ارتباط چندش آور زن شوهردار با خواستگار سابقش

«نمی‌خواهم به شوهرم خیانت کنم، عاشق او هستم و دوستش دارم، اما هر طور که فکر می‌کنم، می‌بینم قدرتش را ندارم.»
کد خبر: ۹۹۳۳۸۶
ارتباط چندش آور زن شوهردار با خواستگار سابقش

گوینده این جمله‌ها زن جوانی است که به دادگاه خانواده آمده است. خوشبخت است و شوهرش عاشقانه دوستش دارد، اما این رفتارها تا زمانی که آن مرد وارد زندگی‌اش نشده بود، زن جوان را از نظر روانی راضی می‌کرد، اما با آمدن آن مرد، ورق برگشت. زندگی‌اش از این رو به آن رو شده است و رفتارها و محبت‌های شوهرش سخت به چشمش می‌آید.

این مرد شش سال پیش وارد زندگی پریسا شد. نامش رضا بود. به هم دل بستند، عاشق شدند و قول دادند تا آخر عمر پای هم بمانند. مرد جوان هم مشروب می‌خورد و هم اعتیاد داشت. زن جوان می‌گوید: «با عاطفه بود و همیشه سعی می‌کرد هر کاری می‌خواهم برایم انجام دهد. با این که قرار ازدواج گذاشته بودیم، اما خانواده‌ها مخالف بودند. خانواده او مغرور بودند و می‌خواستند عروس‌شان فقط به حرف آنها باشد. وقتی برای سومین بار به خواستگاری آمد و خانواده‌اش قبول نکردند، رضا لج کرد و دو شب در ماشینش خوابید. من هم حال خوبی نداشتم و شده بودم مثل جسدها. تصمیم گرفته بودم خودم را بکشم».

هر دو شرایط روحی بدی داشتند، اما پریسا تصمیم گرفته بود تا آخر ادامه دهد، اما رضا در میانه راه کم آورد و تصمیم گرفت همه چیز را تمام کند. تهمت، تحقیر، فحش، از هر چیزی که بتواند روح پریسا را آزار دهد، استفاده کرد.

«به رضا التماس کردم قسمش دادم در کنارم بماند، اما گفت نه. غرورم را شکست و له‌ام کرد. با بلایی که رضا سرم آورد، او را به خدا واگذار کردم. روزهای سختی را پشت‌سر گذاشتم. بعد از مدتی تصمیم گرفتم با کار کردن رضا را فراموش کنم. در محل کارم با پسری آشنا شدم که شخصیتش سالم و بسیار مهربان بود. کاوه از همان اول به ازدواج فکر می‌کرد و اهل دوستی نبود. چند ماه بعد از آشنایی‌مان به خواستگاری‌ام آمد. خانواده‌اش زمین تا آسمان با خانواده کاوه فرق می‌کردند. مهربان و مودب بودند. خیلی زود مراسم عقد و عروسی برگزار شد و رفتیم سر زندگی‌مان. کاوه بی‌اندازه مهربان بود و با این که شخصیت مردانه‌اش را حفظ کرده بود، اما نظر من در مورد هر چیزی برایش مهم بود. یک زن همین را می‌خواهد، فقط توجه شوهرش که کاوه به من داشت.»

پریسا می‌گوید: «بعد از ازدواج با کاوه تازه فهمیدم خوشبختی چه طعمی دارد. سه سال بعد از ازدواجم، پیامکی برایم آمد که مضمون قشنگی داشت. یاد عشق قدیمی‌ام افتادم. برای همه دوستانم و حتی رضا فرستادم. فردای آن روز زنگ زد. دیدن شماره‌اش روی گوشی‌ قلبم را به تپش انداخته بود. جواب ندادم. بعد پیامک داد و گفت می‌خواهد تلفنی صحبت کند. اول نمی‌خواستم زنگ بزنم، اما آخرش تسلیم شدم. به محض این که صدایش را شنیدم، دلم لرزید و قطع کردم. چند بار دیگر هم زنگ زد. بالاخره جواب دادم و سعی کردم بی‌تفاوت باشم. گفتم کاری داری؟ حالم را پرسید و گفت ازدواج کردی؟ گفتم بله. پرسید خوشبخت هستی؟ گفتم بله و بعد گفت مجبور بودم آن طور رفتار کنم که از من بدت بیاید و سراغ زندگی‌ات بروی. چون می‌دانستم خانواده‌ام دیگر به خواستگاری تو نمی‌آیند. گفتم همه چیز را فراموش کرده‌ام و دیگر نمی‌خواهم با حرف‌هایت آرامشم بهم بخورد. یکدفعه زد زیر گریه و گفت به خاطر این که تو را فراموش کنم با دختری در فروشگاه آشنا شدم و بعد هم ازدواج کردیم، اما خوشبخت نشدم. زنم خائن از آب درآمد و با چشم‌های خودم دیدم که مردی را به خانه آورده بود و برای همین طلاقش دادم. بدجور گریه می‌کرد و دلم به حالش سوخت. همیشه فکر می‌کردم هیچ کس نمی‌تواند آدمی مثل رضا را تحمل کند و هر چقدر هم که دوستش داشته باشد، بالاخره از او فرار می‌کند، اما فکرش را هم نمی‌کردم زندگی‌اش تا این حد نابود شود. غرورش از بین رفته بود و از آن مرد مغروری که در ذهن داشتم، چیزی باقی نمانده بود.»

زن جوان ادامه می‌دهد: در تمام مدتی که رضا حرف می‌زد، همه رفتارهایش جلوی چشمم آمد. هر لحظه و هر ثانیه‌اش. من او را به خدا واگذار کرده بودم و حالا می‌دیدم چطور جوابش را داده است. در تمام روزهایی که غرق در خوشبختی بودم، او داشت عذاب می‌کشید. چند روز که گذشت، حس کردم احساس خفته‌ای در حال بیدار شدن در وجودم است. مدام به این فکر می‌کردم که اگر الان مجرد بودم، چه اتفاقی می‌افتاد. از روزی که با رضا تلفنی حرف زدم، تمام خاطرات خوشی که روزگاری با هم داشتیم، جلوی چشمم رژه می‌روند. با این که عاشق شوهرم هستم، ولی احساس می‌کنم هیچ کس مثل رضا درکم نکرده است و خاطرات شیرینی که با هم داشتیم، حتی با شوهرم نیز تکرار نخواهد شد. خیلی دلم می‌خواهد این افکار آلوده را از خودم دور کنم و فقط به شوهرم فکر کنم تا زندگی‌ام خراب نشود، اما هرچه تلاش می‌کنم نمی‌شود.

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۲۲
مصطفی
Iran, Islamic Republic of
۰۰:۴۰ - ۱۳۹۵/۱۱/۰۴
۰
۰
خانم جوان تو رضا را به خدا واگذار كردی یعنی خدا پرست هستی پس همین جواب دادن به تلفن خیانت است اگر طلاق بگیری شوهر نازنینت كافیست تورا بخدا واگذار كند این را بدان حتما بد بخت و بیچاره می شوی وراه برگشت هم نداری بیشتر فكر كن و از عمل خود استغفار كن وبرای همیشه رضارا فراموش كن
نوذر
Iran, Islamic Republic of
۰۱:۳۹ - ۱۳۹۵/۱۱/۰۴
۰
۰
این یك داستانك از ر- اعتمادی بود؟
سبلان
Iran, Islamic Republic of
۰۷:۱۹ - ۱۳۹۵/۱۱/۰۴
۰
۰
انشالله خدا مهرشو از دلت بیرون كنه...
z
Iran, Islamic Republic of
۰۷:۲۴ - ۱۳۹۵/۱۱/۰۴
۰
۰
چقدر سادست زن هم اینقدر .......!!!!!!
ابوالفضل
Iran, Islamic Republic of
۰۸:۳۹ - ۱۳۹۵/۱۱/۰۴
۰
۰
زندگی رضا تباه شده وعاقبت زندگی تو هم به خاطر خیانت تباه خواهد شد زیرا محبت وصمیمیت كاوه و خانواده اش را با هوا وهوس جواب دادی !كاوه چه گناهی داشت كه شماازروی خوشگذرانی دوباره هوای هندوستان به سرت زده است البته شما تقصیر ندارید جامعه ما اینقدر پست شده است كه به امثال شماها اینقدر ارزش می دهد تا...............................شیطان خفته وجودتان بیدار شود
پویا...
Iran, Islamic Republic of
۰۸:۴۶ - ۱۳۹۵/۱۱/۰۴
۰
۰
موضوع چه ربطی به محتوا داشت؟؟؟
حسین
Iran, Islamic Republic of
۰۹:۳۲ - ۱۳۹۵/۱۱/۰۴
۰
۰
زنی كه از دوست شدن با این و اون ابایی نداشته باشه همین میشه دیگه .
معصومه
Iran, Islamic Republic of
۰۹:۴۰ - ۱۳۹۵/۱۱/۰۴
۰
۰
به فرض هم با طرف قبلی ازدواج كنه,میفهمه كه تو هوس ترمز بریده,چرا به این فكر نمیكنه كه اون آدم همون آدمه فقط الان چرب زبون تر شده
نرگس
Iran, Islamic Republic of
۱۰:۰۱ - ۱۳۹۵/۱۱/۰۴
۰
۰
مشكل اینجاست كه وقتی باصطلاح كسی را دوست دارند و نمیتوانند ازدواج كنند به قول معروف تا تنور داغ است نان را می چسبانند تا خواستگاری برایشان می آید زود جواب میدهند بعد از مدتی شرایط جدید را فراموش كرده دوباره دنبال دلشان میروند . دائم بین این و آن سرگردانند و زندگی را به همه زهر مار میكنند . خدای مهربان خودش به هموطنان آرامش و بلوغ فكری و روحی عطا كند تا دیگر از این خبرها نشنویم انشاا...
محمد جواد ض
Iran, Islamic Republic of
۱۱:۰۱ - ۱۳۹۵/۱۱/۰۴
۰
۰
گفتن كلمه فراموش كن خیلی راحته ولی در عمل واقعاً سخته ، واقعاً . یه جمله قدیمی زیباهست كه میگه اگه نتونی چیزی رو كه دوست داری داشته باشی آخرش مجبور میشی چیزی رو كه داری دوست داشته باشی ، به لغت مجبور توجه كنید . الان خیلیها اینجورین مخصوصاً تو جنس ما خیلی شایعتره ، خوب هر رابطه عاطفی عاشقانه دوطرفس یك طرف هم خانمیه كه حالا یا میتونه فراموش كنه یانه .
اصغر
Iran, Islamic Republic of
۱۱:۳۷ - ۱۳۹۵/۱۱/۰۴
۰
۰
اصولا زنانی كه به شوهر خود خیانت میكنند بهره هوشی پایینی دارند زن قصه ماهم همینطوره ارزش پیمان ازدواج خیلی بیشتر از این قبیل هوس های زودگذره
پاورقی
Iran, Islamic Republic of
۱۳:۰۳ - ۱۳۹۵/۱۱/۰۴
۰
۰
بقیش چی ؟؟؟ فردا می نویسید یا هفته دیگه ؟
حسین
Iran, Islamic Republic of
۱۳:۱۸ - ۱۳۹۵/۱۱/۰۴
۰
۰
جای تاسف داره واقعا حرمت زن بودن رو خراب میكنن بعضی زنها.
فكر زندگی كردن از بین رفته
رویا پردازی جاش رو گرفته بینشون
ریحانه
Iran, Islamic Republic of
۱۴:۱۷ - ۱۳۹۵/۱۱/۰۴
۰
۰
تیتر شما كه چندش آورتر بود...
mmm
Iran, Islamic Republic of
۱۴:۴۵ - ۱۳۹۵/۱۱/۰۴
۰
۰
خانم جوان حضرتعالی هوسبازی ،عاشق نیستی الكی معنای عشق رو به لجن نكش ،این چجور عشقیه كه یك روز عاشقی بعد 3سال متنفری بعد عاشق كس دیگه ای می شی بعد دوباره عاشق می شی ،بابا جمع كن این حرفها رو .
بچه های ایران زمین
Iran, Islamic Republic of
۱۵:۳۰ - ۱۳۹۵/۱۱/۰۴
۰
۰
به نام خدا
خواهر من مجبوری رضا رو از فكرت خارج كنی مجبوری مجبوری والا كاوه رو هم از دست خواهی داد
ناشناس
Iran, Islamic Republic of
۱۶:۱۶ - ۱۳۹۵/۱۱/۰۴
۰
۰
اینایی كه منفی میزارن فازشون دقیقا چیه آخه ؟؟؟!!!!!
مقدسه
Iran, Islamic Republic of
۱۵:۰۲ - ۱۳۹۵/۱۱/۰۵
خوب معلومه ... فاز خیانت !!!!
بینام
Iran, Islamic Republic of
۱۸:۰۹ - ۱۳۹۵/۱۱/۰۴
۰
۰
خدا هدایت كنه
نرم افزار موبایل
-
۱۹:۳۶ - ۱۳۹۵/۱۱/۰۴
۰
۰
خانم عزیز خشت اول را كه معمار بنهاد كج تا ثریا میرود دیوار كج .پس حواست باشه البته اگه خیانت كنی باید به ریشه ی خودت نگاه كنی
نرم افزار موبایل
-
۰۲:۳۳ - ۱۳۹۵/۱۱/۰۶
۰
۰
بازم یه زن یراستی اززندگی چی میفهمید وچه برداشتی داریم ؟
علی اصغر
Iran, Islamic Republic of
۱۵:۳۰ - ۱۳۹۵/۱۲/۱۶
۰
۰
برو خجالت بكش ! هیف اسم زن كه میذارن رو تو ! یعنی حالم از این جور آدم های فاسد بهم میخوره ! چه مرد چه زن

نیازمندی ها