گفت وگو با پسر جوانی که دوستش را کشت

وسوسه‌های یک دختر، زندگی‌ام را نابود کرد

وسوسه شدم، آدم کشتم

نام: حسن سن: 40 سال جرم: قتل عمد؛ آرام است، کلمات را شمرده شمرده بیان می‌کند و با تمام آرامشی که دارد پشیمان است و سرش را از روی تاسف تکان می‌دهد و ندامت خود را از کاری که انجام داده است، بیان می‌کند.
کد خبر: ۷۷۲۴۶۰
وسوسه شدم، آدم کشتم

حسن به اتهام قتل مرد میانسالی بازداشته شده است، مردی که چند سال قبل با دختر مورد علاقه‌اش ازدواج کرد، اما انگیزه مرد میانسال از جنایت این نبود، او در رابطه با انگیزه‌اش و نحوه جنایت می‌گوید: «20 سال قبل، دختر مورد علاقه‌ام با مقتول به نام پیام ازدواج کرد و مدتی بعد هم من ازدواج کردم و دیگر خبری از پروانه نداشتم. تا این‌که چهار سال قبل به بهانه این‌که شوهرش با او بدرفتاری می‌کند با من تماس گرفت. همین تماس باعث شد تا ارتباط ما باهم بیشتر شود و همسرم از این ماجرا با خبر شد. حدود یک سال پیش پیام هم از این موضوع با خبر شد. فکر می‌کنم همسرم ماجرا را به نحوی به او گفته بود. من از زندگی با همسرم راضی نبودم، اما اگر پروانه وارد زندگی ام نشده بود به زندگی بااو ادامه می‌دادم.»

او ادامه می‌دهد: «تهدیدهای پیام از همان زمان شروع شد، به من گفتند که او به یک نفر پول داده تا مرا به قتل برساند. مدام تهدید می‌کرد که بچه‌هایم را می‌کشد یا این‌که بچه‌های پروانه را به قتل می‌رساند. از دست تهدیدهای پیام خسته شده بودم، برای همین با پروانه نقشه قتل او را کشیدیم. شب اول کلید را از او گرفتم و وارد خانه‌اش شدم، می‌خواستم با لوله آهنی به سرش بزنم و او را به قتل برسانم، اما دلم نیامد و بدون هیچ درگیری از خانه خارج شدم. فردای آن روز پروانه زنگ زد و گفت که پیام تهدید کرده و گفته می‌خواهد بچه‌هایش را خفه کند و خانه را به آتش بکشد. خیلی ترسیده بود، می‌دانستم اگر من پیام را نمی‌کشتم، فردا شب خودم کشته می‌شدم. برای همین دومین شب با همان کلیدی که از پروانه گرفته بودم، وارد خانه‌شان شدم. پروانه رفت طبقه سوم پیش بچه‌هایش و من با میله آهنی که در دست داشتم پیام را در خواب به قتل رساندم. جنازه را داخل روفرشی پیچیدم و داخل خودروی خودم قرار دادم و به طرف خارج از شهر حرکت کردم. در بزرگراه تهران ـ قم جسد را داخل رودخانه‌ای رها کردم و خودروی مقتول را هم در منطقه واوان رها کردم و برگشتم. فردای آن روز برای آن که پلیس به ما شک نکند، پروانه به اداره آگاهی رفت و ناپدید شدن همسرش را خبر داد. بعد از چند ماه هم با پروانه صیغه کردم و می‌خواستم او را به عقد خود دربیاورم که دستگیر شدم. زمانی که با مدارک پلیسی مواجه شدم به قتل پیام با همدستی پروانه اعتراف کردم و او نیز همان روز بازداشت شد.

تپش (ضمیمه چهارشنبه روزنامه جام جم)

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها