لیلا، پاکی را خواستگاری می‌کند

محمدحسین لطیفی گفت: اگر بهروز شعیبی در نقش محمد سریال «تنهایی لیلا» بازی نمی‌کرد، شاید من از کارگردانی این اثر انصراف می‌دادم، چرا که معتقدم بدون حضور او امکان ساخت این سریال نبود.
کد خبر: ۸۲۵۱۵۷
لیلا، پاکی را خواستگاری می‌کند

محمدحسین لطیفی این روزها دهمین سریال خود یعنی تنهایی لیلا را کارگردانی می‌کند. سریالی که تا حدودی فضای بین «وفا» و «صاحبدلان» را که از موفق‌ترین آثار اوست برای مخاطب تداعی کرده است،اما در این میان نقدهایی نیز به آن وارد است. سریالی که در برخی موارد از خط قرمزهای همیشگی تلویزیون عبور کرده است و این بار باعث شده جنس کارهای لطیفی پس از «دودکش» کمی تغییر کند.

نکته‌ای که در مورد سریال اخیر شما به چشم می‌خورد، تجربه فضایی متفاوت است.چطور به این فضا رسیدید؟

حال و هوای «تنهایی لیلا» برای مخاطبی که سریال‌های تلویزیون را دنبال می‌کند، متفاوت است. منظورم از تفاوت بد یا خوب بودن نیست، بلکه از منظر متن و نوع ساخت عرض می‌کنم. فیلم نامه عنقا به نسبت سایر سریالهای تلویزیون روایتی مدرن‌تر دارد.

شما تکنیک فلش فوروارد را با حامد عنقا در سریال «قلب یخی» تجربه کرده بودید.

-در «قلب یخی» به خاطر معمایی بودن داستان‌ به عبارتی می‌توان گفت این تکنیک به خوبی روی قصه قرار گرفته بود، اما در مورد سریالی مثل تنهایی لیلا که زیاد معمایی هم نیست، اعمال این تکنیک نتیجه عکس می‌دهد.همه عوامل نگران این بودند که ممکن است زمانها در این قصه گم شوند. «قلب یخی» داستانی معمایی،جنایی و پلیسی داشت و جنس کار با تنهایی لیلا تفاوت کاملا متفاوت بود. ما در «تنهایی لیلا»، معما را چاشنی قصه‌مان کردیم و و بد نیست این را بگویم که از قسمت 15 به بعد از آن حال و هوا خارج شده و وارد قصه اصلی دیگری می‌شویم. معمولا زمانیکه نویسنده و کارگردانی با یکدیگر همکاری می‌کنند، تا جایی به یکدیگر اعتماد می‌کنند.

این سبک سریال‌سازی آنهم برای مخاطب ایرانی که حوصله دنبال کردن زمان‌ها را ندارد، ممکن است باعث شود مخاطب قصه را پس بزند.

این سبک قصه‌گویی مقداری مدرن‌تر است به نسبت نوع روایت قدیم که به شیوه یکی بود یکی نبود به تصویر کشیده می‌شد، به عقیده من بیننده هم این تنوع را دوست دارد. اعمال این تکنیک از نظر کارگردانی کار راحتی نیست و اغلب کارگردان‌ها نیز دوست دارند کار سخت‌تر را انجام دهند. در این نوع روایت سر و ته پلان‌ها و درآوردن رابطه‌ها مهم است که برای من به عنوان کارگردان جذابیت بسیاری دارد.

قصه اصلی شما پیرامون دختری است که پس از سالها از خارج از مرزها به ایران برگشته و دلباخته پسری مذهبی می‌شود و از او خواستگاری می‌کند. شاید بتوان گفت تا حدودی از خط قرمزهای سازمان صدا و سیما عبور کردید.

در فیلم «دختر ایرونی» این فضا را آنهم در ژانر طنز تجربه کرده بودم.این نوع قصه در تلویزیون در یک زمان بخصوص خط قرمز بود و البته ناگفته نماند که بستگی دارد همه این خط قرمزها توسط چه گروهی و در چه کاری و با چه رویکردی بروی آنتن رود. قاعدتا تمام مدیران تلویزیون می‌دانند که لطیفی با اعتقاداتش کاری را می‌سازد و نیامدم که پولی را بگیرم و کاری را بسازم و بروم. ذکر این نکته در اینجا ضروری است که پیغمبر اکرم (ص) نیز از حضرت خدیجه (س) خواستگاری می‌شوند، پس خط قرمز نیست، بلکه چگونگی بیان و به تصویر کشیدن آن مهم است. در مورد «تنهایی لیلا» نیز باید بگویم، لیلا به دنبال پاکی است و در اصل با خواستگاری از محمد، پاکی را برایش خود خواستگاری و خریداری می‌کند و بر همین اساس نیز برای پاکی و پاک بودن در تلویزیون هیچ خط قرمزی نیست.

اما در برخی شرایط قصه به سمت فانتزی می‌رود.

همیشه در کارگردانی بخصوص فیلم‌هایم می‌گویم زمانی اثری موفق خواهد بود که امکان اتفاق افتادنش باشد، اما نه همیشه. اگر همیشگی باشد که دیگر دیدنی نیست و استثنایی است که احتمال وقوع دارد. به اعتقاد من قصه تنهایی لیلا احتمال وقوع دارد و این را از بازخوردهایی که تا به حال از دو تن از دوستانم گرفتم می‌گویم، آنها هر شب به من پیام می‌دهند که قصه سریال جدیدی که ساختی نعل به نعل داستان زندگی ما است. کلمه فانتزی را برای این موضوع قبول ندارم، چراکه در فرهنگی که لیلا در آن بزرگ شده و رشد کرده خواستگاری کردن امری کاملا طبیعی است، شاید برای ما فانتزی باشد که کمی از این فضا دور هستیم.

متن اصلی و قصه یک خطی سریال چه ویژگی‌هایی برای شما به عنوان کارگردان داشت که به ساخت آن ترغیب شدید؟

شب اول بازخوردهای جالبی داشتیم از این بابت که خیلی ها شوکه شده بودند که یعنی چی؟ که قهرمان شما در قسمت اول مرد؟ یکی از دلایلی که مرا به ساخت «تنهایی لیلا» ترغیب کرد نیز همین بود، وقتی سه قسمت ابتدایی را خواندم به حامد عنقا گفتم که بازی رو دوست دارم و این سریال نیز به همین شیوه نوشته شده است. همین مرا برای ادامه کار وسوسه کرد.

همیشه جنس کارهای شما امضای خاص خودتان را دارد، و در اغلب سریال هایتان فضا و عناصری که در دیگر سریال‌ها کمتر دیده می‌شود، به خوبی پررنگ شده است.

بله، روایت فضایی که اینروزها کمتر می‌بینیم و به عبارتی فراموش شده‌اند. برای مثال بد نیست اشاره‌ای به سریال «زیر تیغ» داشته باشم، این اثر فیلم‌نامه خاصی نداشت، اما با حضور کارگردان کار بلدش به اثری قابل قبول تبدیل شد. دلیلش هم این بود که به نوستالژی ما ایرانی‌ها پرداخته و کاری متفاوت کرد. این اثر ابتدا به من پیشنهاد شد، اما بعد از خواندن متن به این نتیجه رسیدم که چیز خاصی برای من ندارد و بعد از پخش دیدم و به کارگردانش هم تبریک گفتم. در ادامه هم باید بگویم در قصه «تنهایی لیلا» سعی کردم عناصری را داشته باشم که مدتهاست از آن دور بودیم و به عبارتی به اصالت‌مان برگشتم که اتفاقا مخاطب هم اینها را دوست دارد، مثل دوری از تهران و پناه بردن به خارج از شهر که فضای کوه و دشت را با هم داشته باشد، نشان دادن خانه و افرادی که در فرهنگ ما به عبارتی گم شده‌اند، استفاده از ماشین‌های قدیمی و ...

همین فضاها و لوکیشن‌هایی خارج از شهر، سختی کار را دوچندان نمی‌‌کرد؟

من این سبک کار کردن را می‌پسندم. اگر شما خانه محمد را ببینید متوجه می‌شوید که ما در چه مکانی کار می‌کنیم، دو اتاق هشت و نه متری که هر کارگردانی حاضر به کار کردن در آن فضا نخواهد شد،چراکه همیشه اغلب کارگردان‌ها به دنبال فضاهای بزرگ هستند که در آن جای دوربین و ایستادن افراد وجود داشته باشد.

امامزاده در کجای این لوکیشن پیدا شد؟

بواسطه ارتباط با امام زاده و فاصله یک دیوار با آن لوکیشن لواسان را انتخاب کردم، آنهم به این دلیل که حال و هوای متفاوتی را در سریال داشته باشم و همانطور که گفتم این موضوع به سختی‌هایی که بیان کردم، ارجحیت داشت.

در اجرای داستان اولیه «تنهایی لیلا» چه تغییراتی اعمال کردید؟

قصه ما فراز و فرودهای بسیاری دارد، یادم هست شبی که قسمت اول پخش شد برخی افراد گفتند که از الان به بعد قصه زندگی کودکی که تازه به دنیا آمده است را خواهیم دید و ... یعنی می‌خواهم بگویم مدام ضریب خطای بیننده بالا می‌رود، در تمامی این موارد حامد عنقا تلاش خود را کرده است تا جذابیت‌های ما از لحاظ قصه کاسته نشود.

شما برای ایفاگر نقش اصلی داستان خود چهره‌ای جدید را در تلویزیون انتخاب کردید. مینا ساداتی تا به اینجا تجربه حضور در سینما را به خوبی پشت سر گذاشته است، اما برای اولین بار در یک سریال تلویزیونی آنهم در نقش اصلی آن بازی می‌کند. این انتخاب بر چه اساسی صورت گرفت؟

اینکه ایشان در تلویزیون کمتر حاضر شده بودند، کاملا درست است و بیشتر در سینما حضور داشتند. من هم چهره‌ای از او را در فیلم سینمایی «محمد (ص)» دیده بودم و صورت و فیزیک‌شان در خاطرم بود که قابلیت نشان دادن چهره معصوم را نیز دارد و دیدم که به خصایصی که لیلا دارد نزدیک است.

نقش مقابل مینا ساداتی را به بهروز شعیبی کارگردان سریال «پرده نشین»، بازیگر فیلم «طلا و مس» و ... سپردید. شعیبی تا به حال یکبار در قالب این نقش به خوبی بازی کرده است، اما این روند تکرار در یکنوع بازی او را به تکرار و کلیشه نزدیک می‌کند.

بهروز شعیبی همیشه به من می‌گوید که این را نگو، اما به خودش هم گفتم که می‌گویم، اگر بهروز شعیبی در نقش محمد سریال «تنهایی لیلا» بازی نمی‌کرد، شاید من از کارگردانی این اثر انصراف می‌دادم، چراکه معتقدم بدون حضور او امکان ساخت این سریال نبود. در مجموع بین بازیگران هم سن و سال بهروز، فردی مثل او و بازی بسیار صادقانه او کم داشتیم و مطمئن بودم هر بازیگر دیگری را به جای او می‌گذاشتم، بازی که مد نظرم بود را نمی‌گرفتم.شعیبی با تمام مشغله‌ای که داشت و درگیر کاری دیگر بود، حضور در این سریال را پذیرفت. سابقه همکاری من با بهروز در فیلم سینمایی خوابگاه دختران بود که دستیار من بود. هر چند از آنجایی که به خوبی او را می‌شناسم، قطعا می‌دانم که توانایی بسیار بالایی هم در ایفای نقش‌های طنز دارد و اگر کار طنزی را بسازم ایشان یکی از گزینه‌های اصلیم هست.

شخصیت‌های سریال شما یا کاملا سفید هستند و یا کاملا خاکستری و حد وسطی ندارند.

برای اینکه شخصیت کاملا سفید نداریم.

حتی شخصیت محمد با بازی بهروز شعیبی؟

کمی صبر کنید تا قصه جلوتر برود تا متوجه شوید. شخصیت منفی داریم و الباقی خاکستری هستند. سفید مطلق هم نداریم چراکه اصولا دوست ندارم این سبک شخصیت را نشان دهم آنهم به این دلیل که اصلا دیدنی نیست. اعتقاد شخصی من در مورد شخصیت محمد این است که او تکه ای از آن دنیا است که کنده شده و حال در روی زمین زندگی می‌کند، به همین دلیل هم معتقدم که این افراد عمر زیادی هم ندارند و اگر هم در این دنیا بمانند، آلوده دنیا می‌شوند، اینها فقط به عنوان الگو می‌آیند و می‌روند.

قصه تنهایی لیلا خیلی تلخ است و در این زمینه هم موسیقی به تلخی روایت شما کمک دوچندانی کرده است.

این موضوع را عامدانه لحاظ کردیم. اگر بیننده در این دست کارها رو دست بخورد، حالش بد خواهد شد و از آنجایی که در ابتدا گفتم ما تکنیک «بازی ورق رو» را برای مخاطبمان اجرا کردیم، در مورد موسیقی هم به همین شکل است که آمدیم و تلخ ترین نوع موسیقی را انتخاب کردیم تا به او بگوییم اگر این نوع کار را دوست داری از همین اول ببین و اگر دوست نداری، از همین اول نبین.

اوایل که خبرهایی از «تنهایی لیلا» در رسانه‌ها منتشر شد، خبر از ترجمه همزمان این اثر به زبان انگلیسی و عربی نیز بود، این موضوع به کجا رسید؟

ان شاءالله انجام خواهد شد. سریال ما بیست فروردین کلید خورد و طبیعی است هر چقدر هم که دستم تند باشد، هیچ گاه کیفیت را فدای کمیت نمی‌کنم. علاوه بر این قرار بود پخش ما برای ماه رمضان باشد که من هم یکی از افرادی بودم که با این مسئله موافق نبودم. هرچند خیلی از دوستان می‌گویند ای کاش این سریال به خاطر حال و هوایی که دارد، در ماه رمضان پخش می‌شد، اما من هنوز هم فکر می‌کنم که این سریال نباید در مناسبت بروی آنتن می‌رفت چراکه قابلیت ماندگار شدن در سالها بعد را نیز دارد. حیف بود اگر می‌خواستم این سریال را با عجله بسازم که فقط در زمان مورد نظر دیده شود، دقیقا کاری که برای ساخت «صاحبدلان» انجام ندادم تا الان هم برای مخاطب دیدنی باشد و هنوز هم از آن یاد کند.

تا به اینجای پخش سریال، از بازخوردها راضی بودید؟

ما که زیاد بین مردم نیستیم و به طور تقریبا شبانه روزی مشغول ضبط سریال آنهم در لواسان هستیم. اما دوستان و همکاران بسیاری دارم که منتقدان خوب من هستند که خوشبختانه تنهایی لیلا توانسته نظر آنها را به خود جلب کند، علاوه بر این باید بگویم همیشه نقاط ضعف و قوتم را با هم می‌گویند و اگر هم کار بدی ساختم، به من گفته‌اند.(فارس)

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۱
پویا
Iran, Islamic Republic of
۱۳:۱۹ - ۱۳۹۴/۰۵/۲۱
۰
۰
حیف بودجه كه به این سریال دادن

نیازمندی ها