«ما بار دیگر نباید اجازه دهیم استعمارگران برای ما مهره‌سازی کنند و سرنوشت مردم ما را به بازی بگیرند. تلاش کنیم کسانی را که متعهد به مکتب هستند و سرنوشت مردم را به بازی نمی‌گیرند انتخاب شوند» ...... و صدای انفجار مهیب
کد خبر: ۸۱۲۱۶۸
واکاوی علل و عوامل حادثه هفتم تیر

اینها آخرین کلمات آیت‌الله بهشتی در جلسه حزب جمهوری اسلامی به تاریخ هفتم تیرماه 60 است که با انفجار عظیم این شخصیت ارزنده و مظلوم همراه هفتاد و چند نفر از بهترین یاران صدیق امام و انقلاب با هم به آسمان پرکشیدند.

آن شب حزب جمهوری اسلامی، علاوه بر حضور اعضای شورای مرکزی خود، میزبان تنی چند از نمایندگان مجلس، چند نفر از وزرا و معاونان وزرا بود. طبق ساعت مقرر یعنی 8 و 30 دقیقه شب با تلاوت کلام‌الله مجید، جلسه رسما آغاز شد و بعد نوبت رئیس حزب بود تا به‌عنوان سخنران اصلی آغاز سخن کند؛ در جلسه‌ای که با دو موضوع مهم تورم و انتخابات آینده ریاست جمهوری آنهم چند روز پس از عزل بنی‌صدر تشکیل شده بود.

انفجار آن‌قدر عظیم بود که صدای آن تا یکی دو کیلومتر در اطراف سرچشمه تهران شنیده شد. مردم محل، سراسیمه به سمت ساختمان حزب آمدند اما فقط توانستند تعداد اندکی را از زیر آوار نجات دهند و بقیه افراد به فیض عظیم شهادت نائل آمدند. فاجعه هفتم تیر، دقیقا شش روز بعد از عزل بنی‌صدر از ریاست‌جمهوری و حدود 24 ساعت بعد از حادثه تروریستی مسجد جامع ابوذر بود که در آن آیت‌الله خامنه‌ای، امام جمعه وقت تهران بشدت زخمی شده بود رخ داد. تمام نشانه‌ها دال بر دست داشتن منافقین در این جنایت هولناک داشت موضوعی که بعدا این سازمان مسئولیت این جنایت را بر عهده گرفت.

سه روز قبل از وقوع این حادثه، محمدجواد قدیری، عضو کادر مرکزی سازمان مجاهدین و طراح اصلی انفجار مسجد ابوذر به دوستان خود با اطمینان خبر داده بود که «روز هفتم تیر» کار یکسره خواهد شد.

عامل انفجار هفتم تیر که بود؟

بعدها در تحقیق و تفحص از این جنایت عظیم کشف شد فردی تحت عنوان محمد‌رضا کلاهی که دانشجوی رشته برق دانشگاه علم و صنعت بود عامل اصلی این انفجار بوده است. در سوابق کلاهی آمده بود وی با پیروزی انقلاب اسلامی به عضویت سازمان مجاهدین خلق (منافقین) در می آید و همزمان از فضای نظم نایافته اول انقلاب سوءاستفاده کرده و به عضویت کمیته انقلاب در می‌آید. با هدایت سازمان منافقین وی توانست به داخل حزب جمهوری اسلامی راه یابد و پس از چند صباح مسئولیت دعوت برای کنفرانس‌ها و میزگرد‌ها و جلسات را بر عهده گیرد. کلاهی همزمان مسئولیت حفاظت حزب را نیز بر عهده داشت. مسئولیت‌های حساس وی در حزب عملا امکان شک به وی را منتفی می‌کرد. کلاهی بمب را با کیف دستی خود به داخل جلسه حزب انتقال داد و دقایقی قبل از انفجار، از ساختمان حزب خارج شد. پس از انفجار نیز مدتی در منزل یکی از اعضای سازمان متبوع خود مخفی شد و نهایتا با فرار مخفیانه از کشور به مقر منافقین در عراق به جمع یاران خود در این حلقه تروریستی ملحق شد.

ریاست‌جمهوری بنی‌صدر و حاشیه‌سازی‌های وی

پس از تسخیر لانه جاسوسی و استعفای دولت بازرگان، شورای انقلاب موقتا وظایف دولت را بر عهده گرفته بود. با تصویب قانون اساسی جمهوری اسلامی، بعد از رهبری، ریاست جمهور نفر دوم نظام محسوب می‌شد که با آرای مستقیم مردم انتخاب می شد. در 5 بهمن‌ابوالحسن بنی صدر توانست با چهره‌ای که نزد انقلابیون از خود ساخته بود به‌عنوان کاندیدای اصلی مطرح شود و در رقابت با افرادی چون مرحوم حسن حبیبی، داریوش فروهر، صادق طباطبایی‌، محمد مکری‌، کاظم سامی و صادق قطب‌زاده، اولین رئیس‌جمهور تاریخ ایران لقب بگیرد.

بنی‌صدر که آرای 10 میلیونی مردم ایران وی را دچار غرور کاذب کرده بود سعی کرد به شیوه خاص خود کادرسازی کند و عملا یک جبهه موازی با عناصر اصلی انقلابی را برای خود ساماندهی کند. جبه‌های که با قریب به اتفاق اصول اساسی انقلاب مخالف بود. بنی‌صدر از یکسو با میدان دادن به سازمان مجاهدین خلق (منافقین) و دیگر گروه‌های ضد انقلاب سبب تقویت آنها شد و از سوی دیگر در برابر اکثر مصوبات مجلس، شورای عالی قضایی، شورای نگهبان و برخی دیگر از نهادهای برخاسته از انقلاب ایستادگی کرد.

اما در این بین غائله ۱۴ اسفند خط جدایی بنی‌صدر و هوادارانش را از خط اصیل انقلاب بیشتر برای مردم و انقلابیون مشخص ساخت.

در این روز و در مراسمی که به مناسبت سالروز درگذشت دکتر مصدق در دانشگاه تهران برگزار شده بود، بنی‏صدر در سخنرانی خود، به شخصیت‏های انقلاب و نهادهای انقلابی توهین کرد و در راستای اهداف استکبار جهانی سخن راند که با اعتراض امت حزب‏الله مواجه شد. پس از آن گارد شخصی بنی‏صدر و منافقان مسلح طی یک برنامه از پیش تنظیم شده، به‌دستور بنی‏صدر، به مردم انقلابی حمله کرده و گروه بی‏شماری را زخمی و دستگیر کردند.

عزل بنی‌صدر و اعلام قیام مسلحانه منافقین

علاوه بر این حاشیه‌سازی‌ها، خیانت‌های وی در جبهه‌ها نیز برای نظام نوپای اسلامی هزینه‌آفرین بود تا بالاخره حضرت امام در حکمی به تاریخ 20 خرداد 1360 برکناری بنی‏صدر از فرماندهی کل نیروهای مسلح را اعلام کردند.

با حکم امام و به‌دنبال اختلاف‌افکنی‌های بنی‌صدر و مواضع غلط و جانبدارانه وی از گروهک تروریستی منافقین، مجلس تصمیم گرفت در اقدامی انقلابی وی را از منصب ریاست جمهوری عزل کند که با رأی نمایندگان به عدم کفایت سیاسی وی در 30 خرداد این امر محقق شد.

این رویداد مبارک سبب شد مجاهدین خلق آن روز، سیاست دوگانه خود را کنار گذاشته و علناً مقابل نظام اسلامی قیام مسلحانه اعلام کند.

در شورش عصر 30 خرداد ماه که سازمان فکر می‌کرد می‌تواند کار نظام را یکسره کند با تدبیر نظام و حضور خودجوش مردم، مجاهدین خلق دچار شکست سختی شدند اما این شکست نقطه پایان آنان نبود و گروهک مدافع «اسلام ماتریالیستی» سعی کرد تمامی افرادی را که در افشای چهره نفاق‌آلود آنان نقش داشتند حذف کند. به این‌منظور طرح ترور عوامل اصلی انقلاب ریخته شد و این طرح‌ها یک به یک پیاده شد.

در اولین هدف حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، نماینده امام در شورای عالی دفاع و امام جمعه وقت تهران هدف قرار گرفت که با عنایت الهی این حرکت تروریستی منجر به شهادت ایشان نشد و معظم‌له با کسب مقام جانبازی همچون هدیه‌ای الهی برای ادامه سکانداری انقلاب پس از امام باقی ماندند.

هنوز مردم نگران حال امام جمعه محبوب خود بودند که خبر انفجار دفتر حزب جمهوری اسلامی، ایران و جهان را تکان داد. حمله‌ای که در آن شهید مظلوم بهشتی و بیش از 70 یار وفادارش به فیض عظیم شهادت نائل آمدند. حرکت گروهک نفاق با این حمله نیز متوقف نگردید و طرح‌های آتی نیز بسیاری از ذخایر انقلاب از جمله شهیدان رجایی و باهنر، شهدای محراب و بسیاری دیگر را به شهادت رساندند تا هویت نفاق آلود خود را بیشتر در معرض دید عموم قرار دهند.

ترور شخصیتی بهشتی قبل از ترور فیزیکی

در فضای غبارآلود سال‌های اول انقلاب، آن‌قدر فضای تهمت و افترای عوامل نفاق علیه یاران امام و انقلاب سهمگین بود که حتی بسیاری از دلسوزان نظام نیز نسبت به خادمان انقلاب دچار تردید شده بودند. شعار معروف «بهشتی بهشتی طالقانی را تو کشتی» مشتی از خروار بود که حتی مردم کوچه و بازار را نسبت به ایدئولوگ بزرگ انقلاب و موثرترین فرد در تصویب قانون اساسی مبتنی بر ولایت فقیه دچار شک و تردید ساخت. این غبار عظیم تهمت و افترا وقتی کنار رفت که مردم پیام مهم امام را درباره این شخصیت شنیدند و این‌که «شهید بهشتی مظلوم زیست و مظلوم مرد و خار در چشم دشمنان اسلام بود.»

امام خمینی(ره) علاوه بر پیامی که برای شهادت یاران صدیق انقلاب صادر کردند در دیدار با خانواده شهدای هفتم تیر، پرده از نفاق بنی‌صدر و منافقین بیشتر برداشتند.

ایشان در بخشی از سخنان مهمشان فرمودند: «من با زبان‌های مختلف آنها را دعوت کردم به این‌که رها کنند این راهی را که در پیش دارند و با ملت ایران این‌طور نکنند و من می‌خواستم که تمام این کسانی که در کار دولتمردی هستند تا آخر انقلاب و پیروزی انقلاب، همه در محل خودشان باقی باشند و این جمهوری اسلامی را همه باهم به آخر برسانند و به پیروزی مطلق. لکن دست‌هایی در کار بود و گرگ‌هایی بود در بین اینها که نگذاشتند آن مطلبی را که می‌خواستیم نشود، نشود. وقتی احساس شد که اینها یک نقشه شیطانی اتحاد با منافقینی که دیروز، پریروز ریختند در خیابان‌ها و جوان‌های ما را سر بریدند، مال و اموال مردم را آتش زدند و خیابان‌ها را به فساد کشاندند، با اینها دست در دست هم داده بودند و با گروه‌های منحرف دیگر دست به دست هم داده بودند برای این‌که این کشور را به تباهی بکشند، وقتی که احساس یک همچو خطری شد، من قبلا هم گفته بودم که اگر من احساس خطر بکنم، آن چیزی را که به شما داده‌ام، پس می‌گیرم. همین است، کسانی که ادعای اسلام می‌کنند، همین است رفتار آنهایی که ادعای منافع مردم را می‌کنند، می‌گویند ما طرفدار خلق هستیم. من نمی‌دانم خلقی که اینها طرفدار هستند در کجای دنیا زندگی می‌کنند، این خلق در ایران است یا در آمریکاست یا در شوروی؟ من مع‌الاسف چون می‌بینم در بین اینها بسیاری‌شان گول خوردند، جوانان پاکدلی بودند که این گرگ‌ها آنها را منحرف کردند و من امید این را دارم که این‌ جوان‌ها برگردند، اینها به دامن ملت برگردند، به دامن اسلام برگردند، از این جهت من موعظه می‌کنم آنها را، موعظه می‌کنم پدر و مادر اینهایی که گول خورده‌اند، که جوانان خودشان را نگذارند برای ایده‌های چند نفر خائن که می‌خواهند در این کشور حکومت کنند و پشتیبان آنها هم آمریکاست یا شوروی، نگذارید جوانان شما تباه شوند.»

بنی‌صدر، یک ماه پس از عزل‌، هفتم مرداد 1360 با یک فروند هواپیمای بوئینگ 707 به خلبانی فردی تحت عنوان سرهنگ معزی ـ خلبان ویژه شاه ـ از کشور گریخت‌.

استمرار پیروزمندانه انقلاب

اما در بررسی واقعه هفتم تیر باید گفت این حادثه از یک طرف از چهره سبوعانه گروهک نفاق که تا چند روز قبل از آن خود را حامی خلق مسلمان می‌‌نامید و از هر ترفندی برای حذف دشمنان خود بهره می‌گرفت پرده برداشت و باعث شد وجهه این جریان برای عامه مردم شفاف‌تر شود و از طرفی به مخالفان داخلی انقلاب و حامیان خارجی نظام فهماند انقلاب نوپای مردم ایران به رهبری امام خمینی(ره) ریشه‌دارتر از آن است که با حتی با ترور بیش از 70 مسئول بلند پایه آن دچار تزلزل شود. چرا که حتی یکروز مدیریت انقلاب دچار وقفه نشد و چند ماه بعد از آن با ساماندهی نیروهای مدافع انقلاب و رعایت بیشتر مسائل امنیتی برای مسئولان نظام، ثبات و امنیت بیشتری بر کشور حاکم شد.

حبیب ترکاشوند

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها