سریال «خاک سرخ» را می توان یکی از مهمترین سریال های تلویزیون در سال جاری دانست ؛ به این دلیل که فیلمساز معتبری
کد خبر: ۱۸۸۰۶
مانند حاتمی کیا برای اولین بار تصمیم گرفته است سریالی جنگی براساس یک فیلمنامه سینمایی بسازد. سریال « خاک سرخ » را می توان مانند فیلمهای سینمایی حاتمی کیا از نظرات مختلف بررسی کرد.
1- فیلمنامه :
سناریوی «لیلا و جنگ» را چند سال پیش مهدی سجاده چی درباره سالهای دفاع مقدس نوشت . داستان این فیلمنامه درباره دختر جوانی به نام «لیلا» بود که همزمان با محاصره خرمشهر توسط نیروهای عراقی وارد این شهر می شود و اشغال خرمشهر و مقاومت مردم آن از نگاه او به تصویر کشیده می شود. در آن سالها فیلمنامه «لیلا و جنگ» سروصدای زیادی ایجاد کرد و بسیاری از تهیه کننده ها تمایل داشتند آن را مقابل دوربین ببرند؛ اما کارگردان هایی که فیلمنامه را مطالعه می کردند، به دلیل سنگینی فضا و حوادثی که در آن رخ می داد و با توجه به بضاعتی که در سینمای ایران وجود دارد، از ساخت آن منصرف شدند تا این که ابراهیم حاتمی کیا تصمیم گرفت با سرمایه گذاری دولتی ، سریالی براساس این فیلمنامه بسازد و دوباره نویسی و بازنویسی فیلمنامه آغاز شد. سریالی به نام « خاک سرخ » نوشته شد؛ اما تم اصلی فیلمنامه باقی ماند. موضوعی که در آن روزهای آتش ، خون ، ویرانی ، شهادت ، مقاومت و عاقبت شکست خرمشهر از نگاه یک دختر جوان که برای یافتن خانواده خود به خرمشهر آمده است به چشم می خورد. «لیلا» یک زن است و بنا به ذات خود و ناآشنایی ای که با شهر و مردم آن دارد حتما چیزهایی می بیند که از نگاه دیگران می تواند پنهان باشد. روزهایی که خرمشهر توسط نیروهای عراقی محاصره شد و شکست خورد از روزهای به یاد ماندنی و تلخ تاریخ ایران است . شهری زیبا با مردمی خونگرم ویران می شود و با شکل گرفتن این تراژدی تلخ کلمه «دفاع» برای مردم ایران معنا می شود. اما در فیلمنامه « خاک سرخ » به دلیل طولانی شدن قصه ، صلابت تراژدی رنگ می بازد و از شهری که در طول سالها به اسطوره مقاومت تبدیل شده بود، فقط چند قهرمان می مانند که مانند «خواب زده ها» در شهر می چرخند و گاهی صدای شلیک یا انفجار بمب یا خمپاره ای آنها را به خود می آورد. مردمی که از روزهای اول جنگ و خرمشهر خاطره دارند، یکی از دهشتناک ترین صحنه های جنگ ایران و عراق را بمباران مدارس این شهر و بیمارستان های آن ذکر می کنند؛ اما در «خاک سرخ » و سکانس بیمارستان آن چیزی نیست که در واقعیت بوده است . وقتی احمدرضا درویش در فیلمهای «کیمیا» و «سرزمین خورشید» محاصره و شکست آبادان را با آن دقت و عظمت به تصویر می کشد، نشان دادن شهری به ابهت خرمشهر در روزهای اول جنگ مانند آن چیزی که در « خاک سرخ » دیده می شود، کمی بی توجهی به این شهر و اساس فیلمنامه « خاک سرخ » را می رساند. جستجوی لیلا در شهر و انتظار خانواده او می توانست واقعی ترین و عظیم ترین لحظات را از آن روزهای خرمشهر به تصویر کشد؛ اما این قضیه در طولانی شدن بیهوده موضوع که متاسفانه خاص سریال های تلویزیونی است ، از دست رفته است . آیا منطق قبول می کند که در زیر بمباران شدید شهر (البته طبق شنیده ها نه آنچه در سریال می بینیم ) 3قسمت از یک سریال به گفتگوی مدیر پرورشگاه با آدمهای مختلف اختصاص یابد؛ پرورشگاهی که 40کودک بی سرپرست هر لحظه در انتظار مرگ هستند.
2- کارگردانی (ساختار):
« خاک سرخ » در 2قسمت اول خوب پیش رفت ، ریتم سریال متناسب با موضوع آن بود؛ اما یکی از نقاط ضعف حاتمی کیا در « خاک سرخ » گریختن او از مردم است . تهران سال 58با آنچه که در « خاک سرخ » می بینیم تفاوت بسیاری دارد. این فرار از مردم در سکانس های شهر خرمشهر نیز دیده می شود. مردم در شهر غایبند؛ مردمی که آن روزها به جای فرار، می ماندند و به جای پنهان شدن به پشت بام ها می رفتند و هواپیماهای جنگنده را تماشا می کردند و حتی آنهایی که قصد می کردند شهر را ترک کنند، آن قدر تعدادشان زیاد بود که جاده ها و خیابان ها را در تصرف خود داشتند. فیلمها و سریال های جنگی به ریتم تند نیاز دارند تا بتوانند تماشاچی را با موضوع درگیر کنند؛ اما این ریتم لازم و پلانهای بسته در « خاک سرخ » وجود ندارد و حاتمی کیا در اکثر پلانها برای ایجاد تعلیق و ایجاد حس لازم از تمهید اسلوموشین استفاده کرده و سعی کرده است با این روش حس قصه را به بیننده منتقل کند. 3بازیگری : اسامی بازیگرانی چون پرویز پرستویی ، مهتاب کرامتی ، هما روستا، بهناز جعفری و حبیب رضایی در تیتراژ سریالی به کارگردانی حاتمی کیا می تواند ترغیب لازم و کافی برای تماشای آن سریال باشد. در «خاک سرخ » پرستویی متفاوت است . او که در اکثر فیلمهایش قهرمان است و در مقابل کسی کوتاه نمی آید و برای گرفتن و اثبات حقش جدال می کند، در « خاک سرخ » مرد خانواده داری است که به دلیل اشتباهی که کرده و گناهی که سنگینی آن عذابش می دهد، آرام ، موقر و تسلیم است . پرستویی در « خاک سرخ » تنهایی ، انتظار و خاموشی را به قدرت طغیان و سرکشی به نمایش می گذارد. او تسلیم همسرش است و با تمام کینه ای که از برخی آدمهای زندگیش دارد، سکوت را برمی گزیند. پرستویی در « خاک سرخ » خود خودش است ، آرام و محجوب . مهتاب کرامتی درواقع همان زن جنوبی است که انتظارش می رود با تمام نشانه های ظاهری زنان آن خطه . گریم مناسب او در اجرای نقشش بسیار موثر می نماید. یکدستی بازی و تداوم حس کرامتی در « خاک سرخ » نشان می دهد که او در طول کار با عشق بازی کرده و از همه نیروی خود بهره جسته است . نکته ای که در جمع بازیگران « خاک سرخ » از همان ابتدا آزاردهنده بود، انتخاب لاله اسکندری (لیلا) و بهناز جعفری (لعیا) در نقش 2خواهری بود که باید شباهت زیادی به یکدیگر داشته باشند؛ به طوری که دوست پدر و هم بندی او در زندان در اولین دیدار با لیلا دریابد که او خواهر لعیاست که عکسش را در زندان دیده است ؛ اما در ظاهر این دو هیچ شباهتی وجود ندارد، حتی بین مهتاب کرامتی (لیالی) و لیلا نیز شباهتی وجود ندارد که مادر سعید با دیدن او در خیابان های خرمشهر پی به شباهت های آنها ببرد و بفهمد که او همان لیلای گمشده است . 4موسیقی : چند سال پیش همزمان با اکران فیلم «از کرخه تا راین» به کارگردانی ابراهیم حاتمی کیا نوار کاست موسیقی آن نیز که توسط مجید انتظامی ساخته شده بود، به بازار آمد و با استقبال بی نظیری روبه رو شد و بعدها گفته شد تعداد کسانی که نوار موسیقی این فیلم را خریداری کرده اند از تعداد نفراتی که فیلم را دیده اند بیشتر است . استقبال فراگیر از موسیقی این فیلم نشان داد که انتظامی در این فیلم حاتمی کیا سنگ تمام گذاشته است و موسیقی در فیلم اگر جلوتر از ساختار و موضوع نباشد، عقب تر از آن نیست . در همان سال حاتمی کیا در واکنش به این استقبال ، هر چند از موفقیت آن خرسند بود، اما یادآور شد که کمتر کارگردانی دوست دارد مردم موسیقی فیلم او را بدون تماشای فیلم گوش کنند. این موفقیت در موسیقی فیلم «بوی پیراهن یوسف» نیز تکرار شد و انتظامی و حاتمی کیا با دقت ، شناخت و وسواسی که دارند، یکی دیگر از بهترین های موسیقی فیلم در ایران را خلق کردند و اکنون در « خاک سرخ » این موفقیت را حاتمی کیا و علیقلی با یکدیگر کسب کرده اند. بدون اغراق موسیقی « خاک سرخ » یکی از وجوه تمایز « خاک سرخ » از دیگر سریال های تلویزیونی است . علیقلی برای فصلها و سکانس های مختلف « خاک سرخ » ملودی خلق کرده است . موسیقی تیتراژ اول سریال در عین حالی که حماسی است ، آغاز، اوج و فرود دارد و ریتم زیبایی که به نوشته ها و تصاویر تیتراژ داده است ، گواه این است که موسیقی ، قبل از طراحی تیتراژ ساخته شده است . در طول سریال ، موسیقی به روش کلاسیک کارگردان را در بیان آنچه قرار است اتفاق بیفتد، کمک می کند. موسیقی در « خاک سرخ » تکمیل کننده تصاویر است و اگر حذف شود به روایت قصه لطمه می خورد. محمدرضا علیقلی با ساخت موسیقی فیلم «نرگس» نشان داد که به تاثیر صدای گروه کر بر ذهن مخاطب آگاه است و می داند از این نوع موسیقی چه زمانهایی استفاده کند و در « خاک سرخ » او برای درام ترین و عاطفی ترین لحظات سریال از صدای همنوایان استفاده کرده است . صدای مرثیه گونه آنها، سختی و اندوهی را که شخصیت های قصه بر دوش دارند با زیبایی کامل بیان می کند و ذهن بیننده را با خود به دورهای اندوهی می برد و با انسانهایی همراه می کند که 8سال غیورانه از سرزمین خود دفاع کردند.
طاهره آشیانی
newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰
فرزند زمانه خود باش

گفت‌وگوی «جام‌جم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر

فرزند زمانه خود باش

نیازمندی ها