ته‌دیگ سوخته بازار

نوجوانان امروز در نگاه برخی، صرفا «نسل مصرف‌کننده» هستند؛ فرزندانی از عصر دیجیتال که تجربه‌های زیست‌‌شان با فضای مجازی عجین شده است. فضای مجازی دیگر فقط یک ابزار نیست بلکه بخش جدایی‌ناپذیر هویت و سبک زندگی این نسل شده است.فرزندان امروز ایران در بستر فضای مجازی تحصیل، تفریح، معاشرت، زندگی و خرید می‌کنند. به قدری که گاهی این مراودات و معاملات تامل‌برانگیز و نگران‌کننده است.
کد خبر: ۱۵۳۰۱۶۷
نویسنده رامتین چیت سازان - نوجوانه
ته‌دیگ سوخته بازار
 
براساس برخی پژوهش‌ها، نوجوانان امروز با پدیده افزایش وزن روبه‌رو هستند اما این افزایش وزن تنها مربوط به تغذیه جسمانی نیست. عمده‌ترین مصرف این نسل، «خوراک رسانه‌ای» است؛ بلعیدن بی‌امان و بی‌وقفه اطلاعات در فضای مجازی. این پرونده را از دست ندهید.

اضافه‌وزن رسانه‌ای 
تابه‌حال فکر کرده‌اید که چقدر اضافه‌وزن و بار اطلاعات دارید؟ برای سوخت‌وساز مناسب آن و تنظیم ورودی و خروجی اطلاعات، آن‌هم متناسب با نیاز خود در فضای مجازی چه راهکاری اندیشیده‌اید؟ این سؤالات به «رژیم سواد رسانه‌ای» نیاز دارند؛ یعنی به دانش و مهارت استفاده درست از محتواهای رسانه‌ای و شبکه‌های اجتماعی. مهارتی که خیلی‌ها فکر می‌کنند ذاتی است و نیازی به آموزش ندارد، اما اصلا چنین نیست.درحالی‌که به‌صورت فطری جوشش مصرف‌گرایی در انسان‌ها وجود دارد اما مدیریت، کنترل و هدایت آن نیازمند دانش، آگاهی و آموزش است، به‌ویژه برای نسل امروز که در دوران فناوری‌های نوین ارتباطی و فضای مجازی به دنیا آمده و رشد کرده‌اند و جدایی از این ابزار و فضای مجازی برای‌شان متصور نیست. حال در همین فضا اتفاق‌ها و رویدادهایی با موضوعات مختلف در مسیر زندگی تجربی کاربران فضای مجازی و رسانه وجود دارد که جذاب است. مثلا همین حالا یک هفته‌ای است که بازار «بلک‌فرایدی» یا «جمعه سیاه» در جامعه و به‌خصوص فضای مجازی داغ شده و رسانه‌ها و تبلیغات بدون هیچ مقاومتی، فقط مشغول روایت و ترویج این رویداد هستند که از دل بازارهای خارجی و تبلیغ مصرف‌گرایی جوامع به اقصی‌نقاط جهان و کشور ما نیز رسیده است. اگر دقیق‌تر نگاه کنیم، مسابقه‌ای تمام‌عیار می‌بینیم؛ برندهای داخلی و خارجی با تمام قدرت وارد میدان شده‌اند تا محصولات‌شان را بیشتر بفروشند. همه با یک صدا فریاد می‌زنند: «بخرید، عقب نمانید، این فرصت طلایی را از دست ندهید!» حتی اگر قرار نباشد هیچ‌وقت از آن کالا استفاده کنید. گاهی تصور می‌شود چنین اتفاق‌هایی به نفع تولیدکنندگان خواهد بود، به گونه‌ای که با افزایش فروش و کاهش حاشیه سود می‌توان به چرخه تولید و تولیدکنندگان کمک کرد، اما با نگاهی دقیق و بررسی مؤلفه‌های اقتصادی عرضه و تقاضا روشن می‌شود که تولید‌کنندگان در این مسابقه هدیه ویژه‌ای دریافت نخواهند کرد، حتی خریداران نیز برنده این رقابت نیستند و تنها واسطه‌های اقتصادی سود می‌برند. کسانی که با شناخت مخاطب خاص خود از بین نوجوانان و جوانان علاقه‌مند به دنیای مد، برای دیده‌شدن بیشتر و با القای کاهش حاشیه سود به شیوه‌های تبلیغاتی همیشه برنده می‌شوند.

دقیقا چه شده؟ 
برای همه ما پیش‌آمده که هفته‌ها، روزها و ساعت‌ها قبل از شروع این رویداد جهانی وقت بگذاریم در فضای مجازی، سایت‌ها و شبکه‌های اجتماعی بگردیم و در مسیر گشت‌وگذار در بازار بسیاری از کالاها را بدون توجه به نیاز خود و فقط به‌دلیل جذابیت‌های تبلیغاتی و گاه طمع‌داشتن وسایل نو و جذاب به سبد کالای خرید خود اضافه کنیم غافل از این‌که ماه‌هاست به کالاهایی نیاز داریم که برای خریدش صبوری کردیم تا در موقعیتی مناسب با کمترین هزینه آن را تهیه کنیم که این تبلیغات رنگارنگ آنها را از یادمان برده و فقط آمده‌ایم برای تفریح و لذت‌بردن از خرید هرآنچه جذاب‌تر به نظر می‌رسد.
اتفاقی که برای همه انسان‌ها به‌ویژه نسل نوجوان ناب و نوبر است. به‌گونه‌ای که در کمترین زمان ممکن به‌آسانی و با ابزاری که در استفاده از آن تبحر دارند، مانند موبایل و تبلت، خود را وسط برندها (ویژندها) و بازارهای جهانی می‌بینند و از این حضور در لا‌به‌لای تبلیغات و جذابیت‌های بصری دنیای مد لذت می‌برند.به عقیده بسیاری از روان‌شناسان خرید کردن برای رفع نیاز یا گرفتن هدیه‌ای به عنوان سپاسگزاری از خویشتن با القای حس اعتماد‌به‌نفس و ترشح‌ هورمون شادی همراه است و به افراد کمک می‌کند احساس رضایتمندی و خوشحالی را تجربه کنند.در سنین نوجوانی هم دیده شدن، همراه شدن با مد روز و سبک زندگی مدرن و گرفتن توجه همسالان، سبب شده که رغبت به استفاده از محصولات و کالاهای جدید و به روز مورد توجه قرار بگیرد و به همین دلیل می‌بینیم بیشترین مخاطب بلک‌فرایدی یا جمعه سیاه، فطرت سفید و تجربه‌گر مشتریان و مخاطبان کم سن و سال، مانند نوجوانان است که نه‌تنها خود و همسالان بلکه بزرگسالان را نیز در این مسیر ترغیب و همراه می‌کنند.

چشم بازار درآمد! 
نسل امروز با تجربه زیستی خود در فضای مجازی مانند گذشته نیاز به خرید حضوری و لمس فیزیکی اجناس را ضروری نمی‌داند. تنها می‌بیند و از قدرت مقایسه و تنوع در صفحات مختلف مجازی در لحظه لذت می‌برد، از راه دور بررسی می‌کند، در انتخاب جسور است و به‌راحتی خرید می‌کند؛ بدون واهمه و محافظه‌کاری.هنگامی هم که درباره تجربه خرید اینترنتی در فضای مجازی از آنها بپرسی، بسیاری از اوقات برای‌شان خوشایند و راضی‌کننده است.به هر روی و با نگاه از زوایای مختلف، گویا باز هم قرار است جمعه‌ای را تجربه کنیم که وزن کمد‌ها و وسایل خانه‌ها را افزایش داده، بی‌آن‌که بیندیشیم چرا انبار کالاها و وسایل کم‌استفاده برندها شده‌ایم، آن هم تنها برای احساس خوشایند لحظه‌ای که در موقع خرید کردن داریم.حتی اگر با تخفیف بسیار خوب هم کالایی را به دست آورده باشیم ولی برخی معتقدند تنها بازی تبلیغاتی است و ما بهای تولید و سود را فقط کمی پایین‌تر پرداخت کرده‌ایم. درواقع هزینه تولید محصول سال آینده را پیش‌پیش پرداخته‌ایم و با کمی تامل درمی‌یابیم ما کالا را نخریده‌ایم؛ تنها بهای آن حس خوشایند خرید کردن و خوشحالی را پرداخته‌ایم و کمد‌های خانه را به کالای نو آراسته‌ایم.البته  گاهی این شلوغی و چاقی وسایل شخصی در زندگی سلامت روان ما را به خطر می‌اندازد و در فرصتی دیگر هم باید انرژی بسیار صرف کنیم تا از این شلوغی‌ها رها شویم که برخی اوقات برای احساس آرامش و پاکسازی از آنچه جمع کرده‌ایم، نیازمند صرف زمان و هزینه گزافی هستیم.
یکی از شگردهای تبلیغات این است که ما با به دست آوردن کالایی خاص با قیمتی متناسب، احساس ارزشمندی بیشتری هرچند کاذب پیدا کنیم. استفاده از آن کالا حتی درحدگرفتن یک عکس باآن درفضای مجازی، ما را به حس بهتری از تجربه زیستن می‌رساند و در نگاه دیگران تصویر بهتری از ما می‌سازد که در فرهنگ ایرانی گاهی از آن به عنوان چشم و هم چشمی نیز یاد می‌کنیم. حتی اگر با قیمتی مناسب،چند خرید مختلف داشته باشیم، مجموع آنها گاهی عدد قابل‌توجهی می‌شود که می‌تواند در جایی مناسب‌تر و متناسب با نیاز زندگی صرف شود. این شگردهای تبلیغات و نگاه سطحی ما به خرید کردن در روزهای پرشور بازار، گاهی از نظر اقتصاد کلان اصلا توجیه اقتصادی ندارد و درواقع نوع مواجهه ما با این رویداد بازار، همانند ته‌دیگ چرب و سوخته‌ای است که شعله بازار و تبلیغات آن راخوب سرخ کرده وجذاب امامضر است.

 تبلیغات و کیفیت زندگی ما
به راستی تبلیغات امروز آن هم در بستر فضای مجازی چه ارتباطی با کیفیت زندگی و رفاه اجتماعی ما دارد؟ 
خرید کردن در جمعه سیاه اگر متناسب با نیاز زندگی نباشد چه ضرری برای ما دارد و چطور می‌توانیم با توجه به سبک زندگی امروز و حضور خوشایند در این رویداد برنده این مسابقه باشیم؟ 
به‌خوبی می‌دانیم همه ما آن حس خوشایند و شادی خرید کردن را دوست داریم اما از طرفی باید به این نکته توجه کنیم که محدود کردن ما در زمانی خاص برای این تجربه چقدر برای‌مان مفید است؟ تنها یک روز یا هفته‌ای خاص؟!
همان‌طور که اشاره شد در این بمباران تبلیغات در فضای مجازی و دنیای ارتباطات و اطلاعات با تمرکز بر جذب مشتریان طرفدار مد و فراوانی آن بین نسل نوجوانان باید توجه داشته باشیم که از این اتفاق بازار چطور با آگاهی و متناسب با ظرفیت و نیاز خویش بهره ببریم.  
حال در آستانه این رویداد (بلک فرایدی یا جمعه سیاه) پیشنهاد من به شما این است: 
به این سوالات بیندیشید و جمعه‌ای سفید و شفاف برای خود بسازید که منعکس‌کننده آگاهی شما و مواجهه درست با تبلیغات رسانه‌ای است. 
حتما خرید کنید و از گردش در بازار و به‌روز بودن لذت ببرید. 
برای تامین نیازهای خود کالای مورد نیاز را تهیه کنید. حتی می‌توانید رفتن به خرید حضوری را جایگزین خرید اینترنتی کرده و از همراهی عزیزان خود و لحظه‌هایی که کنار هم می‌گذرانید کیف کنید و متناسب با نیاز و سبک زندگی خود خرید دلچسبی داشته باشید. 
خود را محدود به زمان و مکان نکنید. اگر جمعه سیاه نشد، جمعه همیشه هست؛ شاید خوشرنگ‌تر و‌ مفیدتر. 
برای تامین نیازهای خود مانند سبد کالاهایی که در برنامه‌های کاربردی خرید اینترنتی وجود دارد لیستی از کالاهای مورد نیاز و علاقه خود تهیه کرده و با مقایسه آنها با کالاهای مشابه در بازار و عناوین تجاری مختلف عرضه‌کننده آن کالا بهترین خرید و با کمترین هزینه را تجربه ‌کنید. با این‌ کار و برنامه‌ریزی اقتصادی برای خود هر روز یک بلک فرایدی ‌می‌سازید. اینگونه می‌توانید هر روز حس خوشایند خرید مفید و ارزان را تجربه کنید. 
‌نکته حائز اهمیت دیگر این است: همان‌طور که بلک فرایدی از غرب وارد بازار و سبک زندگی اقتصادی ما شده، مثل دیگر مفاهیم دیگر می‌توانیم‌ آن را با فرهنگ و ارزش‌های زندگی ایرانی و قوانین کشور تلفیق و در‌واقع ایرانیزه‌ کنیم و به نفع تولیدکنندگان و‌ مشتریان بازار داخلی از آن بهره ببریم و از تولید ملی و داخلی و کالای ایرانی حمایت کنیم. 
یک یادآوری تاریخی در این مجال شاید خالی از لطف نباشد. در فرهنگ خرید و فروش در بازار ایرانی عادت رفتاری چانه‌زنی همیشه وجود داشته و هنوز گاهی استمرار دارد و این بدان معنی است که دوطرف عرضه‌‌ و ‌تقاضا این فرصت را به خود و دیگری می‌دهند تا با چانه زدن و بالا و پایین کردن قیمت یک کالا به توافق و رضایت برسند و معامله به سود دو‌طرف و با رضایت خاطر انجام شود. 
در این عادت رفتاری سنتی بازار، کاهش سود و قیمت ریالی کالا از نظر اقتصادی با حس خوشایند ارزشمندی و پیروزی در مذاکره برای مشتری همراه است و همان حس خرید در بلک فرایدی که القای بهترین و ارزان‌ترین خرید را دارد شامل می‌شود برای فروشنده هم در کنار فروش بیشتر رضایت و سخاوتمندی به ارمغان می‌آورد. 
در حالی که در رویدادی مانند بلک فرایدی به‌دلیل کاهش ثابت قیمت‌ها برای همه این احساس پیروزی و رضایتمندی برای هر دو طرف فروشنده و خریدار کمتر است.  می‌دانم این فرهنگ در بین نوجوانان کمرنگ یا شاید ناشناخته است. امید آن است با داشته‌های فرهنگی خود بیشتر آشنا شویم و به یکدیگر یادآوری کنیم که در فرهنگ ایرانی برای زندگی اجتماعی و اقتصادی ما نسخه‌ها و فرمول‌های ناب‌تری از بلک فرایدی (جمعه سیاه) وجود دارد زیباتر خوشرنگ‌تر. فقط کافی است مطالعه کنیم و بیشتر بدانیم.

بازار «بلک‌فرایدی» یا «جمعه سیاه» در جامعه و به‌خصوص فضای مجازی داغ شده و رسانه‌ها و تبلیغات بدون هیچ مقاومتی، فقط مشغول روایت و ترویج این رویداد هستند که از دل بازارهای خارجی و تبلیغ مصرف‌گرایی جوامع به اقصی‌نقاط جهان و کشور ما نیز رسیده است
newsQrCode
برچسب ها: دیگ
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰
باید دندان طمع غرب را کشید

دکتر منوچهر متکی در گفت‌وگوی اختصاصی با روزنامه جام‌جم ضمن تحلیل دشمنی‌های اخیر آمریکا و تروئیکای اروپایی مطرح کرد:

باید دندان طمع غرب را کشید

مجری‌گری فرمول ندارد

گپ‌و‌گفت خبرنگار جام‌جم با قصه‌نویس رادیو و «چشم شب روشن» تلویزیون که مدتی است از رسانه کناره گرفته است

مجری‌گری فرمول ندارد

نیازمندی ها