در کارنامه بازیگری نیما رئیسی کارهای زیادی دیده نمیشود؛ اما کارهای ارزشمند را میتوان در این کارنامه دید. از جمله سریال داستان یک شهر به کارگردانی اصغر فرهادی، میوه ممنوعه به کارگردانی حسن فتحی، تله فیلم تنگنا به کارگردانی علیرضا بذرافشان و سریال پروانه به کارگردانی جلیل سامان. رئیسی در تئاتر و سینما هم فعالیت کرده، اما تا چند وقت پیش بیشتر به عنوان گوینده و دوبلور شناخته میشد تا اینکه بعد از سریال پروانه دوباره و این بار بیشتر از زمانی که در داستان یک شهر بازی کرده بود، مورد توجه قرار گرفت. این شبها پس از مدت کوتاهی که از پخش سریال پروانه میگذرد، او را در سریال ستاره حیات میبینیم. فیزیک، چهره، صدا و توانایی نیما رئیسی در بازیگری آنقدر هست که او بتواند در نقشهای زیادی بازی کند و در تلویزیون به یکی از پرکارترینها تبدیل شود، اما تصویرش را کمتر در تلویزیون میبینیم و در عوض صدایش را روی نیمی از تبلیغات تلویزیون میشنویم!
چرا در بازیگری اینقدر کم کار هستید و بیشتر از صدایتان بهره میگیرید؟
بخشی از این کمکاری خودخواسته است چون نقشهایی که معمولا به من پیشنهاد میشود برایم جذاب نیست و بخش دیگر هم به مشکلات اقتصادی در تلویزیون مربوط است. بنابراین وقتی شرایط مناسب برای بازی در سریالهای تلویزیونی وجود ندارد، من از دیگر تواناییهایم بهره میبرم و فعالیتم را بر دوبله و گویندگی متمرکز میکنم. در واقع من به صدا پناه میآورم. بازیگری حرفهای است که حد وسط ندارد؛ بازیگر باید مدام در حال بازی کردن باشد وگرنه فراموش میشود. من سالها سعی کردهام حد وسط را حفظ کنم اما ظاهرا قواعد دنیای بازیگری این مساله را نمیپذیرد و همین موضوع باعث شده کم کار به نظر برسم؛ البته قبل از سریال ستاره حیات در سریال پروانه هم حضور داشتم که اردیبهشت ماه امسال از تلویزیون پخش شد. میشود گفت امسال این کم کاری را شکستهام.
با همه اینها به نظر میرسد شما کار در دوبله، رادیو و تیزرهای تبلیغاتی را به بازیگری ترجیح میدهید!
اواسطه دهه 70 بازیگری را هم در تئاتر و هم در تلویزیون با انرژی آغاز کردم و مراقب بودم که مبادا به ورطه حضور در سریالهای نازل بیفتم؛ اما با این شیوه، ناخواسته و ناگفته این پیام را به اهالی تلویزیون و برنامهسازان منتقل کردم که چندان علاقهای به بازیگری ندارم! در حالی که کمکاریهای من بهدلیل اهمیت زیادی است که برای بازیگری قائلم. رفته رفته دایره پیشنهادها محدودتر شد؛ البته تعداد کارهایی که درست یا غلط نپذیرفتم، کم نبوده و سریالهایی هم بوده که از بازی در آن امتناع کردم و بعد دیدم که آثار خوبی از کار درآمدهاند! اما در نهایت چون بخش قابل توجهی از فعالیتم را به رادیو و دوبله متمرکز کردم، اینطور تصور میشود که بازیگری برایم اولویت ندارد. در حرفه ما انتخاب سختگیرانه به کمکاری منجر میشود و شاید من باید هر پیشنهادی را میپذیرفتم تا در دایره بازیگران حرفهای جا بگیرم، اما چه کنم که این شیوه با روحیهام جور در نمیآمد.
اما با پخش سریال ستارهحیات با فاصله کمی بعد از سریال پروانه، به نظر میرسد حضور در دایره را به گزیده کاری ترجیح دادهاید.
بله پرکارتر شدهام. سریال ستارهحیات تقریبا همزمان با پروانه به من پیشنهاد شد و شاید من بیشتر با این دیدگاه بازی در آن را پذیرفتم که در دایره بازیگران حرفهای حضور داشته باشم و دیده شوم یا به قولی بعد از پروانه پشتم باد نخورد؛ اما در عینحال این سریال هم جذابیتهای خودش را برایم داشت و در مقایسه با کارهایی که در همان دوره زمانی به من پیشنهاد شده بود بهترین سریالی بود که میتوانستم در آن بازی کنم.
چه جذابیتهایی؟
فضای مضمونی سریال که به زندگی و تلاش کسانی میپردازد که در اورژانس کار میکنند؛ دلم میخواست چنین فضایی را تجربه کنم و از نزدیک با خود آنها و دنیایی که دارند آشنا شوم. این افراد زندگی و شرایط ویژهای دارند و بازی در نقش یکی از آنها برای من نوعی ادای دین محسوب میشود.
ضمن اینکه از نظر هنری هم فیلمنامهای که از زندگی این افراد نوشته میشود بهعلت زندگی پرتحرک و شخصیت عملگرای آنها از حرافی و رودهدرازی در امان است. گرچه ظاهرا مخاطبان تلویزیون از سریالهای حراف با دیالوگهای کشدار و پرطمطراق استقبال میکنند اما من چنین آثاری را نمیپسندم و انتخاب ستارهحیات به من اجازه بازی در یک داستان شبیه به واقعیت، موجز و استریلیزه را میداد. این ویژگی بخصوص در فیلمنامه اولیه که در اختیار من قرار داده بودند، رعایت شده بود. برای من سریال ستارهحیات فرصت دیگری بود برای اینکه در نقشی کاملا متفاوت با آنچه در پروانه بازی کرده بودم، ظاهر شوم.
وجود سریالهایی مثل داستان یک شهر، میوه ممنوعه و پروانه در کارنامه شما از انتخابهای دقیق و هوشمندانه حکایت میکند. اما به نظر میرسد ستارهحیات سنخیتی با کارهای قبلی شما ندارد! اگر ادای دین به زحمتکشان اورژانش کشور را ندیده بگیریم، بازی در این سریال برای شما بجز ادامه حضورتان در دایره بازیگران حرفهای چه ویژگی دیگری دارد؟
من برای اولین بار به دلیل ارتباطی که به لحاظ مضمونی با یک سریال ارتباط برقرار کردم، بازی در آن را پذیرفتم. فیلمنامهای که در اختیار من قرار گرفت فیلمنامه بیضرری بود که میشد از آن یک سریال خوشریتم با داستانی ساده ساخت و ماموریتهای افراد شاغل در اورژانس را به نمایش گذاشت. آن فیلمنامه بارها بازنویسی شد و حتی حین فیلمبرداری هم تغییر میکرد. شاید به همین دلیل نتیجه نهایی با پیشبینی من تفاوت دارد.
نقشی که شما برعهده دارید صرفا در فضای اورژانس است و چیز بیشتری از این شخصیت نمیبینیم. چنین نقشی برایتان جذاب بود؟!
فضای فیلمنامه اینطور ایجاب میکند. البته آقای ارشاد تلاش کرد اثر را دراماتیزه بکند اما سریال به سفارش مرکز اورژانس کشور تولید میشد و باید به این بخش ماجرا توجه بیشتری میکرد.
در سریالهای اینچنینی معمولا شخصیتپردازی و ریتم، کمرنگ بودن درام را جبران میکند. اما ستاره حیات در این زمینه موفق نبوده چون نه یک داستان دراماتیک دارد و نه ریتم پرشتاب و هیجانانگیزی که مخاطب را جذب خود کند.
برای من راحت است که بخواهم خودم یا سریالی که در آن بازی کردهام را نقد کنم اما برایم خیلی سخت است بدون حضور کارگردان و دیگرانی که در شکلگیری اثر سهم دارند، درباره سریال حرف بزنم و نظر بدهم.
بسیار خب. از خودتان در این سریال بگویید و اینکه چرا با این شمایل و با موهای تراشیده در سریال ظاهر شدهاید؟
من سالهاست که این کار را میکنم و خوشبختانه وقتی بعد از خواندن فیلمنامه با آقای ارشاد درباره نقش گفتوگو میکردیم ایشان منعی ندیدند برای اینکه من با شکل و شمایل خودم در سریال ظاهر شوم. به همین دلیل گریم خاصی ندارم.
تراشیدن موهای سر اگر چه الان نوعی آرایش محسوب میشود ولی کاریاست که نوعی اعتراض هم در ذات خود دارد. در مورد شما چنین چیزی مصداق نداشته است؟
شاید. وقتی نقشهای مشابه به من پیشنهاد میشد، دلم خواست تصویر کلیشهای که از من شکل گرفته را از بین ببرم و از آن نقشهای مثبت تک بعدی فاصله بگیرم. البته کمی کلیشههای مربوط به نقشهای مثبت و منفی در تلویزیون شکسته و دیگر صرف شخصیتهای منفی موهای سرشان را نمیتراشند، ولی با این حال امیدوار بودم با دیدن چهره جدیدم کمی برای سپردن نقشهای مثبت و تک بعدی به من تردید کنند و خوشبختانه در چند مورد هم این راهکار جواب داد. البته این آرایش جدید در زندگی عادی هم حس خوبی به من میدهد، حسی مثل دور ریختن غمها و غصهها. هر بار که سرم را اصلاح میکنم حس آزادی و رهایی دارم.
البته در سریال پروانه عکس این مساله اتفاق افتاد و گریمتان اصلا شباهتی به کلیشههای رایج از شخصیتهای منفی نداشت.
بله. چون داستان پروانه در دهه50 رخ میداد و شکل و شمایل آدمها و نوع آرایش موهایشان در آن دوره با امروز کاملا تفاوت داشت.
بازی کردن در نقش یک تکنیسین اورژانس در یک کار تصویری که مختصات خاص خودش را دارد به شما این اجازه را میداد که زندگی چنین فردی را لمس کنید؟
شاید در این سریال کارهای خیلی تخصصی انجام ندهیم اما صحنهها را واقعا اجرا میکردیم و از آنجا که فضای اتفاقات به واقعیت نزدیک شده بوده من هم خود را واقعا در جایگاه یک تکنیسین اورژانس حس میکردم. خیلی وقتها مقامات اورژانس تهران سر صحنه حاضر میشدند و کارمان را میدیدند.
برای من این جالب بود که کارمان از نظر آنها باورپذیر بود چون همیشه نگران بودم نکند غیرواقعی باشم.
از اورژانس کسی در کنار شما بود که راه و روش کارهای تخصصی را نشانتان بدهد؟
بله. نمایندگانی میآمدند و در تمام لحظات در کنارمان بودند تا کارهای اورژانسی با آنها هماهنگی انجام شود و به اصطلاح گاف ندهیم. خوشبختانه این نمایندگان درباره نوع برخورد و عملکردمان نظر مثبت داشتند.
حتما کلی چیزهای اورژانسی هم یاد گرفتهاید!
شاید کارهای تخصصی را یاد نگرفته باشم اما موقعیت اورژانسی بعد از این سریال برای من ملموس شد. من بشدت از فضای اورژانس، بیمارستان و مکانهای درمانی فراری بودم. اصلا بازی در این سریال را پذیرفتم تا بتوانم در یک موقعیت کنترل شده به فضایی نزدیک شوم که همیشه از آن فرار کردهام.
از آن دسته آدمهایی هستید که از خون میترسند؟
راستش من از آن دسته آدمهایی هستم که واکنشهای غیرارادی در مقابل خون دارم. همیشه از این قضیه ناراحت بودم و نمیدانستم چطور بر آن غلبه کنم. همیشه از اینکه در موقعیت اورژانسی قرار بگیرم ناراحت میشدم. این سریال به من کمک کرد که در موقعیتهای کنترل شده اورژانسی قرار بگیرم و عادت کنم. بعدها در شرایط واقعی دیدم که قادر به تحمل وضع اورژانسی هستم بدون اینکه بترسم، یا دست و پایم را گمکنم. حتی تا حدی میتوانم مفید باشم و کمک کنم.
از مجموع صحبتهای شما درباره ستاره حیات به این نتیجه رسیدم که بازی در این سریال برای شما نوعی ماجراجویی هم بوده .
بله. کاملا.
آذر مهاجر / گروه رادیو و تلویزیون
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد