به دنیا دوباره نگاه کن
وقتی همه چیز خوب است، شما و عزیزانتان در سلامت به سر میبرید و فکر میکنید مرگ کیلومترها آن طرفتر ایستاده، بهترین زمان را دارید تا خودتان را برای روزهایی که ممکن است پیش بیاید، آماده کنید. البته منظور ما دلمشغولی مدام به مرگ و به دنبال آن تجربه ترس و افسردگی نیست اما چیزی که هنگام چنین اتفاق تلخی به کمک همه میآید، نوع نگاه و ایدئولوژی است که در زندگی دارند.
خوب است گاهی در این موارد گفتوگو کنید. خوب است فرزندانتان را آماده کنید تا اگر اتفاقی برایتان افتاد، بیش از حد آسیب نبینند. مهمترین چیز در برخورد با سوگواری فقدان عزیزان، اعتقاد به این نکته است که آنها به دنیای دیگری رفتهاند و دیر یا زود ما هم همین مسیر را طی خواهیم کرد. وقتی این گونه فکر کنید کمی تحمل راحتتر خواهد شد.
مرگ در دنیای کوچولوها
وقتی کودکی یکی از نزدیکانش را از دست میدهد، بقیه افراد هر چند خودشان داغدارهستند، اما تمام فکرشان این است که چطورموضوع را به کودک بگویند.اصلا بگویند یا نه؟
گاهی کودک، پدربزرگ و مادر بزرگش را از دست میدهد و گاهی یکی از والدین او فوت میکند. در شکل دوم، گفتن حقیقت به او و کمک به او برای کنار آمدن با شرایط خیلی سختتر خواهد بود.
باید به کودک مناسب با سنش و این که در کدام مرحله از رشد قرار دارد، راجع به مرگ گفتوگو کرد.
کودکان زیر شش سال از درک مفاهیم انتزاعی عاجزند به همین دلیل ممکن است عکسالعمل همراه با ناراحتی نداشته باشند، اما در سنین بالاتر مرگ به عنوان واقعیتی همراه با زندگی درک میشود. پس خیلی مهم است متناسب با سن او، اتفاق را برایش توضیح دهید.
خیلی از کودکان در همان وقت واکنش خیلی جدی نشان نمیدهند، اما این به معنی پذیرش نیست بلکه آنها این فقدان را پس میزنند و در ناخودآگاهشان باقی میماند و زمانی دیگر به صورت رفتارهایی که نشاندهنده سوگ درونیشان است، نشان داده میشوند.
اینکه با چه زبانی به کودک بگویید عزیزی را از دست داده، بستگی به کودک دارد اما هر چه میگویید، دروغ نگویید. اینکه بابا به مسافرت رفته و برمیگردد. او را در انتظار طولانی خواهد برد که آخرش سوگواری در تنهایی است.
به این واقعیت اشاره کنید که او دیگر برنمیگردد، کسی که فوت کرده، دیگر برنمیگردد؛ ولی ما همگی یک روز به او ملحق میشویم. آن روز به خواست خداوند انجام میپذیرد. توضیحات بهتر است عینی باشد برای مثال بگویید:کسی که مرده، نمیخورد، نمیخوابد و ما دیگر او را نمیبینیم.
بهتر است در مراسم خاکسپاری، کودک حضور نداشته باشد اما درمراسم دیگر سوگواری اگر عکسالعمل جدی نشان نمیدهد، میتواند همراه دیگران باشد.
این حال من بیتوست...
فرد سوگوار چه شوهر باشد چه زن باشد و چه پدر یا مادر، مراحل خاص را طی خواهد کرد تا غم از دست دادن عزیزش را فراموش کند. البته عکسالعمل به مرگ با توجه به ویژگیهای روحی هر فرد متفاوت است، اما مراحل عموما یکی است و شدت و ضعف آن فرق میکند.
مرحله اول، انکار است. فرد شوکه میشود و حالتی بهتزده پیدا میکند. نمیخواهد بپذیرد چنین اتفاقی افتاده مخصوصا اگر کسی به صورت ناگهانی فوت کند.
مرحله بعد، فرد دچار خشم میشود؛ نسبت به خودش، اطرافیان و حتی کسی که فوت کرده است. از زمین و زمان گلایه دارد و همه را مقصر میداند.
در یکی دیگر از مراحل، فرد افسرده و غمگین میشود. در این مرحله اندوه و مصیبت ممکن است به صورت احساس افسردگی، بیتفاوتی، و بیحسی (کرختی) در فرد ظاهر شود. (زندگی بیحاصل است. کاش زنده نمیبودم و این روز را نمیدیدم!) و شرایط لذت نبردن از زندگی پیش میآید.
و بالاخره در آخرین قدم، شخص عزادار خود را با فقدان عزیزش سازگار میکند. آن را میپذیرد و به زندگی عادی و طبیعی خود برمیگردد. البته خاطرات کسی که برای انسان مهم است تا ابد با او میماند، اما دیگر مخل زندگی عادیاش نمیشود.
وقتی شوهرتان داغدار است
هر چند همه انسانها مراحل یکسانی را تا کنار آمدن با مرگ عزیزشان طی میکنند اما خانمها و آقایان به دلیل تفاوت روانشناختی که دارند سوگواری خود را کمی متفاوت نشان میدهند.وقتی شوهر شما عزیزی را از دست میدهد، به عنوان همسر او وظیفه دارید با همدلی صمیمانه در کنارش باشید. به او کمک کنید تا این روزهای سخت را پشت سر بگذارد.
در فرهنگ ما، گریه کردن و بروز احساسات برای مردان سختتر است، اما اینها چیزهایی است که شوهر شما به او نیاز دارد. اگر دیدید در مقابل این کارها خیلی مقاومت میکند، با او صحبت کنید.
بگویید که گریه طبیعیترین عکسالعمل او هنگام دلتنگی است. گاهی شرایطی را بهوجود بیاورید که کمی تنها باشد و بتواند احساساتش را بروز دهد. اگر خواست تنها به مزار عزیزش برود، با او مخالفت نکنید.
سعی کنید کارهایی که جزو وظایف او بوده مثل خرید میوه یا بردن ماشین به تعمیرگاه را انجام دهید. محیط خانه را برایش آرام نگه دارید، او بیشتر از گذشته عصبانی میشود و ممکن است بیدلیل خشمش به سمت هر کس حتی شما کشیده شود.
صبور باشید تا این روزها بگذرد. او نیاز به یک همراه صبور دارد تا درکش کند و کنارش بماند.
یارب آن نوگل خندان که سپردی به منش!
از دست دادن فرزند یکی از سهمگینترین داغهایی است که یک انسان میتواند تجربه کند. در چنین شرایطی زن و شوهر هر دو داغدار بوده و محیط خانه به غمخانه تیره و تاری تبدیل میشود. زن و شوهر هر دو نیازمند حمایت و عشق یکدیگر هستند در حالی که توانایی ارائه آن را ندارند. ممکن است یکی از طرفین روحیه قویتری داشته باشد و بتواند کمی اوضاع را سر و سامان دهد اما عموما روزهای سختی را میگذرانند .
هر چند برای بسیاری از مصیبتها و غم و اندوهها، زمان، بهترین التیامدهنده است اما این مساله درباره همه فقدانها صدق نمیکند بلکه باید یادگرفت که چگونه با این شرایط سازگاری پیدا کرد و آن را پذیرفت.
زمانی که خانوادهای فرزند خود را ازدست میدهد، والدین روزهای اول به دنبال مقصر میگردند اگر حادثه بر اثر تصادف باشد، والدی که رانندگی میکرده، مقصر شناخته می شود و اگر بر اثر بیماری باشد ممکن است آن را به جنبههای ژنتیکی از یکدیگر مربوط سازند. خلاصه هر کدام از والدین آن را به یکدیگر یا حتی خودشان نسبت میدهند و احساس گناه زندگیشان را مختل میکند.
اگر خدای نکرده این اتفاق برایتان افتاد، باید سعی کنید محیط خانه را آرام نگه دارید. درست است وقتی دو نفر در مراحلی چون انکار، خشم، افسردگی و... هستند نمیتوانند شریک خوبی برای غم یکدیگر باشند، اما فراموش نکنید که تنها شما دو نفر میدانید که در دل آن دیگری چه میگذرد. در خانه ماندن و مرور خاطرات گذشته و روزی چند بار وسایل برجا مانده را نگاه کردن، مشکلی را حل نخواهد کرد.
گاهی حتی تغییر خانه نیز کمک میکند اما بهترین راه در مصیبتی که خیلی بزرگ است، شرکت در فعالیتهای انسان دوستانه و غرق شدن در زندگی دیگران است. گاهی دیدن مشکلات دیگران کمک میکند تا فرد شرایط بهوجود آمده را تحمل کند.
بانوی سیاهپوش
خانمها احساسات خود را بیشتر بروز میدهند و از این بابت راحت تر میتوانید بفهمید که در قلب آنها چه میگذرد. همسر شما این روزها نیاز دارد تا در حمایت عاطفی سنگ تمام بگذارید. حتی در مراسم کنارش باشید، دستانش را بگیرید و با جملات محبتآمیز آرامش کنید.
مراقب سلامت او باشید زیرا گاهی گریهزیاد و بیتابیکه در مراسم معمول است، به او آسیب میرساند. سعی کنید جملاتی که برای آرام کردن او بکار میبرید به گونهای نباشد که حس کند شما با عزاداری کردنش مخالفید. او باید بیشتر از هر زمانی شما را کنار خود احساس کند. اگر تلخی یا عصبانیت در رفتارش بود، دلخور نشوید. شما نزدیکترین فرد زندگی او هستید. پس شاید خشمش متوجه شما شود.
خانم خانه، مادر بچهها حتی اگر در اوج ناراحتی هم باشد، وظایف نانوشتهای دارد که در این شرایط انجام آن برایش خیلی سخت خواهد بود. در کارهای خانه و رسیدگی به کارهای فرزندان به او کمک کنید. بگذارید در آرامش از مراحل مختلف سوگواری عبور کند. البته بعد از گذشت چند روز و کمکم کمک کنید تا مسئولیتهای گذشته را انجام دهد در غیر اینصورت بیشتر در گیر فکر و خیالات میشود.
این روزها میگذرد اما دقیقا نمیتوان گفت چند ماه فرد با غصه درگیر است. افراد مختلف عکس العملهای متفاوتی نشان میدهند. هرچه رابطه فرد با متوفی صمیمیتر باشد، مرحله بهبود طولانیتر است.
با این حال فرد کمکم به مرحلهای میرسد که با یادآوری خاطرات عزیز خود، کمتر ناراحت میشود، به آینده چشم میدوزد و امیدوار است.
مامان بزرگ تنها شده
یکی از داغهای سخت زندگی از دست دادن شریک سالهای طولانی است. مادربزرگ من یک سال بعد از پدر بزرگم فوت کرد و در تمام این یک سال جملهای که تکرار میکرد، این بود: وقتی شریک 50 ساله میرود، زنده ماندن، خلاف معرفت است.
از آنجایی که فوت سالمندان پدیده طبیعیتری است، شاید همدردی و همدلی با همسفری که تنها شده است، کمرنگتر بوده و دیگران عمق ناراحتی او را درک نکنند اما سالها خاطره تلخ و شیرین از یک طرف و ترس از نزدیک شدن مرگ از طرف دیگر، مادر بزرگ یا پدر بزرگ باقی مانده را آزار میدهد.
علاوه بر ایجاد فرصت برای عزاداری، باید سعی کرد تا حد امکان فرد تنها نماند. دور و برش شلوغ باشد و تا مدتی یکی از فرزندان یا نوهها مدام به او سر بزنند. اگر شبها و تاریکی برای او ترسناک شده اصلا جای تعجب نیست. او به مرگ خیلی جدیتر فکر میکند و آن را در چند قدمی خود میبیند. از یک طرف عادت به زندگی در سالهای طولانی کنار کسی که دیگر نیست بسیار دشوار است. .به او یادآوری کنید، مرگ پایان کبوتر نیست و زندگی ادامه دارد .
حاشیههای مرگ یک عزیز
در هر کشوری با توجه به دین و فرهنگ آن کشور، نحوه خاصی از مراسم عزاداری مرسوم است. حتی در کشور ما با وجود قومیتهای مختلف این مراسم در شهرهای گوناگون تا حدی با هم متفاوت است اما به طور کلی مراسم خاک سپاری، ختم، شب هفت، چهلم و سالگرد در تمام مناطق مرسوم است. اینکه ما با یکدیگر همدردی میکنیم جزو صفات خوبمان محسوب میشود اما گاهی مراسم اولیه در حالی که خانواده داغدار و شوک زده است با مخارج و حاشیههایی همراه خواهد بود که فشار مضاعفی بر فرد سوگوار وارد خواهد کرد.
اینکه همه فامیل روز خاکسپاری مهمان خانواده متوفی هستند هم خود حکایتی دارد. از طرفی در برخی خانوادهها رسم است تا روز ختم خانه متوفی را خالی نگذارند و افرادی که عزیزی از دست دادهاند باید به فکر پذیرایی و شام و ناهار فامیل نیز باشند. این در حالی است که این روزها افراد نیاز به خلوت و سکوت و تنهایی دارند.
خانه لوکس با سنگی رویایی
گاهی فلسفه هر چیز را فراموش میکنیم، مثلا قبر برای قرار گرفتن جسم متوفی در آن است و سنگ روی آن یاد بودی که اطرافیان بتوانند به او سر بزنند، فاتحهای بخوانند و برایشان یادآوری شود که دنیا ماندگار نیست. اصرار برای دفن کردن در یک قطعه گران و سفارش سنگ قبر گرانقیمت، تنها دل بازماندگانی را شاد میکند که اینجا هم به دنبال نشان دادن توانایی مالی خود هستند .برای کسی که میرود، این چیزها هیچ ارزشی ندارد.
تشریفات آخرین سفر
اینکه مد باشد به جای ماشین عروس از هلیکوپتر استفاده شود، روی میزهای سالن عروسی گلهای گرانقیمت بگذارند یا برای به دنیا آمدن یک فرزند در تالاری لوکس مهمانی مفصلی بگیرند، هر چند اشتباه است اما آنقدر تاسفانگیز نیست که گاهی شنیده میشود مراسم شب هفتی در یک هتل گرانقیمت با منویی کامل و سبد گلهایی تشریفاتی البته با روبان سیاه برگزار شده است. مرسوم است که به متوفی میگوییم: دستش از دنیا کوتاه شده است. برای او سوت پایان مسابقه زده شده و دیگر نمیتواند کاری انجام دهد، اما برای خانوادهاش چنین نیست.
برگزاری مراسم عزاداری زنگ هشداری به زندگان است و میتواند توشه راه برای فرد از دست رفته باشد. اگر این چشم و همچشمیها باب شود، هر کس عزیزی را از دست میدهد دیگر مشکل فقدان و سوگواری نخواهد داشت، بلکه نگران برگزاری مراسم به گونهای است که از دیگران بهتر باشد و آبرویش حفظ شود.
ریخت و پاشهای پرهزینه و اسرافهایی که هیچ ثمری جز معذب شدن روح متوفی ندارد، در فرهنگ کشوری که مسلمان است و اعتقادات دینی دارد، نباید وجود داشته باشد.
وقتی در این شهر افرادی از خوردن یک وعده غذای گوشتی در هفته محرومند. وقتی کودکانی بدون لباس گرم در زمستان به مدرسه میروند، سفره چند رنگ برای مراسم چهلم اشتباهی مضاعف است در حالی که میتوان با هزینه کردن صحیح این پول، آرامش و مغفرت برای عزیزی به دست آورد که دیگر دستش از دنیا کوتاه شده است.
>> جام جم/ ضمیمه چاردیواری/ ندا داوودی
چرا در سایتتان ننوشتید كه چگونه فردی فوت میكند ؟
من در این مورد مانده ام كه چگونه یك فردی فوت میكنند .
لطفا در سایتتان بگذارید كه چگونه فردی فوت میكند .
با تشكر .
امیررضا شیدفر.