جام جم آنلاین گزارش می‌دهد

بگویید چه بستنی می‌خورید تا بگوییم همسرتان کیست ؟!

خیلی وقت پیش لطیفه ای شنیدم که می گفت مردم ما، خودشان را پزشکانی خوب، سیاستمدارانی کارکشته و مکانیک هایی ماهر می دانند نشان به آن نشان که هر وقت یکی شان بیمار می شود، دیگران تلاش می کنند با درمان های خودسرانه حالش را بهتر کنند، در مسایل سیاسی همه صاحب نظرند و مطمئن هستند از همه رازهای پشت پرده هم خبر دارند و دست آخر این که اگر در میانه راهی خودروی شان خراب شود، خودشان دست به آچار می‌شوند.
کد خبر: ۷۷۶۰۸۷
بگویید چه بستنی می‌خورید تا بگوییم همسرتان کیست ؟!

حالا اما به این قاعده یک جزء دیگر هم اضافه شده است. بیشتر مردم ما گمان می کنند روانشناس‌های خوبی هم هستند. آنها اعتقاد دارند خیلی ساده می شود وضعیت روانی کسی را سنجید و به بیماری ها و اختلالات روانی یا ویژگی های شخصیتی اش پی برد یا اسرار زندگی اش را با یک نظر کشف کرد.

جالب تر این که آنها روانشناسی و پیشگویی را گاهی یکی می دانند وخیال می کنند می شود با روانشناسی، از آینده هم می شود خبر داد. گواه حرف های مان هم مجموعه آزمونهایی است که به اسم روانشناسی این روزها دست به دست می شود و مردم با ذوق و شوق آنها را از هم می پرسند و بعد، بر اساس آن نتایج قضاوت می کنند و برای سرنوشت خودشان و دیگران تصمیم می گیرند.

به این دو نمونه تست به قول بعضی ها روانشناسی توجه کنید : « شما در یک شب بسیار سرد و توفانی، در جاده ای خلوت می رانید که متوجه می شوید سه نفر در ایستگاه اتوبوس، منتظر هستند و در آن شرایط جوی نیاز به کمک دارند. یکی از آنها پیرزن بیماریست که در آن شرایط بحرانی هر آن ممکن است بمیرد.دومی صمیمی ترین و قدیمی ترین دوست شماست که حتی یک بار شما را از مرگ نجات داده و سومی، نامزدتان است؛ اما خودروی شما فقط یک جای خالی دارد، شما کدام یک را انتخاب می کنید؟ » ، « فرض کنید 5 کار همزمان با هم پیش می آید، کدام یک از این کارها برای شما در اولویت قرار دارد، به ترتیب اهمیت آن ها را انتخاب کنید: تلفن زنگ می زند، بچه گریه می کند، یک نفر زنگ خانه را می زند و پشت در است، لباس هایی که شسته اید تقریبا خشک شده اما باران شروع به باریدن کرده است. شیر آب آشپزخانه باز مانده است . » ، این ها دو نمونه از تست هایی است که گفته شده اولی در کشوری خارجی برای استخدام به کار رفته و دومی هم نشان می دهد که اولویت های شما در زندگی خانواده است یا شغل یا چیزهای دیگر.

در تست دیگری از مخاطبان پرسیده شده است چه نوع بستنی دوست دارند تا معلوم شود که چه جور شخصیتی دارند ، بدتر این است که چندی پیش در اتاق مشاوره با دختر و پسر جوانی ملاقات کردم که برای مشاوره پیش از ازدواج از یکدیگر همین تست را گرفته بودند و چون در آن تست نوشته بود که « دوستداران بستنی توت فرنگی با دوستداران بستنی شکلاتی بهتر کنار می آیند تا با سایرین.» و این اصل درباره آنها صدق می کرد به نتیجه رسیده بودند که برای ازدواج با هم مناسبند اما وقتی نگران شده بودند که در تست « شناخت حیوان درون شان » ، حیوان درون دختر خانم، یک تک شاخ تشخیص داده شده بود اما حیوان درون پسر، جغدی برفی بود که با هم تناسبی نداشتند و در آن شرایط کسی توصیه کرده بود با مشاوری پیش از ازدواج صحبت کنند تا تصمیم قطعی را بگیرند!

خیال می کنید شوخی می کنم ؟! انواع دیگر تست هایی از این دست را ندیده اید ؟ مثلا به تازگی تستی آمده است به نام « روانشناسی عشق » که بر حسب علاقه شما به حیوانات، نگرش شما را درباره معشوق تان آشکار می کند در این تست پرسیده است که اگر کره زمین در حال انتقراض باشد و شما بتوانید یک حیوان انتخاب کنید کدام را می پسندید و در تفسیرش نتیجه گرفته که چه چیز در یک رابطه عاشقانه شما را چنان مکدر می کند که رابطه تان را قطع کنید.

سوال دیگری در این تست گفته اگر قرار بود 5 دقیقه به صورت یک حیوان در می آمدید کدام را انتخاب می کردید و در تفسیر نوشته است نوع حیوان انتخابی تان ، ثابت می کند به عشق چگونه نگاه می کنید و توضیح داده که اگر کبوتر را انتخاب کنید یعنی معتقدید عشق باید تعهدی دو طرفه باشد و اگر اسب باشید یعنی نمی خواهید به رابطه تان متعهد بمانید و خیال می کنید به هر چمنی رسیدید باید گلی بچینید.

یکبار دیگر به این چند تست نگاه کنید، به نظر شما این تست ها واقعا آنچه را که مدعی اش هستند می سنجند ؟ آیا آنها باعث قضاوت های غیر منطقی درباره خودتان و کسانی که همراه شما در این آزمون ها شرکت کرده اند نمی شوند ؟ مثلا فرض کنید شما در تست شناخت عشق بر اساس علاقه به حیوانات، دل تان بخواهد 5 دقیقه اسب باشید ، آیا آنوقت ممکن است نامزدتان یک دم، شک کند که نکند آنطور که تست گفته شما فردی بی اخلاق و غیر متعهد هستید ؟ اگر بر عکسش درباره شریک زندگی تان اتفاق بیفتد چه ؟ اگر او آرزو کند چند دقیقه اسب باشد آنوقت می شود نتیجه گیری کرد که ....؟

روانشناسان، مشاوران و روان سنج ها ، هیچ یک از این تست ها را وسیله ای واقعی و دقیق برای سنجش روان، ویژگی های اخلاقی، شیوه انتخاب همسر، ارزش های زندگی و غیره نمی دانند. یک آزمون واقعی روانشناسی، به هیچ وجه به این نوع تست ها شبیه نیست. تفسیرش اینقدر آسان نیست. در شرایطی کنترل شده و دقیق برگزار می شود و از همه مهمتر این که « اعتبار » و « روایی » دارد.

منظور از « اعتبار » این است که ابزار اندازه گیری یا همان آزمون، در شرایط یکسان تا چه اندازه، نتایج یکسانی را به دست می دهد برای مثال اگر پرسشنامه ای که طراحش مدعیست هوش را می سنجد، برای یک گروه مشخص در شرایط پایدار و کنترل شده ، نتیجه ای نشان دهد ، بار دوم هم برای گروهی دقیقا همتای گروه اول نتایج مشابهی دارد یا نه.اگر چنین نباشد و تفاوت میان نتایج این دو آزمون زیاد باشد، می شود نتیجه گرفت که آزمون اشکالاتی دارد و قابل اعتماد نیست.

« روایی » یک تست هم یعنی ابزار اندازه گیری تا چه حد خصیصه مورد نظر را می سنجد، برای نمونه آزمونی که به عنوان آزمون سنجش شخصیت ارایه شده است واقعا ویژگی های شخصیتی را می سنجد یا امکان دارد حقیقتا ویژگی های شخصیتی را اندازه گیری نکند.

بررسی و سنجش اعتبار و روایی آزمون های روانشناسی بسیار پیچیده و دشوار است و پژوهشگران هر کشوری برای آن که بتوانند از این آزمون ها استفاده کنند باید حتما آنها را به شکل بومی از این دو جنبه بسنجند که هر کدام از این سنجش ها برای هر آزمون،‌یک پایان نامه دانشگاهی مفصل می شود و ماه ها پژوهشگران را درگیر می کند.

از سوی دیگر ، شمار پرسشنامه های علمی در حوزه روانشناسی محدود و معین است و هر از گاه برخی پرسشنامه ها با سنجش اعتبار و روایی و وسواس فراوان از سوی پژوهشگران به حوزه روانشناسی اضافه می شوند و هر متخصصی تا حد زیادی این تست ها را می شناسد و با شیوه برگزار کردن شان آشناست و معمولا این نوع آزمون ها در اختیار همه مردم قرار نمی گیرد و صرفا متخصص ها به آنها و تفسیرشان دسترسی دارند.

و خلاصه این که اگرچه تست های عجیب و غریبی که با حیوانات یا گل ها یا سوال های بی ربط یا داستان های کذایی مدعی سنجش شما و دوستان تان می شوند سرگرم کننده اند اما به هیچ وجه ویژگی هایی را که مدعی سنجش شان هستند ، اندازه گیری نمی کنند.

چندی پیش ، همین توضیح را درباره معتبر نبودن این نوع تست ها به یکی از دوستانم ارایه دادم او ماجرا را باور نکرد و ادله اش هم این بود که یکی از تست ها به برخی ویژگی های شخصیتی او اشاره کرده که درست بوده است، به نظرتان این علت منطقی است؟

صحیح بودن بخش هایی از پاسخ های تست های اینچنینی دو علت مشخص دارد. نخست این که فرد بخشی از ویژگی ها را به خودش تلقین می کند چرا که به درستی تست ایمان دارد و از سوی دیگر ، برخی ویژگی ها نیز در بیشتر افراد مشترک است یا دستکم بیشتر مردم گمان می کنند که آنها را دارند و این همان فنی است که فالگیرها وقتی کف دست تان را نگاه می کنند به کار می برند که زمین تا آسمان با کار مشاورها و روانشناس ها متفاوت است.

مریم یوشی زاده - خبرنگار جام جم آنلاین

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها