خجالتی بودن و کمرویی یک عیب و اشکال نیست یک عارضه است از رخ دادهای قدیم که ایجاد یک حس سرخوردگی و بیانگیزگی شده و در فرد حالت یاس و خستگی روحی غالب گشته است که با تمرین و مخصوصا ورزش میتوان اعتماد به نفس خود را دوباره بالا برد ولی توجه باید داشت که باید برنامه داشت و از انجام کارهای هیجانی و غیر اصولی خودداری کرد تا به شکست نیانجامد و بدتر ایجاد حس منفی و افسردگی نماید.
۱- روی یک هنر متمرکز شوید و آن را خوب یاد بگیرید.
موسیقی، نقاشی، خطاطی و هنرهای دیگر، اعتماد به نفستان را به وضوح افزایش خواهد داد.
۲- به دیگران کمک کنید.
منتظر نشوید که از شما کمک بخواهند. به دنبال کمک کردن به این و آن، باید بدوید. این یک دستورالعمل است؛ ماشین یک نفر وسط خیابان خراب شده و روشن نمیشود و حالا راننده منتظر است کسی بیاید کمکش کند و ماشین را هُل بدهد. همسایهتان از بازار برمی گردد و دستش حسابی پُر است و زنبیل دارد از دستش میافتد. پیرمرد مغازه دار، زورش نمیرسد که به تنهایی، کرکره مغازه را بدهد بالا. خب، چرا معطلید؟ مگر نمیخواستید تمرینهای ضد خجالتتان را شروع کنید؟ چه بهتر از این؟ با این تیر، خیلی بیشتر از یکی دو نشان را خواهید زد. مطمئن باشید. خرجش فقط دو کلمه است: کمک نمیخواهید؟ (البته لبخند و ارتباط چشمی را هم هنگام ادای این دو کلمه فراموش نکنید). نمیدانید چقدر موثر است!
۳- دلتان میخواهد وقتی وارد یک جمع میشوید، با شما چطور برخورد کنند؟
دوست دارید با لبخند به استقبالتان بیایند؟ به شما توجه کنند؟ به حرفهایتان صمیمانه گوش کنند و صمیمانه با شما هم کلام شوند؟ و چیزهایی از این قبیل؟ بسیار خب. میگویند خجالتیها، خجالتیها را خوب میشناسند. خجالتیهای جمع را پیدا کنید و با آنها همان طوری رفتار کنید که دلتان میخواهد با شما رفتار شود. با سوالهای صمیمانهتان، آنها را به صحبت کردن وادار کنید و جوابهایشان را با رغبت بشنوید. این کار، هم برای معاشرتیتر شدن آنها مفید است، هم برای خودتان یک تمرین تمام عیار مجلس آرایی است. شروع کنید و ببینید که چه قدر روی خودتان تاثیر میگذارد!
۴- وقتی به یک محفل رودربایستی دار، مثلا به یک مهمانی رسمی، دعوت میشوید، وقتتان را طوری تنظیم کنید که زود برسید. این نکته در عین سادگی، بسیار مهم است. حداقل فایدهاش این است که با سنگینی فضای جلسه، زودتر آشنا میشوید و کم کم ترستان از آن جمع میریزد. امتحان کنید! وقتی یک جمع خلوت در حضور شما آرام آرام شلوغ میشود، حس خجالتتان خیلی کمتر است نسبت به وقتی که ناگهان به یک مجلس شلوغ وارد میشوید. معمولا آنهایی که دیرتر به چنین محافلی وارد میشوند، استرس بیشتری را پشت سر میگذارند و آنهایی که زودتر میرسند، راحتتر با تازه واردها ارتباط برقرار میکنند.
۵- از هم صحبت خود تعریف کنید. اینکه دیگر کاری ندارد. هم آسان است، هم فوق العاده موثر. اغلب آدمها وقتی ازشان تعریف میکنید، ذوق میکنند و بیشترشان آن قدر ذوق میکنند که به هیچ قیمتی حاضر نمیشوند هم صحبتی با شما را از دست بدهند. البته هنگام اجرای این تکنیک باید مواظب مغزتان هم باشید؛ چرا که ممکن است جای دندانهای کسی که از او تعریف کردهاید، رویش باقی بماند. ضمنا هنگام تعریف و تمجید از این و آن، به هیچ وجه لازم نیست دروغ بگویید. اگر کمی دقت کنید، مطمئنا در هر آدمی بالاخره یک چیزی پیدا میکنید که قابل تعریف باشد. البته تعریفهایتان هم نباید خیلی بیربط باشد. مثلا وقتی کسی دارد درباره یک موضوع فلسفی با شما صحبت میکند، خیلی بیربط است اگر بگویید: پیراهنتان چقدر قشنگ است! مثلا بهتر است خودتان را به موضوع مورد بحث، علاقهمند نشان بدهید و از جالب بودن آن موضوع صحبت کنید.
۶- نقش آفرینی کنید. نقش آفرینی، یک اسلحه مخفی است که حتی مطمئنترین و با اعتماد به نفسترین آدمهایی هم که شما سراغ دارید، از آن بهره میگیرند. شما دلتان میخواهد وقتی به یک جمع وارد میشوید، چگونه رفتار کنید؟ مطمئن؟ با لبخند باز؟ صمیمانه؟ خوش برخورد؟ و…؟ خب، همهٔ اینها را میتوانید در خلوت خودتان و در مقابل آینه تمرین کنید. همهٔ ما آدمها کمی تا قسمتی بازیگریم. نقش آفرینی جلوی دوربین شاید کار آسانی نباشد (من واقعا نمیدانم سخت است یا آسان)؛ ولی نقش آفرینی در خلوت و در مقابل آینه را مطمئن هستم که کار آسانی است. تمرینهای مکرر این چنینی، ناخودآگاهتان را به همان سمتی میبرد که بیشتر تمرینش را میکنید و کم کم شما همانی خواهید شد که دلتان میخواهد.
۷- هیچ وقت هیچ کس را تحقیر نکنید و خصوصا در حضور جمع از چنین کارهایی پرهیز کنید. همهٔ ما آدمها به آرامش و کمک دیگران احتیاج داریم؛ نه به دشمنی و آزار و اذیتشان. مطمئنا وقتی شما کسی را تحقیر یا مسخره کنید، او هم به دنبال بهانهای خواهد گشت تا این لطف شما را جبران کند! انرژی منفی برای این و آن نفرستید تا انرژی منفی برایتان نفرستند. موقع انتقاد کردن از این و آن هم، یادتان باشد که نباید از هیچ کس در حضور جمع با تندی و خشونت انتقاد کنید. وقتی ارتباطتان با دور و بریها دوستانه و صمیمانه باشد، آنها هم برای رفع این جور مشکلات و از جمله برای رفع این حس خجالت درونی به شما کمک خواهند کرد.
۸- خیلی هم ایده آل گرا نباشید! قرار نیست با هر جوکی که شما تعریف میکنید، همه غش و ریسه بروند. قرار نیست با هر حرفی که میزنید، همه به به و چه چه کنند. برای هیچ کس دیگری هم قرار نیست چنین اتفاقی بیفتد. مطمئن باشید که دیگران هم استانداردهایشان را این قدر دست بالا تعریف نمیکنند. وقتی در یک جمع حضور دارید، کسی از شما انتظار ندارد که فوق العاده باشید. برای جمع، این مهم است که شما با آنها همراه باشید، فقط همین! این را هم یادتان باشد که خیلی از خانمها و آقایان اصلا با آدمهای پُرحرف و شوخ و مجلس آرا میانهٔ خوبی ندارند و یک خبر خوب دیگر برای خجالتیهای عزیز: سکوت و کم حرفی شما را معمولا به پای فروتنی، حجب و حیا و بزرگ منشیتان میگذارند و چه صفتی بهتر از این چند صفت؟ راستی یادتان باشد که، در ملاقات اولتان با هیچ کس زیاد حرف نزنید و اطلاعات شخصیتان را رو نکنید. چه لزومی دارد؟ این کار را متاسفانه بعضیها برای پنهان کردن آن حس خجالت درونیشان انجام میدهند، غافل از اینکه دیگران، این کار را غالبا این طور تفسیر و تعبیر میکنند که فاعلان این فعل، آدمهای کم ظرفیت و سرخورده یا آدمهای گوشه گیر و تنهایی هستند.
۹- ارتباط چشمی در برقراری یک ارتباط موثر، خیلی مهم است. حتما به چشم طرف مقابلتان نگاه کنید. چه وقتی دارید صحبت میکنید، چه وقتی که دارند با شما صحبت میکنند. این ارتباط چشمی را ترجیحا با یک لبخند ملایم و حالت دوستانه همراه کنید. اگر به هر دلیلی از برقراری یک ارتباط چشمی مناسب ناتوان هستید، سعی کنید به پیشانی طرف مقابلتان نگاه کنید. از معجزهٔ نفسهای عمیق هم غافل نشوید؛ چون به هنگام حملات استرس واقعا سودمند است. عادت کنید که با نفسهای عمیق، آرامش را به وجودتان برگردانید. این تمرین را میتوانید خیلی راحت در حضور جمع، بارها و بارها انجام بدهید. مطمئن باشید که هیچ کس نمیفهمد این کار شما چه معنایی دارد. باور کنید که اصلا کسی حواسش به شما نیست. راحت باشید.
۱۰- اگر خجالتی باشید، احتمالا تنهایی را به فعالیتهای جمعی ترجیح میدهید. خب، میتوانید، از این فرصت مغتنم استفاده کنید و چیزی یاد بگیرید. آدمهایی که تنهایی را دوست دارند، معمولا روحیهشان با هنرآموزی جور است. روی یک هنر متمرکز شوید و آن را خوب یاد بگیرید. موسیقی، نقاشی، خطاطی و هنرهای دیگر، اعتماد به نفستان را به وضوح افزایش خواهد داد. تا میتوانید کتاب بخوانید و اطلاعات کسب کنید. روزنامه، مجله، برنامههای آموزشی، اینترنت و… به زودی، روزی میآید که باید حرفی برای گفتن داشته باشید. خودتان را برای آن روز آماده کنید.
۱۱- شکستهایتان را تدبیر کنید. وقتی دارید برای کسب مهارتهای ضد خجالت تلاش میکنید، یادتان باشد که مثل هر تلاش دیگری، ممکن است شکستهایی هم در سر راهتان باشد. ولی قرار نیست شما از میدان فرار کنید. تا رسیدن به پیروزی نباید دست از تلاش بردارید. فراموش نکنید که نوابغ هم بارها و بارها در مسیر تلاشهایشان شکست خوردهاند؛ اما دست از کار نکشیدهاند. این را هم یادتان باشد که شکست شما ممکن است ناشی از شرایط باشد، نه ناشی از اشتباه شما. مثلا ممکن است شما نتوانید در میان بحث دو نفر دیگر وارد شوید و آنها را همراهی کنید تنها به این علت که بحث آنها خصوصی بوده و یا ممکن است سر صحبت را با کسی باز کرده باشید که او در آن لحظه به گرفتاریها و مشکلات دیگر زندگیاش فکر میکرده و اصلا دل و دماغ صحبت کردن نداشته است و... به هر حال، سعی کنید از هر شکستتان، مثل نابغهها، درس تازهای بگیرید و آن درس تازه را در تمرینهای بعدی به کار ببندید.
۱۲- همیشه آماده و به روز باشید. مطلع و گوش به زنگ. کتاب بخوانید، روزنامه، مجله، اینترنت و… اخبار روز دنیا را پیگیری کنید. اخبار هنری، فرهنگی، علمی، سیاسی و… داشتن این اطلاعات به شما کمک میکند که همیشه حرفهای شنیدنی در آستین داشته باشید. سوالهای حاضر و آماده هم غنیمت هستند. از این قبیل سوالها همیشه همراه داشته باشید. طرح یک سوال صمیمانه و مودبانه معمولا نقطهٔ شروع مناسبی برای ورود به بحث دیگران است و هر قدمی هم که برای چنین هم کلامیهایی بردارید، مطمئنا قدم بعدی آسانتر و آسانتر میشود. از سلیقهها و علاقههای دوروبریهایتان هم باید باخبر باشید. این طوری راحتتر میتوانید هم صحبتشان شوید. وقتی میخواهید سر صحبت را با یک جماعتی باز کنید یا وقتی که میخواهید در یک بحث گروهی شرکت کنید، باید این را ارزیابی کنید که آیا آنها هم مایل هستند حرفهای شما را بشنوند و اصلا آیا شما خوب به حرفهای آنها گوش دادهاید یا نه. بیمحابا حرفشان را قطع نکنید. بهتر است مودبانه و آرام آرام به هر بحثی وارد شوید.
۱۳- خودتان را درست کنید. با دیگران (لااقل فعلا) کاری نداشته باشید. نمیتوانید همه را مجبور کنید همان طوری که شما دلتان میخواهد رفتار کنند. نمیتوانید همه را وادار کنید نسبت به حرفها و رفتارهای شما همان طوری واکنش بدهند که شما دوست دارید. چرا که اولا همهٔ آدمها مثل هم نیستند و مثل هم فکر نمیکنند و ثانیا آنچه مهم است، تلاش و تمرین شما است و توجه به این نکته که آیا شما دارید کارتان را درست انجام میدهید یا نه. انتظار نداشته باشید وقتی که در یک مهمانی، کنجی نشستهاید و با هیچ کس حرف نمیزنید، دیگران بیایند و شما را از پوستهٔ تنهایی بیرون بیاورند. خودتان هم باید کمک کنید.
انجام دادن تمرینهایی که از آنها حرف میزنیم، به عهدهٔ خودتان است، نه دیگران. ضمنا حواستان به این نکته هم باشد که سطح توقعتان را از دیگران تصحیح کنید. در هر مهمانی، ممکن است که بغل دستی شما هم خودش خجالتی باشد؛ نزدیک به ۵۰ درصد آدمها، کم و بیش، با درجات مختلفی، خجالتی هستند. پنجاه درصد یعنی نصف آدمهای هر جمع. کم نیست! شما هیچ وقت در اقلیت نیستید.
قرار نیست که یک شبه متحول شوید و ناگهان تبدیل بشوید به آدم بذله گو و پُرحرفی که مجلس آرایی میکند و… این حتی با تلاش شما هم به سرعت به دست نمیآید. آدمها ذاتشان با همدیگر فرق دارد. اما معاشرتی شدن، یک مهارت است که با تمرین به دست میآید. به مهارتهای ضد خجالت هم باید یکی یکی تسلط پیدا کنید. وقتی انرژیتان را در هر مقطع زمانی روی یک یا دو مهارت به خصوص میگذارید خیلی زودتر به نتیجه میرسید. مثلا پیش دستی در سلام گفتن را باید تمرین کرد. وقتی به آن تسلط پیدا کردید، شروع به صحبت با لبخند را تمرین کنید. ارتباط چشمی، دویدن به دنبال کمک به دیگران، کمک به سایر خجالتیهای جمع، تعریفهای به جا و … هم همین طور.
به دست آوردن یک مهارت ممکن است یک سال طول بکشد، در حالی که به دست آوردن یک مهارت دیگر، ممکن است فقط دو روز وقتتان را بگیرد. هر چه سختتر به دست بیاورید، سختتر از دست میدهید. این یادتان باشد!
>> همشهری جوان
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد