به گزارش جامجم، چهارشنبه هفته گذشته پسر جوانی با دستبند به شعبه هفتم دادسرای ویژه سرقت تهران منتقل شد.
او وقتی مقابل بازپرس قرار گرفت خود را مینا 25 ساله معرفی کرد. دختر جوان که موهای کوتاه پسرانه و تیشرت آبی به تن داشت خود را سارق حرفهای و جیب بر معرفی کرد.
او که به خاطر عذاب وجدان با مراجعه به کلانتری 111 تهران خودش را معرفی کرده است، در مورد زندگیاش گفت: چند سال قبل پدر و مادرم را از دست دادم و هیچ کسی را ندارم. طلبکاران پدرم هرچه از او مانده بود از من گرفتند. چون سرپناهی نداشتم، شبها را در خیابانها، پارکها و ایستگاههای اتوبوس میگذراندم و روزها گدایی میکردم. چند سالی را به همین وضعیت گذراندم تا اینکه سنم بالاتر رفت و خلافکاران و افراد ناباب توجهشان به من بیشتر شد. آنها میخواستند مرا مورد آزار و اذیت قرار دهند اما من مقابلشان مقاومت کردم و اجازه ندادم هیچکدام از آنها حتی به من نزدیک شوند.
وی ادامه داد: به مرور اذیت آنها بیشتر شد و هر کاری کردم تا از شرشان خلاص شوم فایده نداشت تا اینکه به ذهنم رسید خود را به شکل پسرها در بیاورم. 6 ماه قبل موهایم را پسرانه کوتاه کردم و با پوشیدن شلوار جین و تیشرت خود را به شکل پسرها درآوردم و به پارک برگشتم و کسی هم متوجه نشد حسام همان میناست. من هم با افراد خلافکار آنجا طرح دوستی ریختم و مثل یک پسر با آنها دوست شدم. فهمیدم کار بیشتر آنها توزیع مواد مخدر است. اما چون زندگی خودم را نابود شده میدیدم، دوست نداشتم زندگی دیگران را هم نابود کنم. با این حال مجبور بودم برای در امان ماندن از مزاحمت آنها، به رفاقتم ادامه دهم. آقای قاضی، من فقط سیگار میکشم و جوری به آن وابسته شدهام که نمیتوانم ترک کنم. مدتی در لباس پسرانه در پارکها چرخیدم تا اینکه مجبور شدم دست به سرقت و جیببری بزنم و نقشه سرقت از افراد شهرستانی در ترمینال غرب و جنوب به ذهنم رسید. یک ماه قبل با پوشیدن لباس زنانه حوالی ترمینال غرب پرسه میزدم که پسر جوانی که از شهرهای غربی کشور برای کار به تهران آمده بود به من ابراز علاقه کرد. من هم با او طرح دوستی ریختم و دو ساعت بعد در فرصت مناسب با سرقت کیفش فرار کردم. در یکی از پارکها لباسهای زنانه را درآورده و دوباره با پوشیدن تیشرت و با تیپ پسرانه به پارکی که پاتوقمان بود رفتم.
یک بار نیز با زن جوانی که برای دیدن اقوامش به تهران آمده بود در ترمینال جنوب آشنا شدم. او که فکر میکرد من دختر خوبی هستم به من اعتماد کرد اما در یک لحظه جیب او را زدم و 250 هزار تومان از او سرقت کردم. برای اینکه شناسایی نشوم بلافاصله تیپ پسرانه زده و به پاتوقم در پارکی در غرب تهران باز گشتم. آقای قاضی از این زندگی خسته شدهام و عذاب وجدان گرفتهام. دیگر از آوارگی و دربه دری خستهام. لطفا مرا دستگیر و زندانی کنید. آنجا برای من که کسی را ندارم بهتر از بیرون و پارک است.
با اعترافات دختر پسرنما به 7 فقره جیببری و سرقت، بازپرس پرونده دستور انتقال دختر جوان به یکی از مراکز نگهداری زنان بهزیستی را صادر کرد که مینا با اعلام اینکه به بهزیستی نمیرود، درخواست کرد فقط او را به زندان منتقل کنند. با ضد و نقیضگوییها و اصرار دختر جوان برای رفتن به زندان، قاضی محمدمهدی مرشدلو بازپرس شعبه هفتم دادسرای ناحیه 34 او را بازداشت کرده و در اختیار ماموران پلیس آگاهی قرار داد تا سایر جرایم احتمالی او کشف شود و همچنین او را برای بررسی سلامت روحی و روانی به پزشکی قانونی معرفی کرد.
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد