
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
فعالیت هنری شما سالهاست محدود شده و بیشتر با رادیو همکاری میکنید. چطور بعد از گذشت این همه سال به رادیو پایبند ماندهاید؟
قبل از پاسخ دادن به سوال شما باید بگویم من سربلند هستم و افتخار میکنم برای هنر مملکتمان کاری انجام دادم و در تئاتر، سینما، تلویزیون و رادیو نقشهای خوبی بازی کردم، نقشهایی که در ذهن مردم ماندگار شدهاند. شاید برخی با خودشان بگویند من دیگر پیر شدهام و نباید فعالیت کنم، اما با صدای بلند میگویم پیر نیستم و هنوز هم توان کار دارم. به همین دلیل هنوز هم در رادیو فعالیت میکنم.
بعضی هنرمندان هر از گاهی گلایه میکنند، اما من میگویم نباید از زندگیمان ناراضی باشیم و باید شکرگزار محبتها و نعمتهای الهی باشیم. بازیگری برای من عشق است و دلم میخواهد تا روزی که نفس میکشم این حرفه را ادامه بدهم. بیش از 60 سال سابقه فعالیت در دنیای هنر را دارم و از زمانی که 14 سالم بود کارم را در رادیو شروع کردم. به همین دلیل علاقه خاصی به رادیو دارم. البته قبل از اینکه به رادیو بروم، تئاتر کار میکردم و از شاگردان عبدالحسین نوشین بودم.
زمانی که پایم را به ساختمان رادیو میگذارم با دیدن همکاران رادیوییام خوشحالم میشوم و از همه آنها انرژی میگیرم. احساس میکنم بچههای خودم را میبینم و مثل مادر به آنها سر میزنم. همکاران رادیو هم همیشه با آغوش گرم پذیرای من هستند و من را شرمنده میکنند.
شما برای ایفای نقشهایی که به عهده میگیرید، خیلی انرژی میگذارید تا نقشها را باورپذیر کنید. چه عاملی باعث میشود تا این حد برای کارتان اهمیت قائل شوید؟ چون این عشق و علاقه گاهی میان جوانان هم دیده نمیشود.
همیشه نقش را جزئی از وجود خودم میدانم. به همین دلیل با انرژی و با تمام توانم کار میکنم. به یاد دارم صدرالدین شجره میخواست یک نمایش رادیویی کار کند. من از او خواهش کردم ایفای نقش زن سی ساله قصه را به من بدهد. گرچه شجره ابتدا خیلی مطمئن نبود، ولی من به او اطمینان دادم بخوبی میتوانم از پس نقش برآیم و او هم قبول کرد. بعد از اینکه نمایش را ضبط کردیم، شجره و دیگر همکارانم باورشان نمیشد من توانسته باشم این گونه صدایم را تغییر بدهم تا بتوانم نقش یک زن سی ساله را بخوبی بازی کنم.
زمانهایی که پرکار هم نیستم و فعالیتم کمتر است، برای یک کار خوب انتظار میکشم. این انتظار برایم شیرین است. هیچ وقت ناشکری یا گلایه نمیکنم و با خودم نمیگویم که همه چیز تمام شده است. همین انتظار کمک میکند با علاقه بیشتر کارم را انجام بدهم.
من عاشق رادیو هستم و آن را خانه خودم میدانم و همکاران رادیو را دوست دارم، چون همه خیلی خوبند و خوشحالم که فراموشم نمیکنند و گاهی در نمایشهای خودشان نقشی را هم به من واگذار میکنند تا در کنارشان باشم. رادیو، هنرمندان زیادی تربیت کرده است. کسانی که از رادیو به تلویزیون رفتند در کارشان خیلی موفق بودند. همه کسانی که در رادیو کار میکنند، دلسوزانه برای کاری که انجام میدهند، وقت میگذارند و دوست دارند به نتایج مطلوب هم دست پیدا کنند. به همین دلیل همکارانم در رادیو فقط توقع دارند، مدیران نسبت به آنها لطف داشته باشند. امیدوارم مسئولان هم بیشتر به درد دل بچههای رادیو گوش بدهند.
شما پس از بازنشستگی دعوت به کار شدید. تا چه زمانی علاقهمند هستید به فعالیتتان در رادیو ادامه بدهید؟
عاشقانه رادیو را دوست دارم. دلم میخواهد آخرین نفسم را در رادیو بکشم. چون خانه اول و آخرم رادیوست. وقتی مردم نسبت به من لطف دارند، دلم میخواهد تا جایی که میتوانم برای آنها کار کنم. هر روز میتوان چیز تازهای یاد گرفت و برای رشد فردا باید امیدوار باشیم. عمرم را برای هنر گذاشتم و تا امروز سعی کردهام هر روز برایم روز تازهای باشد. تلاش دارم این روند را تا آخرین روزی که فعالیت میکنم، ادامه بدهم.
وقتی در یک نمایش رادیویی بازی میکنم، به دنبال اتفاقی تازه هستم و دلم میخواهد یک نقش جدید را برای شنوندگان رادیو به ارمغان بیاورم. معتقدم زمانی که هدف زندگیمان درست انتخاب شود، میتوانیم در کار و زندگی رشد کنیم و به تحول منجر شویم. بگذارید برایتان مثالی بزنم. ساختمان قدیمی رادیو آسانسور ندارد و با اینکه دکتر برایم قدغن کرده که از پله بالا بروم، اما به خاطر عشقی که به مردم و کار دارم این کار را انجام میدهم. هنوز هم برای بازی در سینما و تلویزیون با من تماس گرفته میشود، اما قبول نمیکنم. زمان طولانی کار، من را خسته میکند اما رادیو این طور نیست. هر چند هیچ وقت برایم فرقی نداشته که برای کدام مدیوم بازی میکنم. همیشه تلاشم را کردهام که بهترین بازی را ارائه کنم.
به یاد دارم وقتی برای بازی در فیلم «حبیب» از من دعوت شد، بعد از خواندن فیلمنامه علاقهمند شدم این نقش را بازی کنم. وقتی این فیلم پخش شد، مورد توجه و استقبال آقای ضرغامی رئیس سازمان صدا و سیما و رئیس مرکز سیمافیلم قرار گرفت، حتی مدیر سیمافیلم خطاب به من گفت با اینکه بارها این فیلم را دیده اما وقتی بازی من را در این فیلم میبیند، به حدی تحت تاثیر قرار میگیرد که ناخودآگاه گریه میکند.
آیا در طول فعالیت هنریتان پیش آمده به خاطر مسائل مالی نقشی را قبول کنید؟ به هر حال امرار معاش شما از این راه انجام میشود؟
نه اصلا این اتفاق نیفتاده است. برخی مواقع پیش آمده که برای بازی در یک کار پیشنهادهای مالی خوبی به من شده است، اما من تا زمانی که از نقشی خوشم نیاید، آن را نمیپذیرم. برای کارم ارزش زیادی قائل هستم و حاضر نیستم به خاطر پول کارهای بیهوده انجام بدهم. فقط از مدیران میخواهم به فکر هنرمندانی مثل من که آخر خط هستند، بیشتر باشند و فراموشمان نکنند.
معتقدم زمانی که ما به کارمان علاقه داشته باشیم، بدون تردید برایش انرژی زیادی خواهیم گذاشت. من عاشقانه کارم را دنبال میکنم. این عشق از همان روز اول فعالیتم در رادیو همراه من بوده و تا امروز نیز ادامه دارد.
آن طور که انتظار دارید از تجربه شما در کارهای هنری استفاده میشود؟
بله، من دوست دارم تجربیاتم را به جوانان منتقل کنم. جوانان همیشه روحیه کنجکاوی دارند و گاهی هم از تجربههای ما یاد میگیرند. در مراسم تجلیل و تقدیر پیشکسوتان همیشه دوستان به من لطف دارند و من را مورد تشویق خودشان قرار میدهند. دلم نمیخواهد بعد از مرگم دوستان به زحمت بیفتند. بهتر است خیلی آرام و بدون اینکه برای کسی زحمتی درست کنم، در گوشهای از این خاک، من را دفن کنند.
امیدوارم همیشه شما زنده و سلامت باشید.
به هر حال همه ما رفتنی هستیم!
شما اشاره کردید که از چهارده سالگی کارتان را در رادیو شروع کردید. به خاطر دارید چقدر حقوق میگرفتید و از اینکه با این سن کم پشت میکروفن رادیو مینشستید، چه حسی داشتید؟
قبل از اینکه وارد رادیو شوم، در تئاتر کار میکردم و از شاگردان عبدالحسین نوشین بودم. ایشان زحمت زیادی روی بیان من کشیدند و به خاطر همین از طرف رادیو هم دعوت به همکاری شدم. در آن سالها ماهی 15 تومان به هنرمندان رادیو میدادند که خیلی بیشتر از یک میلیون الان ارزش داشت؛ البته با من ماهی 30 تومان قرارداد بستند و من هم با جان و دل کار میکردم و در شروع کارم هم شعرهای زیادی را برای رادیو دکلمه میکردم. از آنجا که قبل از رادیو در تئاتر کار کرده بودم، بنابراین نگرانی نداشتم و با عشق کار را انجام میدادم. وقتی مردم از شنیدن یک نمایشنامه رادیویی لذت میبردند، با ارسال نامه و تماس تلفنی محبتشان را نثار ما میکردند، بویژه اینکه نمایشهای رادیویی مورد توجه نابینایان قرار میگرفت و نامههای تشویقی از این مرکز برای ما ارسال میشد. من همیشه تلاش کردم نقشهایم را باورپذیر بازی کنم تا مورد توجه مردم قرار بگیرد.
شما اولین زنی هستید که در رادیو دعای صبحگاهی خوانده است. در لحظه خواندن دعای صبحگاهی چه احساسی داشتید؟
من با تمام حسم دعای صبحگاهی را میخواندم و خوشبختانه مردم نسبت به این دعای صبحگاهی واکنشهای مثبت داشتند و به من میگفتند وقتی خدا را این طور با شکوه صدا میکنی، ما احساس میکنیم به همه آرزوهایمان میرسیم. همچنین اولین زنی بودم که وقتی تلویزیون افتتاح شد، در آثار آن بازی کردم و اولین زنی هستم که وقتی جلوی سالن تئاتر ما را در دوره دکتر مصدق گرفتند، جلوی مجلس بهارستان اعتصاب کردم و سه روز غذا نخوردم. در آن سالها 18 سالم بود و پسرم شیرخواره بود. مادرم پسرم را از لای نردهها به من میداد که به او شیر بدهم. در مجموع در این سالها هر کاری که از دستم برمیآمد برای هنر انجام دادم. همه نقشهایم را دوست دارم و با تکتک شخصیتهایی که بازی کردم، راه رفتم، نفس کشیدم و زندگی کردم.
فاطمه عودباشی / گروه رادیو و تلویزیون
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
عضو دفتر حفظ و نشر آثار رهبر انقلاب در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
«جامجم» در گفتوگو با عضو هیات علمی مرکز تحقیقات راه، مسکن و شهرسازی به بررسی اثرات منفی حفر چاههای عمیق میپردازد
سخنگوی صنعت آب در گفتوگو با جامجم: