به گزارش خبرنگار جامجم، سردار علی ولیپور گودرزی در حاشیه اجرای طرح دستگیری سارقان خشن گفت: این سارقان در تحقیقات به سرقتهای متعدد اعتراف کرده و مقادیر زیادی اموال سرقتی از مخفیگاه آنان کشف شد که ۴۰ میلیارد تومان ارزش آنهاست.۲۰دستگاه خودرو، ۲۵ دستگاه موتورسیکلت، مقدار زیادی طلا و جواهرات و ۲۸۵دستگاه تلفن همراه و همچنین ۵ قبضه سلاح جنگی نیز کشف شد. وی در پاسخ به این سؤال که در جنگ ۱۲ روزه میزان سرقتها چه تغییری داشت، اظهار کرد: با توجه به حضور همکارانم در سطح شهر و گشتزنی همه پلیسهای تخصصی، سرقت کاهش بیشتری داشت و در مجموع ۵۰ درصد کاهش وقوع جرم داشتیم. همچنین با سارقانی که در این مدت دستگیر شدهاند، به شدت با آنها برخورد شد.
انتقام؛ محرک دزدی سریالی یک زن خانهدار
انگیزه اصلیاش نه پول، بلکه عقدههای روانی و انتقامجویی بود. به جرم سرقت طلا و اشیای قیمتی از منازل کارفرمایانش دستگیر شده است. زنی که حالا در آستانه ۴۰ سالگی قرار دارد و در بازجوییها اعتراف کرد که یک اتهام ناروا، سرآغاز کینه و انتقامجوییهای او بوده است.
این زن که در طرح پلیس آگاهی پایتخت دستگیر شده ، در توضیح ماجرا میگوید: «من سارق نبودم. همیشه دنبال لقمهای نان حلال بودم. برای همین هم در خانههای مردم کار میکردم ولی یک تهمت، مرا به این روز انداخت. یکبار که برای نظافت به خانهای رفته بودم، به ناحق به من تهمت دزدی زدند. هر چقدر قسم خوردم که بیگناهم، باور نکردند. من تاوان کار نکرده را پرداختم و این مسأله برایم به یک عقده تبدیل شد.»
زن ۴۰ ساله در ادامه اعترافاتش، نحوه سرقتها را اینگونه شرح میدهد: «به عنوان خدمتکار در خانهها مشغول کار میشدم و اشیای کوچک و باارزشی را که بتوانم در دستم پنهان کنم، میدزدیدم. یکبار حتی یک شمش طلا را هم سرقت کردم، اما وقتی خواستم آن را بفروشم، خریدار به من ظنین شد و تهدید کرد مرا لو میدهد. مجبور شدم نصف شمش را به عنوان حقالسکوت به او بدهم.»
نکته قابل توجه اینکه متهم هیچکدام از اموال مسروقه را نفروخته و همواره با این تصور که روزی مجبور به بازگرداندن آنها خواهد شد، آنها را در منزلش مخفی کرده بود. همسر این زن نیز به دلیل کشف اموال مسروقه در خانهشان بازداشت شده، اما متهم مدعی است او از ماجرا بیاطلاع بوده است.
این زن که تاکنون پنج نفر از کارفرمایانش، شکایت خود را به مراجع قضایی ارائه کردهاند، درباره نحوه دستگیریاش میگوید: «وقتی صاحبخانهای که اخیرا مورد سرقت قرار گرفته بود به من مظنون شد، دستگیر شدم. در واقع با بررسی سوابق، مشخص شد که من در تمامی منازلی که مورد دستبرد قرار گرفته، به عنوان خدمتکار مشغول کار بودهام. برای همین دستگیر و مجبور به اعتراف شدم.»
شکار مسافران فرودگاه
در میان متهمان، یک سارق مسلح با داستانی عجیبتر از فیلمهای هالیوودی، دستبند به دست ایستاده است. او طعمههایش را با شگردی خاص هدف قرار میداد. این مجرم، قربانیانش را نه از میان ثروتمندان شهر، بلکه از مسافران فرودگاه انتخاب میکرد. این سارق در گفتوگو با خبرنگار ما، پرده از راز شگردهایش برمیدارد که بسیار عجیب است. او میگوید: «من در شمال تهران پرسه میزدم با یک خودرو و یک اسلحه کهنه.طعمههایم، مسافرانی بودند که تازه از سفر رسیده بودند و با چمدانهای پر از سوغاتی، از تاکسی فرودگاه پیاده میشدند.درست در همان لحظه، مثل یک شبح ظاهر میشدم. اسلحه را نشانه میگرفتم و تمام داراییهایشان را به سرقت میبردم. معمولا در زعفرانیه و ولنجک به کمین تاکسیهای فرودگاه مینشستم.»
مجرم حرفهای در ادامه صحبتهایش میگوید: «نقشهام اینطور بود که با یک خودروی کوئیک پلاک جعلی، تاکسیهای فرودگاه را تعقیب میکردم. به محض اینکه مسافر با چمدان پیاده میشد و راننده تاکسی میرفت، با اسلحه، هرچه دلار و یورو داشت، با تهدید میگرفتیم.»
او درباره انگیزهاش چنین میگوید:«فکرنکنیدخوشحال بودم.هربار که این کار رامیکردم،عذاب میکشیدم.اما چه کار میتوانستم بکنم؟ باید پول درمان پسرم را جور میکردم. بچه دو سالهام بیماری صرع دارد و به خاطر هزینه درمانش مجبور شدم دست به این کار بزنم. هزینه درمانش خیلی بالاست. خودم هم کار ثابتی ندارم و درآمدم کفاف زندگیام را نمیداد. چارهای نداشتم.»
در پروندهاش، سابقهای از قاچاق مواد مخدر هم ثبت شده است اما او مدعی است همه اینها، نتیجه یک زندگی پر از بدبختی و بیعدالتی بوده: «یک بار برایم پاپوش درست کردند. ۱۰ کیلو شیشه در خودروی من گذاشتند و دستگیر شدم. دادگاه حکم اعدام داد، اما بعدا مورد عفو قرار گرفتم. حکم اعدامم شکسته و تبدیل به حبس ابد شد. یک مدت بعد حبس ابد شکست و تبدیل شد به ۱۰ سال زندان. ۱۰ سال زندان بودم و بعد آزاد شدم. اشتباه بود. مرا به ناحق محکوم کردند. خدا نخواست اعدام شوم و بمیرم. حالا هم حاضرم هر تاوانی بدهم، فقط پسرم خوب شود.»
او درباره تعداد سرقتها میگوید: «تازه کارم را شروع کرده بودم که جنگ شدوهمه پروازها کنسل شدند. تهران هم که سوت و کور شده بود. دوباره که پروازها از سرگرفته شد، کارم را ادامه دادم. درنهایت چهار پنج مورد با همین شگرد، سرقت کردم.»
یکی از شاکیان هم درباره سرقت این متهم گفت: «برای انجام ماموریت کاری به خارج کشور رفته بودم و بعد از چند روز از طریق فرودگاه امام(ره) به تهران بازگشتم. وقتی وارد مجتمع محل زندگیام شدم ناگهان مردی فریاد زد دستها بالا وگرنه شلیک میکنم. وقتی برگشتم پشت سرم مردی را دیدم که کلت به دست داشت. او به زور چمدانم را گرفت و تهدید کرد که اگر سر و صدا کنم و کمک بخواهم مرا به قتل میرساند. از ترسم سکوت کردم. او با سرقت از من گریخت.»
اکبری، بازپرس شعبه اول دادسرای جنایی تهران در این باره به جامجم گفت: متهم در بازداشت به سر میبرد و تحقیقات از او
ادامه دارد.
رویای هالیوودی پسر خواننده
میلاد مشهور به خارجی، خوانندهای که آرزوی درخشیدن در لسآنجلس را در سر داشت، حالا پشت میلههای زندان نشسته است. او که در مجالس عروسی میخواند و دیجی بود، برای رسیدن به شهرت، راهی خطرناک را انتخاب کرد؛ سرقت از خانههای پایتخت. او درباره جزئیات سرقتهایش میگوید: «به من میگویند میلاد خارجی چون میخواستم بروم خارج و خواننده معروفی شوم. همه به همین دلیل مرا میلاد خارجی صدا میزدند.»
اما میلاد خارجی به جای پرواز به لسآنجلس، در خیابانهای تهران پرسه میزد و خانهها را برای سرقت زیر نظر میگرفت. او در اعترافاتش میگوید: «برای رفتن به لسآنجلس نیاز به پول داشتم. برای همین نقشه سرقت از خانهها را کشیدم.»
شگرد او برای ورود به خانهها متنوع بود؛ از تخریب و ورود از بالکن گرفته تا استفاده از شاهکلید. پس از ورود، اموال قیمتی را جمع میکرد و به نامزدش تحویل میداد: «نامزدم وظیفه فروش طلاها را برعهده داشت. دلارها را هم نگه میداشتیم. قرارمان این بود که بعد از جمعآوری پول، از ایران برویم، ولی دستگیر شدیم و نقشهمان نقش بر آب شد.»