداری پول دارد، اما بعد که میبینند چنین نیست گالری غیرفعال میشود. او میافزاید: یک گالری که فعالیتش درست و حرفهای است برای برگزاری نمایشگاه از هنرمند پول نمیگیرد. تا آنجا که من اطلاع دارم گالریهای قدیمی فعال این کار را نمیکنند.
مدیر گالری الهه درباره وضعیت گالریداری در شهرهای دیگر نیز معتقد است: من در شهرستانها گالریهای خوبی را میشناسم که فعال شدهاند. در تبریز، اصفهان، مازندران، گیلان و حتی در شهرهای کوچک گالریها فعالیت میکنند. در آنها حتی فقط بحث عرضه آثار هنری مطرح نیست و اقتصاد هنر و هنرمند هم لحاظ میشود. اتفاقا کار آنها برای شروع دشوارتر از فعالیت در تهران است.
شغل کاذبی به نام گالریداری
آرش تنهایی، طراح گرافیک و نمایشگاهگردان در اینباره به جامجم میگوید: هر گالری که راهاندازی شود، با هر رویکردی میتواند یکسری مخاطب داشته باشد که اوقات فراغت خود را به تماشای آثار هنری در آن اختصاص دهند، اما نخستین هدف گالریها پر کردن اوقات فراغت نیست. گالری محلی برای خرید و فروش اثر هنری است. این امکان به صورت مطلوب در تهران و در هیچ کدام از شهرهای ایران وجود ندارد. گالریهای تازهتاسیس از پس این مهم برنمیآیند. در واقع گالریها بیشتر به محلی برای نمایش آثار هنری تبدیل شدهاند تا خرید و فروش آثار هنری. در تهران هم همین است.
او ادامه میدهد: درحال حاضر گالریداری به یک شغل کاذب تبدیل شده است. برخی تصور میکنند گالریداری شأن یا پرستیژی به آنها میدهد که اگر مدیر بانک، مهندس معدن یا پزشک باشند، آن وجهه و شأن را بهدست نمیآورند. برای بهدست آوردن آن شأن و جایگاه اجتماعی آدمهایی که هیچ ارتباطی با هنر ندارند سراغ این کار میروند. اینها از جیب هزینه میکنند تا منزلت اجتماعی بخرند، بدون اینکه دانش کافی داشته باشند یا از مشورت کارشناسان این حوزه استفاده کنند. این نمایشگاهگردان، درباره دیگر ابعاد مشاغل کاذب پیرامون گالریداری اظهار میکند: وقتی گالری کافیشاپ میشود، یعنی فضایی برای تفریح. من با تفریح مردم مشکلی ندارم، ولی اینکه هنرمند با این وعده و تصور که قرار است کارش فروش رود، به گالریدار مراجعه میکند و در عمل اتفاقی نمیافتد، مشکلزاست.
البته تنهایی با بیان این پرسش که مگر ما شغلهای کاذب در این کشور کم داریم، میگوید: مگر این همه ناشران کمکآموزشی نداریم که شغل کاذب هستند؟ اگر نظام آموزشی ما کارآمد است، این همه ناشر کمکآموزشی برای چیست؟ اگر ناکارآمد است چرا نظام آموزشی کشور اصلاح نمیشود؟ گالریداری و مشاغل کاذب پیرامون آن هم یک نوع شغل کاذب است. بعضی مواقع شاهدیم گالریها از محل دریافت پول از هنرمندان نمایشگاه برپا میکنند. این هم یک راه است. قدیمترها به نمایشگاههای اتومبیل هم گالری میگفتند. نمایشگاههای اتومبیل هم یا یک نمایشگاهی میگذارند و درصدی از سود را میگیرند یا اینکه توان فروش ندارند، پولی از فروشنده میگیرند تا اتومبیلش را بفروشند.
این نمایشگاهگردان اضافه میکند: ما در کنار مشاغل کاذب یکسری هنرمندان کاذب هم داریم. آیا یک کشور با این نرخ بیکاری و این اقتصاد الکن نیاز به این همه هنرمند دارد؟ فرد در تولید ناخالص ملی نقشی ندارد و در سال هم کاری که ارائه میدکند، فروش ندارد، اسمش را هم میگذارد نقاش یا طراح. این هم یکجور شغل کاذب است.
سجاد روشنی
فرهنگ و هنر
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
علی اصغر هادیزاده، رئیس انجمن دوومیدانی فدراسیون جانبازان و توانیابان در گفتوگو با «جامجم» مطرح کرد