مهدی رعنایی‌

سینما و سیاست‌ در عصر پهلوی اول (2)‌

هفته گذشته از «آوانس اوگانیانس» به عنوان سازنده اولین فیلم سینمایی بلند صامت ایران نام برده شد. او پس از ساخت «آبی و رابی» مشغول تهیه مقدمات دومین فیلم بلند سینمایی خود، «حاجی آقا آکتور سینما» شد. این فیلم را می‌توان در حقیقت نگاه اوگانیانس به یکی از مسائل مهم اجتماعی آن دوران، یعنی درگیری موافقان و مخالفان سینما دانست. در این فیلم، حاجی آقا بر خلاف داماد امروزی‌اش که کارگردان است، مخالف سرسخت سینما به حساب می‌آید.
کد خبر: ۱۶۹۷۵۷

 داماد و دخترش به کمک پوری نوکر حاجی‌آقا ساعت او را می‌دزدند و او به دنبال ساعتش به دندانپزشک، پارک، خیابان و عمارت کافه پارس می‌رود و دست آخر هم سر از سینما در می‌آورد. او اول عصبانی می‌شود اما پس از تشویق مردمی که در سینما نشسته‌اند، نگاهش به سینما تغییر می‌کند و با فعالیت داماد و دخترش در سینما موافقت می‌کند. این فیلم  که در دوران اوج برنامه‌های اقتصادی، سیاسی و فرهنگی رضاخان اکران شد  سعی در تغییر نگاه مردم به پدیده‌ها و اتفاقات جدید داشت. حاجی‌آقا که ابتدا مذهبی بود و مخالف سینما در آخر مجبور بود خود را با تغییرات جدید هماهنگ سازد و با سینما آشتی کند.

فیلم مهم دیگری که در همین سال‌ها ساخته شد «دختر لر» است که برخی صاحب‌نظران آن را «تصویری از تلقی و راه و رسم رضا شاهی برای اعمال نظم و چنگ زدن به تجدد» 1 دانسته‌اند. این فیلم که نخستین فیلم بلند ناطق سینمای ایران است توسط عبدالحسین سپنتا و اردشیر ایرانی در هند و در سال 1312 ساخته شد. فیلم، داستان گروهی از راهزنان به سرکردگی قلی خان را روایت می‌کند که گردنه‌ای در لرستان که محل عبور کاروان‌ها است را اشغال کرده و هنگام عبور کاروان‌ها به آنان حمله می‌کنند. جعفر، از طرف دولت مامور سرکوب آنان می‌شود و آنجا گلنار را می‌بیند که در اختیار راهزنان است. به او علاقه‌مند می‌شود، او را از دست راهزنان نجات می‌دهد و بعد با اطلاع از ترقیات کشور با گلنار به ایران باز می‌گردد.

فیلم جعفر را به عنوان قهرمانی شکست‌ناپذیر معرفی می‌کند که یک تنه به جنگ با راهزنان می‌پردازد، آنان را شکست می‌دهد، گلنار را از دست آنان نجات می‌دهد و در آخر هم پیروزمندانه به وطن باز می‌گردد. شاید به همین دلیل است که منتقدان، فیلم و شخصیت جعفر را با رضاخان مقایسه می‌کنند. گویی فیلم می‌خواهد بگوید رضاخان که طی چند سال گذشته در جنگ با دشمنان خود بوده و سعی در متجدد کردن مردم داشته، دست آخر مانند آنچه در فیلم اتفاق افتاد، قهرمانانه پیروز خواهد شد.

در پایان فیلم جملاتی برای کسب اجازه نمایش اضافه شد که می‌تواند موید این طرز تلقی باشد: «... سال‌ها گذشت... کودتای 3 اسفند 1299، دمیدن خورشید سعادت ایران، 4 اردیبهشت 1305 تاجگذاری اعلیحضرت همایونی، برافراشته شدن بیرق ایران، شیپور خبردار، نظم و توسعه تشکیلات لشکری، استقرار امنیت در سراسر مملکت...» حتی آنچه اردشیر ایرانی پیش از نمایش فیلم به تماشاگران می‌گوید نیز با این مضمون سازگار است: «... نکته مهمی که در این فیلم در نظر گرفته شده مقایسه اوضاع ایران سابق با ایران کنونی است.  انگار که نخستین فیلم ناطق ایرانی قصد و هدفی نداشته جز نشان دادن آنچه ترقیات عصر جدید نامیده می‌شده است. ترقیاتی که زن ایرانی را از مرتبه کنیزی راهزنان به محیط متجدد تهران وارد می‌کرد و او را پشت یک پیانو می‌نشاند.

توفیق تجاری دختر لر باعث شد تا امپریال فیلم برای ساخت فیلم‌های جدید تشویق شود. فیلم‌های بعدی آثاری بود برای ستایش از تاریخ ایران و همچنین تشویق روح وطن‌پرستی. «فردوسی» از چنین فیلم‌هایی بود که البته بیش از سه شب در اکران دوام نیاورد. سپنتا نیز سه فیلم دیگر با نام‌های «شیرین و فرهاد»، «چشم‌های سیاه» و «لیلی و مجنون» ساخت که تقلیدی به حساب می‌آمدند از فیلم‌ها و بازیگران غربی آن دوران.

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها