صهیونیست‌ها چگونه از تحریف کتاب‌های آسمانی برای توجیه جنایات خود استفاده می‌کنند

قوم اسرائیل در چنگ اهریمن

پیشترها یک صهیونیست در پاسخ به منتقدان کودک‌کشی با بی‌پروایی به جهانیان گفت: ما تروریست‌های آینده را می‌کشیم. چندی پیش هم یک نظامی آمریکایی که سابقه عضویت در گروه ویژه را داشته، گفته بود: من جنگ را می‌شناسم. آنچه در فلسطین می‌گذرد جنگ نیست، انسان‌زدایی است. نسل‌کشی است. پاکسازی یک قوم خاص است برای تصرف سرزمین‌شان‌... .
کد خبر: ۱۴۶۳۲۸۵
نویسنده علی مظاهری - روزنامه‌نگار
 
این گزارش‌ها تمامی ندارد، گزارش‌هایی که خشم و خروش جهان را برانگیخته، حتی هواداران دیروز اسرائیل غاصب در این میان منتقدان و معترضان و دشمنانش شدند اما چرا صهیونیست‌ها با چنین جنایات جگرخراشی هیچ مشکلی ندارند. مگر صهیونیست‌ها چه باوری دارند که چنین در برابر چشمان نگران بشریت از وحشی‌گری باک‌شان نیست!؟ چرا صهیونیست‌ها چنین بی‌تردید کودک‌کشی می‌کنند و برای کشتار جمعی و برچیدن نسل‌ خانواده‌های قدیمی و اصیل فلسطینی، مشخصا با برنامه‌ریزی همه‌جانبه کار می‌کنند و البته برایشان مهم نیست جهان چه می‌گوید!
   
صهیونیسم مسیحی چه می‌گوید؟
این بی‌پروایی در آدم‌کشی و افتخار به چنین ویژگی هراس‌آوری، فقط از این فرزندان سامری عجیب نیست! فرقه‌ای پیله کرده در دل یهودیت که تا بوده در تاریخ بشریت، خون ریخته وفتنه انگیخته! اماچنین سیاهکاری بی‌مانندی،ریشه در کدام آموزه‌ها دارد که  واکنش مخاطبان جهانی را به روی خود خود نمی‌آورند و چنان آسوده و آرام کشتار می‌کنند که گویی شغل‌شان است و در حال انجام وظیفه‌‌ای مقدس و آسمانی‌اند! فرازهای پیش رو البته بسیار چکیده‌وار می‌کوشد به این پرسش و شگفتی، پاسخی هرچند کوتاه اما رسا بدهد. باورهای آخرزمانی از بنیادی‌ترین ویژگی‌های مهم و محوری دین‌های آسمانی حتی آیین‌های فلسفی و بشری و نحله‌های دست‌ساز است. این «وجه مشترک ادیان و مکاتب» در باور صهیونیست‌مسیحیان با گردآمدن‌شان در سزمین نوید داده‌شده یعنی فلسطین در زیر پرچم عیسای بازگشته از آسمان برای سروری همین قوم برگزیده بر جهانیان تعریف شده. به‌ویژه مفسرانی چند مانند سایروس اسکوفیلد در تاویل و برداشت‌شان از متون اناجیل و تورات، ‌دولت کودک‌کش اسرائیل را تحقق پیشگفته‌ها و مژده‌های آخرالزمانی این کتاب‌ها می‌شمارند. «صهیونیسم‌مسیحی» که چندان پیشینه‌ای در تاریخ ندارد، برداشتی روزآمد و آیینی از داده‌های عهدهای قدیم و جدید است که درواقع واکنشی به آموزه‌ها و تاثیرگذاری‌های مدرنیته است اما با این همه هرگز پدیده‌ای مدرن و نگاهی جدید نیست بلکه پشتوانه‌اش جریانی است گسترده و ریشه‌دار در تاریخ تحولات کشورها به‌ویژه در خاورمیانه.
   
تجلی تحریف
این فرقه‌ نوظهور، متأثر از جریان پروتستانیسم که در دوران پایانی سده ۱۹مطرح و در آغاز سده۲۰ به‌عنوان یک فرقه مسیحی تثبیت شد و اینک مسیحیت صهیونیستی شامل ۲۵درصد از جمعیت مسیحیان آمریکا است که بیشتر طرفدار حزب جمهوریخواه‌ هستند. برخی نظرسنجی‌ها یک‌سوم حزب جمهوریخواه را از این جریان یا وابسته آن دانسته است.اصطلاح صهیونیسم‌مسیحی را نخستین بار تئودور هرتزل، بنیانگذار صهیونیسم برای ستایش هنری دونان یعنی پایه‌گذار صلیب سرخ در اولین کنگره صهیون به‌کار برد. دولت پیشین آفریقای‌جنوبی نیز با مسیحیت و کلیسا به توجیه روش خود می‌پرداخت و پیروان‌شان باورداشتند خود خداوند خواسته که مردم به طور ساختاری در کلیسای او از هم جدا باشند و در نژادها و طبقه‌های مختلف دیده شوند! نیز متون عهد قدیم و جدید هم در این راستا تاویل می‌شد. دیدگاه صهیونیسم مسیحی نیز برخاسته از چنین برداشت هرمنوتیکی از عهدهای مقدس است.
   
زمانه ما یا آخرزمان
جریان تندروی صهیونیست‌مسیحی، پیگیر تحقق ‌بخشیدن به پیشگویی‌های آخرزمانی عهدهای عتیق و جدید است اما برپایه باورهایی شخصی‌محور و عقاید تقدیرگرایانه که تکیه ‌بر تفاسیر از متون مقدس دارد.زمینه‌سازی برای ظهور مسیح در آخرزمان از بایسته‌های این باورهایی است که تحققش با فتح سرزمین مقدس و تشکیل دولت سیاسی یعنی رژیم کنونی، شدنی می‌شود. در این راه هر کوششی مجاز و هرگونه سازشی غیرمجاز تلقی شده است.در این میان ادعای فضل و برتری باستانی یهودیان بر دیگر مردمان آن هم با تایید خدا، مسأله‌ای تاریخی است اما در نگاه صهیونی به باوری محوری و «به‌ویژه جاودان» ارتقا داده شده، به عبارتی مسخ و تحریف و بازتعریف شده است،زیرا این فضل وبرتری به‌ویژه باظهور پیامبر اعظم و خاتم پیامبران با تاکید قرآن در میان بنی‌اسرائیل پایان یافته و چونان نور به پیامبر اعظم(ص) و خاندانش اختصاص یافته است.
   
خَلف‌ نحس سامری
یهودیت صهیونیستی‌ البته دین پیروان موسای کلیم نیست؛آیینی است‌که فرقه‌ای متشکل ازکاهنان کابالا وجادوگران همچنین زرسالاران درچند سده بناکرده وگسترشش داده‌اند.ریشه این آموزه‌ها و زرسالاری نه در دین موسای پیامبر که در گوساله‌پرستی همان‌هایی است که زمانی به گرد یک کاهن جادوباز به‌نام سامری جمع شدند.اندیشه نژادپرستی یهود را برخی به حزقیال و گزاره‌هایی از او در متن مکاشفاتش و مناجات‌هایش نسبت داده‌اند که البته حزقیال پیامبر خدا بوده. تاویل رویاها و مکاشفات او از بنیادهای اساسی آیین کابالا و هزاره‌گراهای صهیونیست مسیحی است اما این برداشت‌های صهیونی را نباید به پای متن مکاشفات و الهامات این برگزیده خدا و جانشین سوم موسی گذاشت که ویژگی‌اش بت‌شکنی بوده و به‌ویژه با جادوگران و بت‌پرستان سامری‌گرا  دشمنی می‌ورزیده. او بود که بت‌های این فرقه را از معابد برچید و درهم شکست. از حزقیال (یعنی خداوند نیرومندی می‌بخشاید) با عنوان پدر یهود و تسلی بخش یهود ستایش شده است.
   
قوم مثلا برگزیده
برگردیم به باورهای آخرزمانی؛ نام آرماگدون برگرفته از نام تپه مگیدو درصحرای مگیدو فلسطین است.به باور یهودیان، هارمجدون یا جنگ آرماگدون فقط پس از گردهم آمدن یهودیان به‌عنوان یک ملت در«ارض موعود»رخ خواهدداد. این صهیونیست‌ها یهودیان را تنها «بندگان برگزیده خداوند» قلمداد کرده و باور دارند خداوند سعادت دنیا را به یهودیان و سعادت اخروی را نیز فقط به آنها عطا خواهد کرد؛ چرا که خودش چنین وعده داده، زیرا یهود در صحرای سینا برگزیده شد و شریعت را پذیرفت. به دلیل وعده سعادت اخروی، این گروه‌های صهیونیست مسیحی، خود را«از نو زاده شده» نامیدند ومعتقدند که تبعات آرماگدون و تألمات ناشی از این دوره را هرگز نخواهند دید. آنها اعتقاد دارند که توسط خداوند به آسمان‌ها برده خواهند شد، همچنین باورمندند که این مژده فقط شامل مسیحیان یادشده خواهدبود. این دکترین که ازسوی دیگر کلیساها نیز پذیرفته شده به«هزاره‌گرایی» معروف است.
   
تدارک جنگ بزرگ
هال لیندسی که در آمریکا به‌عنوان «پدر مکتب اعتقاد به تحقق پیشگویی‌هاى انجیل» شناخته شده در کتابی با نام «زمین، سیاره بزرگ فقید» آورده: خداوند از پیش مقرر فرموده است که ما به یک جنگ هسته‌ای با رهبری آمریکا و همکاری انگلیس دست بزنیم. نسلی که از ۱۹۴۸ (تشکیل دولت غاصب) به دنیا آمده، شاهد عینی دومین ظهور مسیح خواهد بود. قبلا البته جنگ یأجوج و مأجوج را خواهیم دید. به نوشته وی: پس از نبرد آرماگدون، تنها ۱۴۴هزار یهودی زنده خواهند ماند. آنها چه مرد، چه زن و چه کودک در برابر مسیح سجده خواهند کرد و به‌عنوان مسیحیان نوآیین به تبلیغ کلام مسیح خواهند پرداخت.  توجیه فتنه‌گری صهیونیست‌ها با تحریف عهدین همیشه کار این جماعت بوده و قرآن هم به آن اذعان دارد. ازجمله چنین تحریف‌هایی این است: خداوند دستی در همه‌ کارهایی‌ دارد که‌ اسرائیل‌ انجام‌ می‌دهد! [مثلا برنامه‌ریزی و اجرای نسل‌کشی و کودک‌کشی؟] همیشه‌ طرفدار‌ اسرائیل‌ هستیم و دوستدارش، زیرا خدا دوستش‌ دارد و چنانچه عرب‌ها دشمن ‌اسرائیل باشند دشمن‌ خدا خواهند بود. خداوند به‌ این‌ دلیل‌ با آمریکا مهربان است‌ که‌ آمریکا با یهودیان‌ مهربانی می‌کند و اگر آمریکاییان پشتیبانی‌ اسرائیل‌ را رها کنند، اهمیت‌ خود را نزد خداوند از دست‌ می‌دهند. همچنین یهود، ملت برگزیده خدا در زمین و کلیسا ملت برگزیده خدا در آسمان است.  گریس هال سل، نویسنده و روزنامه‌نگار نامی نوشته است: کشیشان مسیحی چون جری فالول، کلاید و لیندسی از فساد هرچه‌بیشتر برای زمینه‌سازی ظهور مسیح استقبال می‌کنند.  مثلا کلاید باور دارد نیازی نیست برای ازمیان‌بردن آلودگی‌های زیست‌محیطی یا قحطی در هندوستان و آفریقا کاری کنیم. نباید نگران گسترش‌یافتن سلاح‌های اتمی باشیم یا از جنگ میان عرب‌ها و اسرائیل جلوگیری کنیم، بلکه باید دعا کنیم این جنگ دربگیرد و دنیا را در کام خود بکشد، زیرا بخشی از طرح‌های آسمانی است! ‌

۷ مشیتی که برای جهان ساخته‌اند
باورهای بنیادین مسیحیت صهیونی را اگر تیتروار بخوانیم، اینهاست: محوریت باور به کتاب «مکاشفات یوحنا» و بازتفسیر و تاویل روزآمد آن به عبارتی هزاره‌گرایی، واکنش تند در برابر هرگونه نگاه انتقادی یا کنشگری ضدصهیونیستی، باور به نزدیک‌شدن ظهور عیسای مصلوب، کوشش برای زمینه‌سازی ظهورعیسی باهمه توان،حمایت بی‌چون وچرا ازاسرائیل غاصب وکوشش برای برگرداندن همه یهودیان به سرزمین موعود یا همین فلسطین.در هزاره‌گرایی صهیونیست‌ها باور به هفت مشیت یا هفت مرحله از بنیادها و محورهاست: این هفت مشیت را مهم‌ترین چهره این جریان تندرو و سرشناس‌ترین مفسر معاصر اناجیل یعنی سایروس اسکوفیلد، متوفای ۱۹۲۱پدیدآورنده «کتاب مقدس مرجع» پیشنهاد داد که با وجود بسیاری نقدها به‌خاطر تناقض‌هایش همچنان از باورهای این جریان اقتدارگراست و به‌شدت بر آن تاکید و از آن حمایت گسترده و درراستایش تبلیغ و کوشش می‌شود.هفت مشیت به باور اسکوفیلد عبارت بودند از: دوران عصمت یا بی‌گناهی: آفرینش تا هبوط انسان،دوران خودآگاهی یا وجدان: سقوط انسان تا سیلاب بزرگ نوح، دوران فرمانروایی انسان: از توفان تا زمان ابراهیم، دوران پیمان: از ابراهیم تا نزول شریعت در صحرای سینا همان ۱۰فرمان، دوران شریعت: از بیابان سینا تا بر صلیب کشیدن عیسی،دوران فیض یزدان: از تصلیب تا داوری‌ها در مکاشفه‌ها و دوران ملکوت: آخرالزمان که مسیح به بازگرداندن واحیای پادشاهی داوود می‌پردازد وپادشاهی هزارساله‌اش برپا می‌شود.از باورهای بنیادین صهیونیست این است که با برپایی رژیم‌صهیونیستی، زمینه‌های بازگرداندن یهودیان جهان به سرزمین موعود، برپایی هیکل یا همان معبد و یورش ناگزیر و گسترده و همه‌جانبه کافران یا همان مسلمانان به دولت غاصب ایجاد می‌شود. نیروهای مهاجم یک دیکتاتوری به راه می‌اندازند اما دشمنی وچیرگی این نظام برجهان ویهود پس ازهفت سال فرومی‌پاشد وپس ازفاجعه زیست‌محیطی با جنگ بزرگ ومقدس آرماگدون در سرزمین قرقیسیا در فلسطین، اهریمن ولشکرش با یاری عیسی که ازآسمان فرود آمده، شکست می‌خورند و یهود سرور جهان می‌شود!

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها