بگم بگم شان را ارائه کنند ؟

سیاست روز : بگم، بگم شان را ارائه کنند ؟
در مقام سخنگوی تیم لسان‌الغیب برایت می‌گویم آنچه اعلام کردیم الان واقعیت دارد.
جمله فوق از کدام عارف و شاعر مشهور است؟
الف) خواجه حافظ شیرازی - شاعر قرن هشتم هجری قمری
ب) حکیم سنایی غزنوی - شاعر قرن ششم هجری قمری
ج) عین القضات همدانی - عارف نامدار قرن پنجم هجری قمری
د) حکیم سعید افجه‌ای – سخنگوی باشگاه استقلال قرن چهاردهم هجری قمری

جراید: مردم در راهپیمایی روز قدس شعار "احمدی قهرمان، رئیس‌جمهور آتی ایران" سر دادند.
به نظر شما مردم ما ...
الف) وزن شعر را نمی‌شناسند.
ب) قافیه را نمی‌شناسند.
ج) معنای قهرمان را نمی‌دانند.
د) من که می‌روم از خدا بترسم.

نقطه‌چین عبارت زیر را با یکی از گزینه‌های مناسب پر کنید.
لطف‌الله فروزنده – معاون سابق رئیس‌جمهور: استخدام‌های غیرقانونی در دولت گذشته دروغ محض بوده و دولت یازدهم باید... را ارائه کند.
الف) اسنادش
ب) مدارکش
ج) بگم بگم‌اش
د) هیچکدام

شرق : ماه رویت و احمدی‌نژاد معلوم شد
همزمان با رویت ماه «احمدی‌نژاد» معلوم شد. محمدرضا نعمت‌زاده، وزیر صنعت، معدن و تجارت و چیزمیزهای دیگر ایران، با انتقاد شدید از سیاست‌های اقتصادی دولت احمدی‌نژاد و تحریم‌ها گفت: معلوم شد «کاغذپاره‌ها» اثرگذار بوده‌اند.
- همچین می‌گویند «معلوم شد» انگار تا الان معلوم‌دار نبوده. مثلا ما بچه بودیم همش توی کوچه بودیم و شیشه همسایه می‌شکستیم و ماشین دیگران را پنچر می‌کردیم و لگد می‌پراکندیم و دعوا می‌گرفتیم و بچه‌های همسایه را از کوچه محو می‌کردیم، بعد بابامان می‌گفت درس می‌خوانی یا نه؟ توی دوربین چشم‌هاش زل می‌زدیم و لبخند می‌زدیم که «من درس نمی‌خوانم؟ من دارم درس نمی‌خوانم؟ مساله امروز ما اینه که من درس نمی‌خوانم؟ شما باید صبر کنی کارنامه اعمالم را بدهند دستم تا ببینی کی درس خوانده کی درس نخوانده.» بعد بابای ما صداش درنمی‌آمد و آخر سال، کارنامه را می‌دید که از بالا تا پایین همه صفر، حتی انضباط هم صفر گرفته‌ام و بعد با انتقاد شدید از من و تجدیدها می‌گفت: معلوم شد درس نمی‌خواندی‌ها.
- بعد قدیمی‌ها چه می‌گفتند آنچه جوان در آینه می‌بیند پیر در خشت‌خام می‌بیند؟ الان این‌ چیزهایی را که ما جوانان قدیم و جوانان جدید در این هشت‌سال دیده‌ایم، توی آینه که ندیده‌ایم. از پنجره دیدیم، یعنی با چشم غیرمسلح معلوم بود. بعد چطوری است که ما هشت‌سال دیدیم، هیچ مسوولی هشت‌سال ندید؟ همه هم که یکی از یکی پیرتر و کارکشته‌تر.
- یکی نداند فکر می‌کند مریخی‌ها به زمین حمله کرده بودند و کاریش نمی‌شد کرد. یا یکی نداند فکر می‌کند احمدی‌نژاد و انحرافی‌ا‌ش مثلا توفان بوده که هواشناسی ایران نتواند پیش‌بینی‌اش کند. یا یکی نداند فکر می‌کند درباره زمان حمله چنگیز حرف می‌زنند که می‌گویند معلوم شد و کشف تاریخی کردند.
- اعصاب نمی‌گذارند برای آدم. یک‌هفته است آمبولانس افتاده این گوشه و نشده بروم توی افق گم شوم، حالا هم با این حرف‌های وزیر صنعت، خستگی یک‌هفته تعطیلات می‌ماند روی تن آدم. من از همین‌جا یک حرفی به وزیر بزنم و از دست این مسوولان بروم در افق گم شوم، آقای وزیر معلوم شد کاغذپاره‌ها و تحریم‌ها اثرگذار بوده؟ یک طوری می‌گویی معلوم شد که انگار چهارهفته است داشتی ماه را رصد می‌کردی و نوکش را دیدی که زده بیرون. خسته نباشی.

کیهان : آرزو(گفت و شنود)
گفت: چند کارشناس اروپایی و آمریکایی فاش کرده‌اند که هزینه حمله اسرائیل به غزه را آل‌سعود می‌پردازد و حکومت آمریکایی مصر هم با بستن گذرگاه رفح، در کنار اسرائیل قرار دارد.
گفتم: از آل‌سعود و حاکمان آمریکایی مصر انتظار دیگری نمی‌رود.
گفت: این کارشناسان فاش کرده‌اند که هدف مشترک آمریکا، اسرائیل، عربستان، مصر و حکومت خودگردان محمود عباس، از حمله وحشیانه صهیونیست‌ها به غزه این بوده که مقاومت را حذف کنند و غزه را هم مانند کرانه باختری در اختیار محمود عباس بهایی عامل اسرائیل قرار بدهند.
گفتم: ولی حالا به جای اینکه، غزه را مانند کرانه باختری کنند، کرانه‌باختری هم با انتفاضه سوم و شورش مردم، شبیه غزه شده است.
گفت: چه عرض کنم؟!
گفتم: به یارو گفتند؛ یک آرزو بکن! و یارو چند دقیقه فکر کرد و گفت آرزو کردم. گفتند؛ خب! حالا یک عمر سگ دو بزن! اگه بهش رسیدی!

قدس آنلاین : مش غضنفر و گشت شهرداری
ایقذَر اِسفالتِ میلانِما غُردَبّه یِ که فِکِر مُکُنُم از وَختی اِسفالت اخترا رِفت یُ ای میلانِمایِ اِسفالت کِردن دِگه تا هَمی حالا شهرداری دست بِزِش نَزده.
دیروز که داشتُم سَر هَمی قِضیه با کاظم آقا هَمسِدَما اختلاط مِکِردُم، یَرِگه گفتِگ شهرداری خِبر نِدِره که اِسفالت میلانِ ما ایجور نامَقبولِ وَگرنه حَتمَنی میامَد درستِش مِکِرد. گفتُم یَنی تو ایقذَر سال هَم هیشکودوم از شهرداریچیا نَیمِدن اَزینجه رَد بِرَن؟ همیجور که داشتُم حرف مِزدُم ناسَن مَمَدآقا هَمسِده روبُروما با نیسانِش که عَقِبِشَم پر آجر بود آمَد نِگَر داشت. بِزِش گفتُم مَمَدآقا اینا بِرِیِ چیه؟ گفتِگ بِرِیکه مُخوام دیفالِ پوشتِ بومبُمِ یَک دو رَج ُببُرُم بالاتر. هنوز تا ایره گفت دیدُم یَک ماشینی آمَد چِفتِش نِگَر داشتُ یَک مامورِ پِرّید پایین گفتِگ مو از شهرداری آمدُم، شما بِرِیِ ای ساختُ سازی که مِخِن بُکُنِن مجوز نِدِرِن پس خِنَتا پُلُم مِرِیُ تا وَختی جِریمَش رِ نَدِن هَمیجور پُلُم مُمانه.
حالا مو یِ مش غضنفر موندُم چیجوریه که اگِر یَک میلانُ خیابون اِسفالتِش خِراب بِشه، فضای سبز نَدِشته بِشه، نظافتِش نامَقبول بِشه یا هر کَمُ کسری دِگه ای دِشته بِشه، شهرداری یَک خُردویُم نِمِفهمه یُ نِمیه برطرفِشا کُنه ولی اگِر تو هَمو میلانُ خیابون یَک خِنه ای بُدون مجوز شهرداری یَک خِشت رو خِشت بذاره، شهرداری به هَم یَکدِقه مِفهمه یُ جینگی گَشتِش رِ مِرفِسته که اونجه رِ پُلُم کُنه؟!