به بهانه نمایش از شبکه چهار سیما تصویری سیاه از ایتالیا

«لکوموتیوران» را پیترو جرمی سال 1956 کارگردانی کرد. این فیلم سیاه و سفید که یکی از شاهکارهای سینمای نئورئالیسم ایتالیاست
کد خبر: ۳۳۳۳۱
، با نامهای مردآهنین که آندره وایدا در دهه 70 به نشانه قدردانی از این اثر چنین نامی برای یکی از آثار خود انتخاب کرد و مرد راه آهن هم در کشورهای دیگر به نمایش درآمده است.
قصه این فیلم ایتالیایی را آلفردو جانتی نوشته و جرمی براساس آن فیلمنامه فیلم خود را کامل کرده است.
در این فیلم خود پیترو جرمی در نقش اصلی یعنی آندره آ مارکوسی بازی کرده است.
دیگر بازیگران فیلم عبارتند از: لوسیا دکانوسه (سارا مارکوسی)، سیلویا کوشینا (جولیا)، سارو یورزی (جیگی لیورانی)، کارلو گوفره (رناتو بورگی)، رناتو اسپزالی (مارچلو مارکوسی)، ادواردو نوولا (ساندرو مارکوسی)، ریکاردو گارونه (دوست مارچلو)، اسکار کیسی جونیور، لینا منیورا و آمدئو تریلی.
قصه این درام اجتماعی ، به زندگی و فعالیت کاری آندره آ مارکوسی می پردازد.
آندره آ راننده یک قطار است که با مشکلات خانوادگی خیلی زیادی روبه روست. این مشکلات ، زندگی خانوادگی و کاری او را به هم ریخته است.
مضمون اصلی فیلم در ارتباط با کشمکش درونی و بیرونی آندره آ با این مشکلات است . جامعه ایتالیا در حال بازسازی خویش است و این مساله ، مشکلات زیادی را برای مردم عادی و بویژه قشر زحمتکش و کارگر جامعه به وجود آورده است.
آندره آ هم تحت تاثیر این شرایط و موقعیت ویژه است. مشکلات فردی آندره آ و مشکلات اجتماعی در یکدیگر گره می خورند و اوضاع را برای او به حد انفجار می رسانند. نتیجه طبیعی این مشکلات ، مشخص است: خانواده آندره آ و حتی همسرش او را ترک می کنند.
این مساله ضربه بزرگی به او می زند و باعث آشفتگی و پریشان حالی بیشترش می شود. او که حال و روز درستی ندارد، پشت فرمان قطار می نشیند و در جریان یک ماموریت کاری با یک عابر تصادف می کند.
اگرچه این اتفاق ناگهانی و ناخواسته بوده ، اما فرقی نمی کند و در کلیت ماجرا تغییری ایجاد نمی کند. عابر بخت برگشته که زیر چرخهای قطار افتاده ، جان می سپارد و با مرگ خود، اوضاع را برای آندره آ از آنچه هست ، بدتر می کند. آندره آ به کمیته انضباطی احضار و از کار اخراج می شود.
مشکلات انبوه آندره آ بیشتر و بیشتر می شود. بیکاری او سرآغاز بحران ها و گرفتاری های تازه تر این کارگر بداقبال است .
آندره آ چه خواهد کرد؛ سرنوشت برای او چه خوابی دیده است ؛ آیا روزنه امیدی هست ؛ آیا او می تواند بر انبوه مشکلات خود غلبه کند و شرایطی طبیعی برای زندگی و کارش پدید آورد؛ ظاهر قضایا حکایت از این می کند که راه امیدوارکننده ای برای آندره آ وجود ندارد.
تماشاچی فیلم همراه و پا به پای او در سطح جامعه حرکت می کند، تا شاهد سرنوشت آندره آ باشد؛ سرنوشتی که برای خود او هم معلوم نیست. در این ارتباط، تماشاچی شخصیت های دیگری را نیز می بیند که وضعیتی شبیه آندره آ دارند و این سوال مطرح می شود که آیا موقعیت آندره آ، موقعیتی نیست که خیلی های دیگر هم در ایتالیا دارند؛
ژرار دلوسا، منتقد تلویزیونی ایتالیایی در نقد خود براین فیلم می نویسد: یک اثر واقعگرایانه و پذیرفتنی. این فیلم دوست داشتنی و تا حدودی ناشناخته ، یکی از کارهای اولیه فیلمسازی است که اثر تحسین شده طلاق به سبک ایتالیایی را کارگردانی کرده است.
این فیلم هم مثل دیگر آثار جرمی یک درام خانوادگی است که مشابه آن را فقط در فیلمهای ایتالیایی می توان یافت.
لکوموتیوران ، تمام شاخصه های ژانر درام اجتماعی را در خود دارد؛ احساسات پرمایه و قوی ، جدایی های اجتناب ناپذیر و اتحاد دوباره و تلخ جمع جدا افتاده از هم در پایان ماجرا.
شخصیت اصلی فیلم یک مهندس راه آهن است. او یک همسر و یک پدر است که پله پله و به آرامی به سراشیبی سقوط و نابودی می رسد.
در فیلم ، این سقوط تدریجی و غیر ملموس ، به شکلی جذاب و سینمایی به نمایش گذاشته می شود. در آغاز کار، او زندگی معمولی و آرامی دارد. به نظر نمی رسد او با مشکلی روبه رو باشد؛ اما مشکلات کم کم خود را رو می کنند. پسر بزرگتر او با پدر همراهی نمی کند و بیشتر حکم یک بیگانه را دارد و دخترش مجبور به ازدواجی می شود که زیاد به آن مایل نیست.
در این بین ، فقط همسر و پسر کوچکتر آندره آ (با بازی ادواردو نوولا) هستند که با او همراهی می کنند و سعی دارند روحیات و مشکلات او را درک کنند.
زبان فیلم اگرچه رئالیستی است ، اما خیلی زود شبیه سوپ اپراهای ایتالیایی می شود و تمام محدودیت ها و قابلیت های این شیوه روایتی را به نمایش می گذارد. یکی از مشخصه های این شیوه کار، نمایش دقیق و ظریف روحیات کاراکترهاست.
در همین ارتباط است که بازی ها خود را به رخ می کشند. وقتی شخصیت پردازی دقیق و محکم باشد، یک بازیگر مستعد و قوی می تواند آن را به بهترین شکلی به نمایش بگذارد و این اتفاقی است که در لکوموتیوران افتاده است.
پیترو جرمی که فیلم را بازی و کارگردانی کرده ، توانایی آن را دارد که به ما در مقام تماشاچی چیزهایی را ارائه دهد که شاید حتی خودمان فکرش را نکرده ایم. او شخصیت ها را با ذکر جزییات دقیق و کامل معرفی می کند و بازیگران ، توانایی آن را پیدا می کنند که احساسات نهفته در روح شخصیت ها را به شکلی جذاب ، زیبا و دوست داشتنی به نمایش بگذارند.
در این بین ، کاراکتر آندره آ، کاراکتری خاص است. او در طول قصه فیلم تغییر می کند و دارای یک روحیه مشخص و بدون تغییر نیست.
جرمی موفق می شود این تغییرات و دگرگونی ها را به بهترین شکل به نمایش بگذارد. خشم ، ترس و محدودیت های این کاراکتر بخوبی از سوی جرمی بازی می شود و تماشاچی می تواند بخشها و زوایای پنهان و تاریک این شخصیت را بخوبی کسب و درک کند.
او پدری در هم شکسته است که نمی تواند زندگی گذشته خودش را تکرار کند. در همین ارتباط است که برخی لحظه ها (و صحنه ها) یی عمیقا دراماتیک که تاثیر شگرفی بر بیننده خود می گذارند خلق می شود که در تاریخ سینما کم نظیر است. در این ارتباط، صحنه هایی که پسر کوچک از یک طرف و چند دوست قدیمی از طرف دیگر تلاش می کنند تا پدر را به زندگی عادی و اولیه اش برگردانند ( و مانع ادامه میخوارگی او شوند) مثال زدنی است.
اگر بگوییم فیلم (قصه و فضای آن ) شباهت هایی با دیگر شاهکار سینمای نئورئالیسم ایتالیا، دزدان دوچرخه (اثر ویتوریودسیکا) دارد، چندان بیراه نگفته ایم.
لوکیشن های فیلم ، تلفیق یک مشکل فردی و درام شخصی با یک معضل اجتماعی ، رشته پیوند و دوستی پدر با فرزندش و نگاه دلسوزانه فیلمساز به آدمهای جامعه ، از چیزهایی هستند که باعث این مقایسه می شوند.
از سوی دیگر، پایان فیلم هم دلیلی می شود تا این مقایسه صورت گیرد. بازیگران فیلم هم مثل دیگر کارهای نئورئالیستی ایتالیایی ، افرادی ناشناخته و تازه کار هستند و این نکته هم بار واقعگرایانه فیلم را افزایش می دهد و هم باعث همذات پنداری بیشتر تماشاچی با قصه و ماجراها می شود.
در این بین ، فقط شاید بتوان به بازی سیلواکوشینا ایراد گرفت که در نقش دختر آندره آ، یک بازی اغراق آمیز (بویژه در مقایسه با بازی دیگر بازیگران فیلم ) ارائه می دهد. یکی از جذابیت های ویژه کار که کمتر مورد توجه قرار گرفته ، موسیقی جذاب کارلو روستیچلی است که بر بار دراماتیک قصه می افزاید.
این موسیقی به قدری شنیدنی است که حتی بدون فیلم تاثیر خودش را می گذارد و گوشنواز است. سینمای نئورئالیسم ایتالیا شاهکارهای زیادی تقدیم صنعت سینما کرد.
این فیلمها علی رغم گذشت 50 سال هنوز هم تازه ، نو و دیدنی هستند. اگرچه این سینما تاثیر زیادی بر سینمای دیگر کشورهای جهان گذاشت ، اما هیچ وقت بوی کهنگی ، تکرار و کلیشه نمی دهد. یکی از رمزهای اصلی جذابیت همیشگی این آثار هم در همین نکته است.
لکوموتیوران هم به مدد بهره گیری از همین حال و هوا و فضاست که لقب اثری جاودان ، تکرار نشدنی و تازه را گرفته است.

کیکاووس زیاری
newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها