جوش‌آور خودمان یا سماور دیگران؟

از ساخت اولین سماور احتمالا بیش از دو قرن گذشته است. چندان قاطعانه معلوم نیست که اولین سماورساز یا چنان‌که در گذشته میان مردم کشورمان معروف بوده، اولین «دواتگر» عالم چه کسی بوده و در کدام شهر و کشور می‌زیسته است.
کد خبر: ۵۳۹۶۸۱
جوش‌آور خودمان یا سماور دیگران؟

روایت‌ها در این باره متفاوت است و منابع و مدارک اندکی که در این زمینه به جای مانده، با راست و ناراست و تعصباتی درآمیخته است.

ساخت و کار

سماور ساختمانی ساده دارد: یک بخش مخزنی برای نگهداری آب، یک بخش انرژی‌زا (یا به نام قدیمی آن: آتشدان) برای تولید حرارت و انتقال گرما به آب.

در سال‌های اخیر این دو بخش ساده، با نوآوری‌هایی همراه شده‌اند و ظاهر یا کاربردشان را بهتر کرده‌اند: افزودن لوله‌ای در وسط، کلیدی برای روشن و خاموش یا کم و زیاد شدن خودکار حرارت، حذف سوخت‌های دودزا و پردردسری چون هیزم و زغال و استفاده از فنرهای حرارتی و المنت برقی یا شمعک و سرپوش گازی.

اولین نوابغ

برخی زادگاه اولیه سماور را خراسان بزرگ در ایران قدیم می‌پندارند: مردم این خطه وسیله‌ای داشتند برای دم‌آوردن جوشانده‌هایی از گیاهان کوهی یا خانگی که گرچه شکل و ظاهر آن وسایل چه بسا اندکی متفاوت از سماور کنونی بوده، به هر روی جد یا نیای آن به شمار می‌رفته است و در اصل البته همان کاری را می‌کرده که سماورهای کنونی. کلکسیونری به نام «احمد نخعی»، ایستاده در کنار سماورهای عتیقه خود می‌گوید خراسان بزرگ شروع‌کننده ساخت سماور و مهد آن بروجرد بوده است.

بعضی دیگر آذربایجان را با استناد به دست‌ساخته‌ای از کسی به نام استاد «نجف قلی» نامی، اولین مکان سماورسازی در دنیا می‌پندارند؛ وسیله ساخته این شخص شباهت بسیار به سماورهای کنونی دارد و هم‌اکنون نیز در موزه شهر لاهیج کشور آذربایجان نگهداری می‌شود. ساکنان «تولا»، شهری در روسیه که اکنون هم یکی از تولیدکنندگان سماور در جهان است خود را پیشروان و جلوداران عرصه ساخت و عرضه این وسیله و شهرشان را نیز پایتخت سماورسازی دنیا می‌پندارند.

شهرت «تولا» میان مردم روس بر پایه همان شهرتی است که کرمان ایران در زمینه تولید زیره دارد و «سماور به تولا بردن» و «موزه سماور» در این شهر، از جمله معروف‌ترین ضرب‌المثل‌ها و اماکن در روسیه است. دسته‌ای دیگر «تولا» را فقط پایتخت کنونی سماورسازی و محل گسترش این صنعت می‌دانند و معتقدند خاستگاه آن جایی غیر از آنجاست: پس از انقلاب اکتبر، وقتی پتر کبیر از مسکو به تولا سفر می‌کرد، عده‌ای از کارگران و صنعتگران نیز همراهش بودند.

برخی از آنها پس از سکونت در این شهر، سماوری را که پیش از آن هم در منطقه اورال روسیه کاربرد و رواج داشت، صنعتی‌سازی کرده یا به عبارتی گسترش دادند و به عنوان تولیدکننده سر زبان‌ها افتادند. آنها همچنین، از تفنگ‌سازی روسی نام می‌برند که کارگاهی کوچک برای ساخت سماور در این شهر راه‌اندازی کرد و به نام روسی Cam به معنای «خود» و Bap در خط و نگارش و زبان روسی، به معنای «پختن» و «جوش آوردن» اشاره می‌کنند که مجموعا «خودجوش» معنا می‌شود.

جنگ قهوه‌ای ـ سماوری

بر اساس آنچه از برخی منابع به جای مانده در این زمینه برداشت می‌شود (همچون «تذکره‌الملوک» یا کتابی به نام «الحیل» نوشته شخصی به نام «احمدبن‌موسی شاکر خراسانی» که ظاهرا در قرن هشتم میلادی پدید آمده)، احتمال تولد سماور هر چند با عناوینی دیگر در کشور ایران بعید دانسته نشده است.

طبق روایت این منابع، گفته می‌شود برخی ساکنان شهرهای بزرگ ایران از دیرباز به قهوه‌نوشی دلبستگی بسیار داشته‌اند و این دلبستگی نه تنها در دوره صفویه هم مشهود بوده، در دربار قاجار نیز شغل قهوه‌چی‌گری یکی از اشتغالات معروف به شمار می‌رفته است. (طنز تلخ مستند آن‌که خود حاکمان قاجار هم با قهوه‌های معروف قجری‌شان از جمله قهوه‌چی‌های مشهور این عصر و عرصه در نوشاندن قهوه‌های مسموم خود به دیگران بوده‌اند!) گفته‌های روایت شده در این منابع حاکی است که قهوه‌چی‌های آن زمان برای تهیه قهوه از وسیله‌ای هیزم‌سوز یا زغال‌سوز با کاربرد کنونی سماور استفاده می‌کرده‌‌اند و تنها تفاوت قابل بیان در کارشان این بوده که چای و چایکاری و چای‌نوشی در زمان‌های بعدی جای گستردگی میل به نوشیدن قهوه را گرفته و بنابراین با همان ابزار، بعدها چای هم دم و نوشیده می‌شده است.

از همین رو دسته‌ای معتقد شده‌اند که ابزار موصوف و مورد استفاده ایرانیان، در قرن هجدهم میلادی به روسیه وارد شده و زیر توجه مردم روس و افزودن نقش و نگارهای هنرمندانه به آن، به کالایی با عنوان سماور و با قابلیت صادرات و عرضه به کشورهای دیگر بدل شده است؛ وقتی برادران لوموف نخستین سماورهای تولید انبوه روسی را در قالب مبادلات تجاری به کشورمان باز آورده‌اند، نام نامعلوم پیشین آن هم تغییر کرده و سماور روسی جایگزین آن شده است.

گروهی هم البته هستند که پا به دیگر سو نهاده، استنادشان را از تجار روسی به هدایای دربار فرانسه معطوف کرده‌اند و معتقدند سماور ابتدا از فرانسه به ایران آمده، هرچند که بعدها نام روسی آن در میان مردم ما شایع شده است.

خلاصه در دنیا همچنان که چند کشور، مدعی اولین تولیدکنندگان سماور و صادرات و عرضه آن به جهانیان به شمار می‌روند، در باب واردات و شیوع و گسترش آن به یا از ایران هم، مدعا و ادعا بسیار است و نمی‌توان معلوم کرد کدام گفته به راستی و درستی بیشتر قرین است؛ ممکن است نامگذاری روس‌ها، کوره‌راهی احتمالی باشد برای جست‌وجوی مبدأ و منشأ سماور و ممکن است ترجمه روس‌ها از وسیله ایرانیان یا کشورهایی دیگر که به آنجا برده یا وارد شده، درست باشد و بر این اساس، اصولا نیکو و خوشتر آن است که جنگ صنعتی و سماورگری را کنار نهیم و فقط به زبان و بیان فارسی خودمان روی آورده، به جای سماور بگوییم: جوش‌آور.

انبوه‌سازی جوش‌آورها

صرفنظر از این‌که چنان گفته‌ها و روایاتی تا چه حد قابل اطمینان است، در آشفته‌بازار گفته‌های سماوری و جنگ‌آوری‌های مبدأ و منشأ، یک نقل دیگر هم قابل ذکر است. چنان که از محتوای کتاب «امیرکبیر و ایران» نوشته «فریدون آدمیت» گفته شده، مردم عادی به آنچه در مکالمات رسمی سماور نام داشته، «حمام برنجی» می‌گفته‌اند و ورود آن هم چنین بوده که دربار فرانسه هدایایی را برای ناصرالدین شاه و صدر اعظمش امیرکبیر می‌فرستد و آنها نیز یکی از هدایا (سماور) را به صنعتگری اصفهانی می‌سپارند تا وسیله‌ای همچون آن بسازد.

او با کسب نظر موافق صدر اعظم و در اختیار گرفتن مبلغی، سرمایه‌گذاری در راه تولید انبوه آن را پیش می‌گیرد؛ ولی در خلال پیش بردن مقدمات تولید، صدر اعظم از کار برکنار می‌شود و هم سرمایه می‌سوزد هم تولید می‌خوابد تا زمانی که برخی دواتگران با الهام گرفتن از طرح‌های روسی وارد شده به کشور، صنعت سماورسازی را در این پهنه رونق می‌دهند.

راست یا دروغ، آنچه معتبرتر می‌نماید این است که توجه به صنعت سماورسازی و دواتگری از دوره صدارت امیرکبیر به بعد بوده است.

در این دوران مردم بسیاری به نوشیدن چای روی آورده بودند و صنعت سماورسازی در بسیاری جاها گسترده و شکوفا شده بود. سماورهای این دوره را نیز همان‌ها می‌ساختند که لگن و لگنچه و ظروف و دولابچه هم می‌ساختند. افزون بر آن، چه ایران اولین سازنده سماور یا جوش‌آور باشد و چه واردکننده آن، اولین سماورها وسایلی فقط کاربردی بودند که بعدها شکل و اندازه آنها و طرح و آلیاژشان نیز تغییراتی کرد تا با موارد استفاده بیشتری سازگار شود.

برخی از آنها کوچک بودند و مناسب برای دم آوردن چای در خانه‌ها، برخی بزرگ‌تر و کاربردشان در قهوه‌خانه‌های شهری و چایخانه‌های بین راهی؛ بعضی بر گاری و چرخ دستی حمل می‌شدند یا زیر آنها چرخ‌هایی داشته برای حمل در پیاده‌راه‌ها و چهارسوق‌ها؛ دسته‌ها یا پایه‌هایی تاشو داشتند و دسته‌ای دیگر هم برای زیبایی بیشتر یا فخرفروشی و چشم‌وهم‌چشمی به طرح‌ها و قالب‌های چون سر و کله اژدها و مار و گاو و چون آن مزین می‌شده‌اند. بعدها در تهران، راسته نزدیک به چهارراه مولوی در محله معروف به سید اسماعیل پر از پیشه‌وران صنف سماورسازی می‌شود که در کنار دست‌اندرکاران و فعالان پیشه‌هایی چون مسگری به کار ساخت و تولید این وسیله روی می‌آورند (هرچند که اکنون نه شیوه سنتی سماورسازی، بلکه بیشتر تعمیر آن را در بخش‌هایی از این منطقه ادامه می‌دهند.)

از کتاب «تاریخ اجتماعی تهران» به قلم «جعفر شهیدی» دلایل اطلاق نام دواتگری به سماورسازان چنین نقل شده که در قرن سیزدهم، دواتگران، دوات و دوات‌دان (جوهر و قلمدان) می‌ساخته‌اند. ورود جوهر و بخصوص قلم فرانسه و قلم‌هایی با نوک آهنی و بعد هم خودنویس کار آنها را کساد کرد و آنها بتدریج مجبور شدند با مواد برنجی در دسترسشان به ساخت و تولید و تعمیر جام‌ها و آفتابه‌های برنجی و بخصوص همزمان با گران شدن سماورهای برنجی روسی طی جنگ جهانی اول، تعمیر و لحیم‌کاری سماورهای خراب و همچنین ساخت سماور روی آورند و چنین شد که دواتگری با سماورسازی همراه شد.

صنعت جوش‌آورسازی

از گذشته تاکنون، ورشو، برنج و آلیاژهایی از نیکل و نقره یا حتی سماورهایی پوشیده از آب‌طلا و مرصع و متصل به نگین‌های رنگی و سنگ‌های قیمتی در شمار انواعی از این کالای مورد استفاده و آشنا برای همگان بوده است و در تهران، خراسان، اصفهان، تبریز، زنجان، بروجرد و برخی شهرهای دیگر از این ورق‌های فلزی یا آلیاژهایش در دستان صنعتگرانی که بر خلاف ما وقت بسیار و حوصله بیشتر و شوق و انگیزه‌ای فزون‌تر داشتند، سماور، استکان، نعلبکی، سینی و ظروف مرتبط با چای‌نوشی در طرح‌ها و قالب‌های متنوع و با جنس‌های گونه‌گون پدید می‌آمده و به قهوه‌خانه‌ها، اماکن رسمی یا دولتی و خانه‌های عموم و حتی کلکسیون خواص راه می‌یافته است. در صنعت سماورسازی سال‌های نزدیک‌تر، نهایتا دو نام «ورشوچی» و «عالی‌نسب» با تولید انبوه و تبلیغات گسترده‌تر و طرح‌های جدیدترشان سماورسازهای متفرق و خرده‌پا و کمتر موفق پیش از خود را کنار زدند و بیش از تولیدکنندگانی با نام‌های دیگر به عنوان پیشگامان این صنعت شنیده و گسترده شدند. «کارخانه‌جات سماورسازی برادران ورشوچی» در سال 1322 و «صنایع نفت‌سوز و گازسوز عالی‌نسب» در سال 1329 راه‌اندازی شد و بسیاری از مادران و پدران هنوز هم محصولاتی چون چراغ‌ها و والورهای روشنایی، گرمایی یا پخت‌وپز ساخته شده با ورق‌های ضخیم هشت‌دهم و سماورهای معروف آنها بویژه بخاری مارک «علاءالدین» را به یاد دارند و به محض اشاره به آن، خاطراتی در ذهنشان مرور می‌شود.

پای ثابت جهیزیه

گرچه اکنون جای ورشو یا برنج را ممکن است فلزاتی چون استیل با قابلیت ضدخش گرفته باشد، سماورهای هیزمی و زغالی و نفتی و مانند آن از قهوه‌خانه‌ها و آشپزخانه‌ها به موزه‌ها نقل مکان کرده باشند و این اواخر انواع برقی و گازی در خانه‌ها و ادارات بیشتر دیده شوند، چه گفته‌ها و باورهای فوق راست باشند چه دروغ، چه استنادها واقعی باشند یا جعلیات، آنچه بدیهی به نظر می‌رسد این است که سماورها و متعلقات جانبی مرتبط با آن، از هر نوع و به هر قیمت و با هر جنسی که باشند، در مملکت ما هنوز هم یکی از لوازم پرکاربرد زندگی محسوب می‌شوند و بر همین اساس است که سر جهاز هر دختر دمِ بختی اگر هنوز شوهری در کار نباشد، سماور و جوش‌آوری از قبل مهیا شده است!

رشید حسام - جام‌جم

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۱
صفری
Iran, Islamic Republic of
۱۳:۵۰ - ۱۳۹۳/۰۹/۲۵
۰
۰
سلام من تولید شیر سماور دارم اگه خواستین ز بزنید ....

نیازمندی ها