سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
ساعت 14:30 دقیقه، اینجا ساختمان شهدای رادیو، استودیوی 26. محل ضبط برنامه «قصه نمایشی صدای عبرت» ویژه عید کاری از گروه جامعه رادیو ایران.
وقتی وارد استودیو میشوم، محمد طارمی، تهیهکننده برنامه مشغول گوش دادن به یک موسیقی برای برنامه است. پشت اتاقک شیشهای تقریباً
11 بازیگر در 3 قسمت جداگانه طوری پشت نیمکتها و میکروفنها نشستهاند که بتوانند راحت نقش خود را اجرا کنند. با صدای محمود عمادپور برنامه ضبط میشود. او تمامی عوامل این برنامه نمایشی را به ترتیب اجرای نقش، این طور معرفی میکند: مهدی بهنام، مرجانه گلچین، علی گوهری، محمود جعفری، مهدی صباغی، مهدی امامپور، حوا الهویی، ویدا شهشهانی، سارا فقیهی، فتانه برغمدی سبزواری، هنگامه محمودی. افکتور: مهدی افشیننژاد، صدابردار: کیوان جمالی، تهیه کننده: محمد طارمی و نویسنده، سردبیر و کارگردان: کاظم برغمدی سبزواری.
افکت صدای خنده چند زن و مرد پخش میشود؛ مرجانه گلچین در نقش صبا معترضانه نسبت به این خندهها میگوید: «وای صبر کنین. ببینم چرا میخندین حاج آقا؟!» مهدی بهنام در نقش محمود با خنده در جواب صبا میگوید: «بفرمایین صبا خانوم، حاجآقا هم خندهاش گرفته. آخه حاجآقا شما بفرمایین این هم دلیلیه که زن آدم بخواد ازش طلاق بگیره.»
علی گوهری در نقش حاجآقا با خنده ادامه میدهد: «والله... چی بگم» مرجانه گلچین حق به جانب ادامه میدهد: «حق دارین. والله حق دارین که بخندین. شما که جای من بدبخت نیستین. 5 ساله که خواب آروم ندارم. دیوانه شدم حاجآقا.»
حاجآقا در حالی که صبا را به آرامش دعوت میکند میگوید: «حتماً یک راهحلی وجود دارد.» محمود با تعجب میگوید: «راهحل چیه؟ خیلی از مردها این مشکل را دارند و باید صبا با اون کنار بیاد.»
«قصه نمایشی» این هفته که در حال ضبط است ماجرای زن و مردی است که برای طلاق به دادگاه مراجعه کردهاند، ولی قاضی دلایل آنها مخصوصاً زن را نمیپذیرد و برای ماه دیگر جلسهای را تعیین میکند تا شاید آنها از این کارشان پشیمان شوند. وقتی صبا و محمود در یک جمع خانوادگی قرار میگیرند، پدرشوهر صبا از عروسش دلایل طلاق را میپرسد و صبا ماجرا را از شب اول عروسی تعریف میکند.
شما شنوندههای خوب رادیو ایران میتوانید این قصه نمایشی را با موضوع «خواب» آخرین پنجشنبه سال بشنوید. آخر برنامه همه عوامل همصدا با هم عید را تبریک میگویند.
در فرصتی که پیش میآید مهدی صباغی بازیگر رادیو از آشنایی خود با رادیو میگوید: «سالها پیش در همان اوان کودکی با رادیو آشنا شدم. تقریباً 39 سال است که در زمینههای هنری فعالیت میکنم. ماحصل این تلاشها بازی در 19 فیلم سینمایی، 26 فیلم تلویزیونی و سریال است.»
وقتی از او میپرسم و چقدر کار در رادیو؟ با خنده در جوابم میگوید: «به اندازه موهای سرم که ریخته، کار نمایش رادیویی انجام دادهام.»
صباغی که رشته سینما و تئاتر را در سازمان نمایش ایران گذرانده و درحال حاضر با اداره کل نمایشهای رادیویی، اداره کل ارشاد اسلامی و داوری تئاتر فجر همکاری میکند، سالی که گذشت را سال پرکاری برای خود میداند و میگوید: «در این مدت سرگرم بازی در سریال (سرزمین کهن) ساخته کمال تبریزی، (پرانتز باز) کیومرث پوراحمد بودهام. همچنین چند کار با حسین تبریزی، فرزاد موتمن و خانم سیما امامی داشتم و تقریباً با 7 شبکه رادیویی در زمینههای نویسندگی، بازیگری و کارگردانی همکاری داشتهام.»
صباغی که مسلط به 9 لهجه با گویشهای مختلف خصوصاً استان خراسان و تمامی شهرستانهای این استان است بازیگری رادیو را خیلی مشکلتر از بازیگری در تئاتر و سینما میداند و میگوید: «اگر در کار تصویر روی صحنه 5 حواس را باید به کار گیری در رادیو بایستی 2 حواس دیگر هم قرض بگیری.»
صباغی ادامه میدهد: «من با رادیو زندگی میکنم چون از همان کودکی علاقهمند به کار در رادیو بودهام.»
وقتی از او از اولین نقشاش میپرسم میگوید: «به من گفتند در را باز کن و ببند. شاید باورتان نشود هنوز صدای لولای همان در توی گوشم هست. همین صدا من را علاقهمند کرد.»
صباغی شیرینترین خاطرهاش را از حضور در جمع هنرمندان تهران بخصوص مرحوم منوچهر نوذری یاد میکند و میگوید: «روزی که منوچهر نوذری من را به رادیو دعوت کرد هرگز فراموش نمیکنم. البته ایشان قبلاً من را در مشهد میشناخت. وقتی در جمع هنرمندان قرار گرفتند ایشان گفتند: (آقایان توجه کنید: این آقا که میبینید مظلوم اینجا نشسته، 20 سال دیر آمد تهران. ولی الان که اینجا نشسته من حس میکنم 20 سال از بعضی از شماها از نظر هنری جلوتر است، چراکه من با کارهای او آشنا هستم و توانمندی و قدرت بازیگری او را درک میکنم. امیدوارم در کارهای آیندهاش موفق باشد.) این بهترین خاطره از بدو ورودم به تهران و بالاترین دستمزد و جایزهای است که یک پیشکسوت و هنرمند رادیو به من داد. یادشان گرامی.»
وقتی از صباغی میپرسم دوست دارین موقع تحویل سال نو کجا باشین؟ با طمانینه خاصی میگوید: «در کنار بارگاه آقا امام هشتم حضور پیدا کنم و پابوس این امام غریب باشم. و اولین خواستهای که به زبان میآورم این است: میگویم یا امام رضا به کمک و یاری تو همه مردم شریف ایرانمان نیازمندند مخصوصاً جوانان عزیزمان. تو همه ماها را شفاعت کن.»
صباغی که به مدت 14 سال است در صدا و سیمای تهران و به مدت 27 سال در مرکز خراسان مشغول به کار است میگوید: «به مدت 7 سال منزل شخصی خودم را در مشهد که 3 طبقه بود در اختیار کانون آموزش هنر صبا قرار دادم. در آنجا از اساتیدی که در زمینه بازیگری، هنرهای تجسمی و نمایشی سررشته داشتند دعوت میکردم که برای دوستان و علاقهمندان تدریس داشته باشند که در حال حاضر خیلی از این شاگردان در جاهای مختلف سازمان صدا و سیما مشغول فعالیت هستند.»
از صباغی میپرسم دوست دارین عیدی چی بگیرین؟ میگوید: «دوست دارم واقعاً کسی به من دروغ نگوید چون از دروغ خیلی متنفرم دوست ندارم سال جدید دروغ بشنوم. عیدی هم به همه راستی و صداقت میدهم.»
صباغی از برنامههایش در سال آینده میگوید: «من به نقش متری نگاه نمیکنم بلکه به محتوا و گروهی که میخواهند آن کار را دست بگیرند ارزشگذاری میکنم. نمیگویم مثل بعضیها این نقش کوچک است، بازی نمیکنم چرا که اگر بگویم نقش کوچک است خودم کوچک میشوم. بازی و اجرا مثل تیم فوتبال میماند حتی کسی هم که در ذخیره نشسته او هم جزو بازیکنان تیم محسوب میشود، مهم غلبه بر دروازه حریف و در تیم بودن است.» در پایان دست تمامی پیشکسوتان و استادانم را میبوسم که به من الفبای کارهای هنری را آموختند و به جوانان و تازهکاران این حرفه میگویم: «فکر نکنند به نقطهای رسیدهاند چون کوهها و بلندیهای بیشماری را باید طی کنند و هیچ وقت غرور وجودشان را فرا نگیرد.»
ویدا شهشهانی متولد دوم اسفند 1348 که با برنامه «بچههای انقلاب» فعالیت خود را در رادیو آغاز کرده میگوید: «از کودکی با مادرم به رادیو میآمدم، کنار دست خانم وکیلی مینشستم و برای کودکان برنامه اجرا میکردم. بعد از آن با خانم ثریا قاسمی، صدرالدین شجره، حمید منوچهری و خدا بیامرز فرهنگ مهرپرور فعالیت خود را ادامه دادم.»
شهشهانی که در حال حاضر با برنامههای «صدای عبرت»، «ساده مثل صبح» رادیو ایران و برنامههای رادیو فرهنگ، سلامت و صدای آشنا فعالیت میکند میگوید: «در گذشته فقط درنقش بچه بازی میکردم. چون صدایم تیز است و شیطنت خاصی دارد، نقش آرام به من نمیدهند.»
شهشهانی که غیر از رادیو در تلویزیون و تئاتر هم فعالیت دارد در خصوص بازیگری در رادیو میگوید: «بازیگری در رادیو سختتر است چون باید فضایی را ایجاد کند که شنونده در آن فضا قرار بگیرد. در کنار بازیگری هم افکت کمک میکند، اما صداست که همه فضاها را میسازد و شنونده را با خودش همراهی میکند.»
شهشهانی قشنگترین لحظهها را همان لحظه تحویل سال نو میداند و میگوید: «یکی دو سال که برنامه زنده رادیویی داشتم شاید آن حس و حال را نتوانستم احساس کنم، امسال دلم میخواهد سر سفره هفتسین حداقل 10 دقیقهای قبل از تحویل سال بنشینم و دعا کنم. موقع تحویل سال اشکم سرازیر میشود. بچهها را میبوسم و به حنانه و دانیال از پولی که لای قرآن گذاشتهام عیدی میدهم. امسال که سال اول عید مادرم هست بعد از تحویل به خونه مادرم میروم.» شهشهانی ادامه میدهد: «من هم مثل همه زنان ایرانی خانه تکانی را انجام میدهم با این تفاوت که از اول اسفند این کار را یواش یواش شروع میکنم. چون فرصت تند کار کردن را ندارم که بخواهم سریع انجام دهم.»
علی گوهری که به دعوت آقای بیوک میرزایی به رادیو آمده است میگوید: «کارهای متعددی را با خسرو فرخزادی، صدرالدین شجره و محمد عمرانی انجام دادهام ولی در حال حاضر فقط در مجموعه نمایشی صدای عبرت فعالیت میکنم.»
وقتی از گوهری از ویژگیهای بازیگری میپرسم میگوید: «بازیگر رادیو ضمن اینکه بایستی بازیگری را آموخته باشد حتماً ویژگی خاصی را در صدایش دارد. چون باید تمامی احساس خود را با صدا انتقال بدهد بنابراین، این کار تواناییهای خاصی را میطلبد.» وقتی از گوهری میپرسم بهار شما را به یاد چی میاندازد؟ بیدرنگ میگوید: «به یاد تازگی، شکفتن، تولد دوباره.» او ادامه میدهد: «در عید چون تهران خیلی خلوت میشود و من خلوتی تهران را دوست دارم در تهران میمانم.»
صباغزاده:دوست دارم موقع تحویل سال در حرم امام رضا (ع) باشم
گوهری که از سال 58 به بعد تئاتر کار کرده و اکثر فعالیتهای نمایشیاش مربوط به تئاتر میباشد میگوید: «چون کارم ارتباط با مردم است و مردم را دوست دارم بازیگری را از همانها یاد میگیرم. رادیو را هم به این جهت دوست دارم چون پرمخاطبترین رسانه است و در دور افتادهترین روستاها هم شنوندگان خاص خودش را دارد که برنامههای رادیویی را دنبال کنند.»
گوهری از برنامه کاریاش در سال آینده میگوید: «دلم میخواهد یک کار تئاتری کارگردانی کنم. به خاطر همین 3 اپیزود از کارهای کوتاه چخوف را انتخاب کردم. البته بایستی فضای آن را ایرانی کنم. امسال دوست دارم آن را روی صحنه ببرم. موضوع این سه قطعه خواستگاری چخوف، مضرات دخانیات و بازیگر اجباری است که سه تای آن یک اجرا میشود و تنها یک بازیگر میخواهد.»
گوهری میگوید: «غیر از بازیگری رادیو، نقشهای مختلفی را در تئاتر اجرا کردهام که میتوانم به تئاتر «حلاج، عقابی با دو سر، خسیس» اشاره کنم. اما تنها تئاتری را که در جشنواره فجر بازی کردهام تئاتر حلاج به کارگردانی دکتر حسین نصر در سال 1374 بوده است.» محمود عمادپور یکی دیگر از بازیگران برنامه نمایشی «صدای عبرت» متولد 1341، با مدرک تحصیلی فوقلیسانس کارگردانی و بازیگری تئاتر، از سال 75 وارد رادیو شده است.
عمادپور میگوید به دلیل جنس صدای من که به اصطلاح میگویند «شیک است» بیشتر نقشهای دکتر و سروان و نقشهای مثبت که جالب توجه برای شنوندگان است را به من محول میکنند.
همچنین به دلیل توانمندی که در صدایم وجود دارد میتوانم مانورهایی را در صدایم به وجود بیاورم که نقشهای منفی را هم بازی کنم.
عمادپور دوست دارد لحظه تحویل سال نو کنار خانواده مخصوصاً مادرشان باشد. او سلامتی برای افراد خانواده را از بهترین دعاها و آرزویش در این لحظه مبارک میداند و میگوید: «عید مرا به یاد شادیهای کودکانه، شیرینیهای خوشمزه، عیدی، لباس نو، هوای دلپذیر و آفتابی میاندازد.»
عمادپور میگوید: «اگر جای میر نوروزی بودم حکم میکردم که آدمهای روی زمین تا 3 روز مریض نشوند و با شادی و خوشحالی در کنار یکدیگر همدیگر را دوست داشته باشند و به هم محبت کنند.» او ادامه میدهد: «حتماً برای عید به شمال سفر خواهیم کرد و برای دوستانم عیدی سکه پول نو و کتاب هدیه میکنم.»
زهره زمانی
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد