در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
به هر به حال ناچار تصمیم گرفتیم خاطرهای برای شما تعریف کنیم از این قرار...
عرضم بهحضورتان که چند شب پیش داخل یک اتوبان بسیار طولانی راهی منزلمان بودیم که یکهو وسط اتوبان خودروی ما خاموش شد و بعد از شنیدن الفاظی کاملا زیبا و محترمانه از رانندهای گذری به دلیل توقف غیرمنتظره ما کنار اتوبان، دست به دامان خلقالله شدیم. به هر حال از آنجا که ما به مسائل فنی هم مثل سایر مسائل تسلط کامل داریم! ابتدا تصمیم گرفتیم از مردم نوعدوست و رهگذر آن محدوده کمک بگیریم، اما نمیدانیم چرا ماشینهای گذری به محض دیدن ما و کاپوت بالای خودرویمان چنان بر سرعت خودروی خود میافزودند که انگار وسط جنگل با ببر وحشی رودررو شدهاند. البته این قسمت خوب ماجرا بود، چون بعد از بیمهری هموطنان عزیز ناچار دست به دامن خودروهای امداد گذری و غیرگذری شدیم؛ البته غیرگذریها بعد از تماس و انتظار یکساعته ما سریع خود را رساندند!
مکانیک اولین خودروی امداد به بهانه تمام شدن بنزین خودروی ما بعد از خالی کردن دو لیتر بنزین ـ لیتری 2000 تومان ـ داخل خودرو آنقدر استارت زد که باتری خالی شد! و در ادامه بعد از اصرار فراوان ایشان مبنی بر حمل خودرو به تعمیرگاه مورد نظر ایشان و مخالفت ما با این انتقال، ما را وسط اتوبان رها کرد و رفت! مکانیک دومین خودروی امداد باتری ماشین را با باتریای که عقب وانت داشت، جابهجا کرد و آنقدر استارت زد که استارت خودرو هم سوخت ـ کور شویم اگر دروغ بگوییم ـ تعمیرکار مجاز بعدی به بهانه اینکه... مهم نیست به چه بهانهای، اما خودرو را دنده 2 گذاشت و از ما خواست تا آنجا که میتوانیم هل بدهیم. ما هم هل دادیم، اما ماشین روشن نشد که نشد. در عوض گلگیر خودروی ما بر اثر برخورد به گاردریل کنار اتوبان اندکی لوله شد. تعمیرکار بعدی... دردسرتان ندهیم آخرین مکانیکی که سراغ ما آمد، اصرار داشت خودروی ما را بدون دریافت هزینه به تعمیرگاه مجاز مورد نظر خودشان در آن سوی شهر حمل کند. در غیر این صورت بابت پیمودن مسیر دو کیلومتری تا تعمیرگاه 80 هزار تومان به ایشان بپردازیم و از آنجا که ما بسیار متفکر و دوراندیش هستیم، 80 هزار تومان پرداختیم!
چند روز بعد دلیل خرابی خودرویمان را فهمیدیم ـ البته بجز خسارتهایی که دوستان وسط بزرگراه به خودروی ما وارد کردند ـ تسمه تایم خودروی ما که از نمایندگیهای مجاز به عنوان جنس اصل به ما داده بودند، چینی درجه 3 از کار درآمده بود، مدارکش هم موجود است. هرقدر هم ما بالا و پایین پریدیم و خودمان را به در و دیوار کوبیدیم، کسی زیر بار نرفت که نرفت؛ نه تعمیرکار قبلی ما و نه فروشنده رسمی نمایندگی مجاز!
به هر حال از ما که گذشت اما انصافا اگر اتحادیهای، سندیکایی، چیزی وجود دارد، محض رضای خدا به این نمایندگیها و فروشندههای محترم مجاز! نظارتی ولو اندک داشته باشند تا اجناس تقلبی را اینگونه به امثال ما قالب نکنند. البته از مکانیکها و جرثقیلهایی که نصفه شب وسط اتوبان یقه آدم را میگیرند، میگذریم. خداوکیلی توقع بیجایی است، نصفه شب چه کسی حال نظارت کردن دارد؟
از آن روز بعد تمام دوستانی که از ماجرای ما باخبر شدند، ضمن اظهار تاسف به ما میگویند: «فدای سرت!» اما ما خوب میدانیم همیشه در هر «فدای سرت» یک «خاک بر سرت» به صورت مستتر و بالقوه نهفته است.
مهیار عربی / جامجم
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
برای بررسی کتاب «خلبان صدیق» با محمد قبادی (نویسنده) و خلبان قادری (راوی) همکلام شدیم