درشکهای که او بر آن سوار بود در روز حادثه در خیابان سپه تهران با اتومبیل مظفرالدینشاه که رانندهای فرنگی آن را میراند، برخورد کرد و نعش غرق در خون درویشخان را روی دست درشکهچی گذاشت.
در دنیا هم اولین کسی که جاده و ماشین او را به کام مرگ فرستاد بریجیت درسکول، بانوی انگلیسی است که خیلی پیشتر از درویشخان جانش را از دست داد تا نخستین انسانی باشد که در حادثه رانندگی جانش را از دست داده است.
اما امروز وضع فرق کرده است و دیگر نمیشود به کشتههای تصادفات شماره داد و گفت این چندمین کسی است که به این طریق از دنیا رفته است. در واقع حجم زیاد تصادفات این امکان را از ما گرفته، چون در هر ثانیه آخرین نفری که در جادهها قربانی تخلف یا سهلانگاری میشود جایش را به نفر بعدی میدهد.
در این میان، رکورد دست ما ایرانیهاست و کشتههای تصادفات رانندگیمان در طول سال براحتی از آمار کشتههای یک جنگ تمام عیار بالا میزند.
شدت تصادفاتی که در دهههای اخیر در ایران رخ میدهد نیز بسیار زیاد است و تفاوت فاحشی با تصادفات عهد قجری دارد؛ آن زمان که گزارش نظمیه در عهد ناصری برای ما که امروز آن را میخوانیم شبیه طنز میشود: «دیروز پیرزنی از بازار گلوبندک میگذشته و شخصی در جلو، افسار قاطری را در دست داشته که ناگهان قاطر لگدی به پیرزن میزند و او بیحال نقش بر زمین میشود. ماموران هم صاحب قاطر را دستگیر میکنند، اما چون پیرزن به حال آمد و صدمهای ندید مختصری پول میگیرد و رضایت میدهد.»
مرگ در شعلههای سرکش آتش
تصادف حتی اگر خفیف و در حد شکستن چراغ خودرو یا خط افتادن بدنه آن باشد، تجربه بدی است، چه رسد به تصادفاتی که در آن کسی میمیرد یا عضوی از بدنش را از دست میدهد. از این حوادث در کشور ما زیاد اتفاق میافتد و برخی از آنها به اندازهای دلخراش است که حتی مرورکردن آن تلخ است، مثل تصادفی که آذر 91، شب هنگام در کیلومتر 55 محور زاهدان ـ زابل میان دو دستگاه پژو رخ داد و به مرگ دو عضو یک خانواده و به کشته شدن دوکودک یک و سه ساله منجر شد.
اما با این حال تصادفاتی که به آتشسوزی ختم میشود تلخترین حوادثی است که ثبت میشود. سه سال پیش یکی از این حوادث رانندگی در بزرگراه آزادگان رخ داد. در روز حادثه یک خودروی سواری با یک کامیون حمل شیر برخورد کرد و به آتش گرفتن سواری منجر شد. آن روز ماموران آتشنشانی سریع به محل حادثه آمدند و با استفاده از لوله آبدهی، آتش ماشین واژگون شده را خاموش کردند، اما در نهایت فقط توانستند جنازه کاملا سوخته سه سرنشین را از خودرو خارج کنند.
دو سال قبل نیز حادثهای مشابه در محور سقز ـ بوکان رخ داد و یک کامیون و یک پژوپارس پس از برخورد، واژگون شدند و شعلههای حاصل از این واژگونی هر پنج سرنشین پژو را سوزاند.
در جاده هفتکل ـ اهواز هم از این دست تصادفات زیاد رخ میدهد. در این محور که شاهراه سه استان خوزستان، اصفهان و چهارمحال و بختیاری است در اردیبهشت 92 یک اتوبوس و کامیون با هم برخورد کردند و در عرض چند دقیقه 17 نفر زنده در آتش سوختند.
یک ماه پس از آن نیز در حدفاصل قبر سیدمحسن و سیدجاسم در حوالی روستای هویر، اتوبوس و کامیونی دیگر با هم شاخ به شاخ شدند و بجز چهار نفر همه سرنشینان و مسافران طعمه آتش شدند.
با این حال کشتاری که یک تصادف زنجیرهای در همدان رقم زد و راننده یک تریلی هوو مسبب آن بود، سرآمد حوادث اینچنینی است. در روز حادثه، راننده تریلی کنترل وسیله نقلیهاش را از دست داد و در میدان رسالت با یک اتوبوس تصادف کرد و سپس به یک تاکسی کوبید و پس از آن پرایدی گازسوز را له کرد و در نتیجه مخزن گاز پراید ترکید و آتش مهیبی بلند شد و یک نفر در آن سوخت و بعد هم تریلی به یک ساختمان مسکونی برخورد و سه مغازه را هم کاملا ویران کرد. نتیجه این تصادف مرگ هشت نفر شد، آن هم به دست رانندهای بیاحتیاط که تا آن روز بیش از 177 بار از سوی پلیس جریمه شده بود.
مرگ آن سوی مرز
برخی میگویند ایرانیها هر کجای دنیا که باشند و قصد رفتن به هر کجا را داشته باشند به احتمال زیاد در یک تصادف میمیرند. لزوما بین این اعتقاد با آنچه رخ میدهد رابطه معناداری وجود ندارد، اما شواهدی در دست است که میگوید این اعتقاد میتواند گاهی درست باشد.
زائرانی که از ایران به کشورهای همسایه میروند چندبار این حوادث را تجربه کردهاند. حادثه کمی قدیمیتر مربوط به اردیبهشت 88 است؛ روزی که در جاده کرمانشاه به ایلام در حوالی شهرستان چوار، راننده اتوبوسی که زائران را به عراق میبرد به دلیل ناتوانیاش در کنترل اتوبوس با یک واحد مسکونی کنار جاده برخورد کرد و هشت کشته و 30 زخمی روی دست جامعه گذاشت.
حادثه کمی جدیدتر هم به مهر دو سال پیش برمیگردد، یعنی آن روز که در نزدیکی مرز شلمچه به سمت عراق، اتوبوس حامل زائران مشهدی با یک تریلی عراقی برخورد کرد و حاصلش دو کشته و هشت زخمی شد.
یک سال بعد اما این مرگ در خاک ترکیه اتفاق افتاد؛ روزی که یک اتوبوس ایرانی در کیلومتر 25 جاده شانلی عرفا به دیار بکر واژگون شد و سه مسافر کشته و 40 زخمی آن به مراکز درمانی فرستاده شدند. البته آن روز یک اتفاق خوب هم افتاد؛ یکی از مسافرانی که از شدت تکانهای اتوبوس به بیرون پرتاب شده بود و سرش بین گلگیر و لاستیک گیر کرده بود بهطرز معجزهآسایی از مرگ نجات پیدا کرد و حالا رسانههای ترکیه این مسافر ایرانی را به عنوان مرد معجزه میشناسند.
دانشآموزان و دانشجویان پر کشیدند
شوق دانشآموز یا دانشجویی که قرار است بزودی به سفری دوستانه با همکلاسیهایش برود و نابترین لحظات را به خاطر بسپارد، وصفشدنی نیست. خیلی از دانشآموزان و دانشجویان ما چنین شوقی داشتهاند، اما حادثه و خطر توی ذوقشان زده است.
آذر سال 91، اتوبوس حامل دانشآموزان مشهدی که برای بازدید از نمایشگاه جبهه، ایثار و شهادت رفته بودند در راه بازگشت تصادف کرد و شیرینی سفر برای 15 دانشآموز به تلخی جراحت تبدیل شد.
قبل از آن در ماه مهر نیز یک اتوبوس اسکانیا که از اهواز به بروجن میرفت در کیلومتر 185 لردگان به دهدز در حالی که سرعت غیرمجاز داشت از مسیر منحرف و واژگون شد. در این حادثه 23 نفر مجروح شدند و 21 نفر در دم جان باختند.
یک ماه بعد از آن هم در کمربندی شاهرود، واژگونی اتوبوس حامل دانشآموزان دختر راهیان نور خبرساز شد که در آن 15 دانشآموز زخمی شدند و نام راننده و شاگردش به عنوان دو کشته این حادثه ثبت شد.
تصادفات رانندگی که تاکنون دانشجویان را به کام مرگ کشانده است نیز پرتعداد است. یکی از قدیمیترین این تصادفات مربوط به اردیبهشت 86 و روزی است که اتوبوس حامل دانشجویان پیامنور ساری پس از بازگشت از اردوی علمی در 35 کیلومتری جاده کیاسر به ساری تصادف کرد و پنج دانشجو کشته شدند.
بعد هم در آذر 90 یک اتوبوس در جاده مشهد که دانشجویان تبریزی را برای زیارت به مشهد میبرد دچار سانحه شد و شش دانشجوی دچار نقص عضو شدند. یکسال و سه ماه بعد هم در اتوبان کرج ـ قزوین حادثهای مشابه رخ داد و 34 دانشجو که شاهد مرگ راننده اتوبوس بودند، زخمی شدند.
به خیر گذشت
حادثه، چه کوچک، چه بزرگ و چه مهیب یا خفیف، اثرش را روی ذهن قربانیان میکارد، اما حادثهای که به خیر بگذرد داستانش کمی متفاوت است، چون کسی که از یک تصادف جان سالم به در برده هم تجربه تلخ حادثه را با خود دارد و هم حس خوشایند نجات را.
از این اتفاقات در کشور ما کم رخ نداده، مثل آن روز که قطار مسافربری مشهد ـ تبریز با پرایدی که روی ریل گیر کرده بود تصادف کرد، اما چون سرعتش مطمئن و تحت کنترل بود، برخوردش با پراید به جراحات سطحی دو سرنشین آن ختم شد و موضوع فیصله پیدا کرد.
روزی که دانشجوی پردیس کیش نیز به علت سرعت غیرمجاز با کناره دیوار ساحلی برخورد کرد و در حالی که بیهوش بود به دریا پرت شد ـ اما در نهایت زنده از دریا بیرون آورده شد ـ یکی از آن روزهایی بود که یک انسان ممکن است شانس بیاورد، ولی آدمها همیشه شانس نمیآورند.
علت این که در ایران هر سال بیش از 20 هزار نفر در جادهها میمیرند نیز همین است که معادله راندن در جادهها و سالم به مقصد رسیدن از جنس بخت و شانس نیست. قانون نشستن پشت رل چند بند دارد که رعایت احتیاط، پیروی از سرعت مجاز، توجه به جلو، پرهیز از سبقت غیرمجاز و اطمینان از توانایی برای کنترل وسیله نقلیه مهمترین آن است.
مریم خباز / گروه جامعه
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
عضو دفتر حفظ و نشر آثار رهبر انقلاب در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
«جامجم» در گفتوگو با عضو هیات علمی مرکز تحقیقات راه، مسکن و شهرسازی به بررسی اثرات منفی حفر چاههای عمیق میپردازد
سخنگوی صنعت آب در گفتوگو با جامجم: