جام جم سرا: این روزها که بانکها فقط چک پاس میکنند، مؤسسات مالی و اعتباری با تبلیغات خوش زرق و برقی وام میدهند ولی با چه شرایطی؟ «ضامن داری؟ باید رسمی باشد. چک هم داشته باشد. گواهی کسر حقوقشان را هم میخواهیم. خودت هم باید چک و سفته به مبلغ ۲برابر مقدار وام بیاوری. در ضمن یک پنجم از مبلغ وام تا زمان پایان اقساط در حساب میماند. شرایطش را داری؟ اگر شرایط را میپذیری مدارک را تا چند روز آینده برایمان تهیه کن.» خب حالا آیا واقعاً خیلی از ما میتوانیم همه این خوانها را رد کنیم و وام بگیریم؟
مردی با کت و شلوار خوشدوخت مدل دیپلماتی، کیف چرمی و کفشهای واکس خورده براق و بوی خوش ادکلن وارد بانک میشود و مستقیم به سراغ رئیس میرود، خودش را معرفی میکند، او مثل خیلیها وام ۵ یا ۱۰میلیونی نمیخواهد.
رئیس بانک جلوی پای آقا بلند میشود و خوشامد میگوید و ننشسته، بین زمین و هوا سفارش کاپوچینو میدهد: «هر اوامری باشد در خدمتیم» نزدیکتر میایستم، شاید چند جملهای بشنوم.
مرد خوشپوش ۵ میلیارد وام میخواهد، دارد کارخانهاش را توسعه میدهد. رئیس بانک ممنون است که آقا شعبه او را لایق دیده است. با خودم فکر میکنم بیچاره رئیس بانک حق دارد. کسی که مثل من کارش گیر ۵ میلیون است یا حتی کمتر، باز هم از این گیرها برایش پیش میآید و از کجا معلوم بتواند اصل وام را برگرداند. اصلاً نه در اقتصاد ما و نه در نظام بانکی ما «وام» برای بیپولها نیست، وام برای پولدارهاست. این طور نیست؟
دکتر آلبرت بغزیان، اقتصاددان و استاد دانشگاه تهران درباره راحت نپرداختن وام ازسوی مؤسسات مالی و اعتباری و بانکها میگوید: «بانک به عنوان واسطه مالی فعالیت میکند. یعنی سپردهگذار را به سرمایهگذار وصل میکند و برای اینکه وام بدهد نیازمند منابع پولی است و در حال حاضر به خاطر کمبود منابع بانکها امکان پرداخت وام کمتری دارند.
از سوی دیگر پسانداز مردم هم پایین است؛ بنابراین درآمد ملی هم حال و روز خوبی ندارد و مردم نمیتوانند سپردهگذاری کنند و بانکها هم برای تأمین وام دست به دامن بانک مرکزی میشوند و این پروسه، پروسه سختی است.»
وی میگوید: «بانکها با تبلیغات گسترده به دنبال سپردهگذاری مشتریانشان هستند ولی سپردهها در بازارهای موازی سرمایهگذاری میشوند مثل بازار سکه و طلا، مسکن و حتی بورس و تا حدی هم این بازارها برای سپردهگذاری سودمند بوده، بنابراین سپرده آنچنانی به حسابهای پسانداز تزریق نمیشود که البته عوامل دیگری در این زمینه وجود دارد.»
وقتی دنبال وام هستیم و بانکی نیست که وام بدهد به هر حال مجبوریم به مؤسسات مالی و اعتباری با اسامی عجیب و غریب یا صندوقهای به اصطلاح قرضالحسنه که معلوم نیست مجوز قانونی برای فعالیت دارند یا نه برویم. گذشته از اینکه باید پولی به عنوان سپرده تا سررسیدن وقت وام در صندوق بگذاریم باید با خواهش و تمنا از دوست و آشنایی که کارمند رسمی دولت است بخواهیم برای ضمانتمان از محل کارش مرخصی بگیرد و پیش از آن البته راضی به ضمانت شده باشد و نگوید: «اداره برای ضمانت سه نفر نامه میدهد و فهرست من پر شده» و...
تازه این آخر ماجرا نیست زیرا گاهی همین صندوقها و مؤسسات ورشکسته میشوند.
همین سال گذشته بود که صندوق قرضالحسنهای در هادیشهر آذربایجان شرقی به خاطر تخلفات بیشمار به هزاران سپردهگذار بدهکار شد. طلبکاران شیشههای صندوق را شکستند و شهر تا آستانه آشوب رفت که با کمک مسئولان و وعده مقامات محلی، مردم آرام شدند و پس از ماهها کم کم پولهای از ارزش افتاده خود را گرفتند.
مردی کلافه با پوشهای زردرنگ که زیر بغل گرفته، غرولندکنان از در یکی از مؤسسات مالی و اعتباری بیرون میزند. به خودش ناسزا میگوید، به رئیس فحش میدهد، داغان داغان است. از موهای ژولیده و سگرمههایش میشود فهمید چقدر عصبانی است. با این همه، میپرسم برای چه اینقدر ناراحتی، با حواسپرتی میگوید: «برای گرفتن دو قرون وام جهیزیه برای دخترم ۳ماهه که اسیر شدم. این مؤسسه هم مچالهمون کرده. هر روز اداهای جدید؛ ضامن، چک، سفته... اگه اینها رو داشتم که دنبال وام نمیاومدم. آنقدر سخت میگیرن که کسی وام نگیره همه رو بدن به آشنا روشناهای خودشون!»
به گفته دکتر آلبرت بغزیان در کشورهای توسعه یافته که درآمد ملی بسیار بالاست و ازسویی سپردهگذاری نیز وضعیت آرمانی دارد نرخ سود اعطای وام بسیار پایین است و شرکتها و فروشگاهها برای اینکه سرمایهشان در گردش باشد کالاهای خود را با اقساط منصفانه به خریداران میفروشند ولی این اتفاق در کشوری مثل ما نمیافتد. از یک سو بانکها با کمبود منابع رو به رو هستند و از سویی به خاطر بیاعتمادی به وامگیرندگانی که قسط نمیدهند تمایلی به پرداخت وام ندارند.
بغزیان میگوید: «البته باید به این نکته اشاره کنم برخی از مؤسسات که متأسفانه نظارت خاصی روی فعالیتهایشان نیست، تبدیل به بنگاه شدهاند و سپردههای مردم را در بخش صادرات و واردات و دلالی مصرف میکنند و به دنبال پرداخت وامهای سنگین هستند تا سود بیشتری ببرند و برای پرداخت وامهای چند میلیونی مشتری را با دستاندازهای بسیاری روبرو میکنند.»
«خب، من که با سرک کشیدن به این بانک و آن مؤسسه نتوانستم وامی با شرایط مناسب پیدا کنم جز چند بانک خصوصی که وقتی سود و اقساطشان را با ماشین حساب گوشی حساب کردم هم خودم هنگ کردم هم تلفن همراهم؛ برای یک وام ۱۰میلیونی باید ۱۹میلیون پرداخت کنم. یکی از بانکها که چند روزه وام ۳۰ میلیونی میدهد، ۶۴میلیون برایت قسطبندی میکند! راستی شما وام با درصد پایین سراغ ندارید؟ (حمید حاجیپور/ایران)
*انتشار مطالب خبری و تحلیلی رسانههای داخلی و خارجی در «جام جم سرا» لزوماً به معنای تایید یا رد محتوای آن نیست و صرفاً به قصد اطلاع کاربران بازنشر میشود.
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد